زاویه
تعادل عمومی والراس
بزرگترین دستاورد والراس در آن چیزی بود که اکنون «نظریه تعادل عمومی» نامیده میشود. پیش از والراس، اقتصاددانان کوششهای اندکی را جهت تبیین چگونگی پیوند یک اقتصاد با کالاهای بسیار و دست یافتن به یک تعادل، انجام داده بودند. هدف والراس نیز انجام این کار بود. او موفق نشد، اما نخستین گامهای مهم را برداشت.
احسان برین*
بزرگترین دستاورد والراس در آن چیزی بود که اکنون «نظریه تعادل عمومی» نامیده میشود. پیش از والراس، اقتصاددانان کوششهای اندکی را جهت تبیین چگونگی پیوند یک اقتصاد با کالاهای بسیار و دست یافتن به یک تعادل، انجام داده بودند. هدف والراس نیز انجام این کار بود. او موفق نشد، اما نخستین گامهای مهم را برداشت. ابتدا، یک سیستم معادلات همزمان ساخت تا اقتصاد فرضیاش را توصیف کند که تصمیمی بسیار بزرگ بود، سپس نشان داد که چون تعداد معادلات و مجهولات برابرند، سیستم را میتوان حل کرد و قیمتها و مقادیر تعادلی کالاها را به دست آورد. اثبات این که قیمت و مقدار برای هر کالا به صورت یگانه و یکتا تعریف میشوند یکی از بزرگترین کمکهای والراس به علم اقتصاد به شمار میرود.
والراس بیشتر از دیگر اقتصاددانان مکتب نئوکلاسیک طرفدار کاربرد ریاضیات در اقتصاد بود. وی با نوشتن فرمولهای ریاضی متعدد نظریه تعادل عمومی را طرح کرد. به نظر شومپیتر «این روش بزرگترین کمک این دانشمند به اصول نظری اقتصاد بوده است و همین امتیاز موجب شده است که والراس به عنوان صاحبنظر اقتصادی تراز اول تلقی شود.»
والراس اول جامعه اقتصادی را در نظر میگیرد که افراد آن چیزی تولید نمیکنند و فقط صاحب مقداری از وسایل معاش هستند که آنها را به حسب ضرورت برای رفع نیازها و تحصیل ارضای بیشتر با یکدیگر مبادله میکنند.
خودش رابینسون کروزوئه را مثال میآورد که به جای آنکه تنها نجاتیافته کشتیشکستگان باشد با صد نفر از همراهان، کشتی را به جزیرهای میرساند و در آنجا رحل اقامت میافکنند.
هریک از این همراهان چیزی برای زنده ماندن دارند. یکی برنج، دیگری آرد، سومی عدس، چهارمی پارچه، پنجمی نوشیدنی و... .
اگر اینها در آن جزیره برای رفع نیازهای خود بازاری تشکیل دهند که از مبادله بین خود، ارضای بیشتری به دست آورند، هریک از این کالاها قیمتی خواهد داشت که هیچ ارتباطی با هزینه تولید آن ندارد. اگر این اشخاص، در آن جزیره وسایل و خدمات لازم برای تولید را پیدا کنند و به تولید همان کالاهایی که با خود آوردهاند اقدام نمایند، عرضه کالاهایی که قیمتشان در بازار جزیره بیشتر از هزینه تولید باشد، افزایش خواهد یافت و کالاهایی که هزینه تولیدشان بیشتر از قیمت بازار باشد، کمیاب خواهند شد تا آنجا که برابری بین قیمت فروش و قیمت تمام شده، برقرار شود.
در حقیقت این روش برای یک اقتصاد تهاتری یا پایاپای مطرح شده است. همچنین تعادل عمومی والراس عملا عرضه را از تحلیل کنار گذاشته است یا گویی منحنی عرضه کالاها را عمودی و کاملا بیکشش در نظر گرفته است. نوع اقتصادی که تعادل عمومی در آن مطرح میشود نیز اقتصاد مبادلهای یا Exchange Economy نامیده میشود.
در تحلیل تعادل عمومی والراس، نکته بسیار مهمی وجود دارد که توجه به آن در درک بهتر موضوع کمک شایان توجهی میکند:
«در مدل تعادل عمومی والراس فرض میشود که به جز در قیمتهای تعادلی، هیچ دادوستدی صورت نمیگیرد. به عبارت دیگر میگویند False Trade انجام نمیشود.»
***
اگرچه تاثیر والراس بر علم اقتصاد در زمان حیاتش محدود بود، ولی این تاثیر از دهه ۱۹۳۰ به بعد بسیار بیشتر شده است. مورخ عقاید اقتصادی، مارک بلاگ، نوشته که والراس: «شاید اکنون پرخوانندهترین اقتصاددان قرن نوزدهم پس از ریکاردو و مارکس باشد.»
منابع:
۱- جزوههای کلاس «پول و بانکداری» دکتر تیمور رحمانی؛ دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران؛ پاییز و زمستان ۱۳۸۹.
۲- Library of Economics and Liberty (Econlib):
http://www.econlib.org/library/Enc/bios/Walras.html
۳- تاریخ عقاید اقتصادی (از افلاطون تا دوره معاصر) / تفضلی، فریدون؛ چاپ دوم: ۱۳۷۵، تهران؛ نشر نی.
۴- نظریههای پولی: پول / قدیری اصلی، باقر؛ موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران؛ فروردینماه ۱۳۶۴.
* دانشجوی مقطع کارشناسی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران
ebarin@ut.ac.ir
ارسال نظر