ریچارد کانتیون: سر‌چشمه نظریه اقتصادی

مارک تارنتون

مترجم: محسن رنجبر

بسیاری از بینش‌های سرنوشت‌ساز مکتب اتریش در آموزه‌های اقتصادی ریچارد کانتیون(۱) (۱۷۳۴- (۲)۱۶۸۰)، بانکدار ایرلندی و تنها اثر باز‌مانده از او، رساله عمومی در باب سرشت تجارت(۳) (Essai sur la Nature du Commerce en Général) یافت شده‌اند. آشکار به نظر می‌رسد که کانتیون، تاثیری شگرف را بر بسط اقتصاد اتریشی گذاشته است و او را می‌توان عضوی از این مکتب انگاشت. کارل منگر پیش از انتشار اصول علم اقتصاد، نسخه‌ای از رساله را در کتابخانه‌اش داشت.

در حقیقت رد ریشه‌های خود نظریه اقتصادی را می‌توان تا کانتیون پی گرفت. ویلیام استنلی ژوونز، یکی از بنیاد‌گذاران انقلاب مارژینالیستی و اقتصاد‌دانی که عموما باز‌کشف کانتیون را به او نسبت می‌دهند، این کتاب کانتیون را «رساله‌ای سامان‌مند و به‌هم‌پیوسته [می‌نامد] که تقریبا تمام پهنه علم اقتصاد را به اختصار وا‌رسی می‌کند. ... از این رو این کتاب، اولین رساله در باب اقتصاد است.» او این اثر کانتیون را «گهواره اقتصاد سیاسی»(۴) خواند. جوزف شومپیتر، تاریخ‌نگار بزرگ تفکر اقتصادی و شاگرد

فن بوم‌باورک، رساله را «اولین درک نظام‌مند عمیق از علم اقتصاد» می‌شمارد.(۵) موری روتبارد در رساله‌اش در باب تاریخ تفکر اقتصادی، کانتیون را «بنیادگذار اقتصاد جدید» می‌نامد. (۶)

رخداد مهم در زندگی کانتیون، در‌گیری‌اش با جان لاو(۷) و طرح‌های پولی او بود. کانتیون با نظریه‌های تورم‌گرایانه لاو مخالف بود، اما درک می‌کرد که این برنامه‌ها چگونه کار می‌کنند و کاستی‌های ویرانگرشان چیست. از این‌رو توانست دارایی زیادی را از سیستم می‌سی‌سی‌پی و حباب دریای جنوب برای خود دست‌و‌پا کند. به دنبال این در‌هم‌ریختگی‌های مالی، رساله معروف خود را نوشت و به این ترتیب، از میانه تفکر پریشان مرکانتیلیستی روز‌گارش فرار کرد و نقشی جریان‌ساز را در دانش ما از روش، نظریه و سیاست بازی کرد. مدت کوتاهی پس از نوشتن رساله، کانتیون به گونه‌ای راز‌آلود کشته شد و این کتاب او برای بیش از بیست سال، چاپ‌نشده رها شد.

رساله کتابی اثر‌گذار در رشد هر دو گروه اقتصاد‌دانان فیزیو‌کرات و کلاسیک پنداشته می‌شود. همچنین کانتیون یکی از افراد بسیار انگشت‌شماری است که آدام اسمیت در ثروت ملل از آنها نام می‌برد. شور‌بختانه اسمیت، تصویر غلطی را از اثر کانتیون نشان می‌دهد. هم کانتیون و هم رساله‌اش در دوره اقتصاد کلاسیک عمدتا از یاد‌ها رفته بودند. اهمیت واقعی رساله را ای.آر.جی.تورگو و ژ.بی.سه، اقتصاد‌دانان فرانسوی پیشگام در مکتب اتریشی جدید، اندک‌اندک نشان دادند.(۸) از زمان باز‌کشف کانتیون در خلال انقلاب مارژینالیستی، حجم انبوهی از ادبیات در بررسی آرای او نوشته شده است و شماری از اسرار پیرامون او و رساله‌اش حل شده‌اند. مهم‌تر از همه این که آدام اسمیت، فیلسوف و تحصیلدار مالیاتی اسکاتلندی را دیگر نباید پدر علم اقتصاد انگاشت. این عنوان اکنون از آن کار‌آفرین ایرلندی و اقتصاد‌دان اتریشی، ریچارد کانتیون است.

کانتیون و رساله

معمای ریچارد کانتیون با تولدش که اکنون آن را در سده هفده میلادی در جنوب غربی ایرلند می‌دانند،(۹) آغاز می‌شود. او در خانواده‌ای از زمین‌داران کاتولیک که در ماجرای استوارت جنگیده بودند و به همین خاطر کرامول، زمین‌هایشان را از آنها ستانده بود، به دنیا آمد. اصل و نسب او در میان زمین‌داران، در رساله - که در آن زمین‌دار که فرد واقعا مستقل در اقتصاد است، نقش سرنوشت‌ساز تصمیم‌گیری را هم در تولید و هم در مصرف بازی می‌کند - جلوه می‌یابد.

رساله (مانند اصول منگر) چینشی گام به گام از ایده‌ها را که برای شرح نظریه اقتصادی مناسب است، دنبال می‌کند و پیوند‌های پرشماری را با زندگی خود کانتیون به نمایش می‌گذارد. بخش اول این کتاب تحلیلی است از اقتصاد واقعی دولتی جدا‌افتاده که کما‌بیش بر اقتصاد پیشا‌کاپیتالیستی میراث خانواده او استوار است. در این دولت، پادشاه پایتخت بر زمین‌داران شهر‌ها، بازار شهر‌ها و روستا‌ها حکومت می‌کند. زمین‌داران اجاره‌ها را از کشاورزانی می‌گیرند که به نوبه خود کارگران را برای کار در زمین استخدام می‌کنند. کانتیون می‌پذیرد که املاک بزرگ به زور تصرف شده بودند و این نشانه‌ای است از آن که نیا‌کانش مالکیت زمین‌ها را از ایرلندی‌ها گرفته بودند و به نوبه خود از آنها نیز به اجبار گرفته شده بود.(۱۰)

نیمه دوم بخش نخست جایی است که کانتیون به اولین اقتصاد‌دانی که بینش‌های کلیدی اتریشی را در باب کار‌آفرین و نقش کار‌آفرینی در اقتصاد شکل می‌دهد، بدل می‌گردد. (۱۱)کار‌آفرین، به‌دوش‌کشنده ریسک‌هایی است که در اثر دگر‌گونی در تقاضای بازار پدید می‌آیند. این باز‌تابی مستقیم از حرفه اولیه خود کانتیون در مقام دستیار جیمز بریجز، افسر پرداخت بریتانیا در جنگ جا‌نشینی اسپانیا است. او در آن جا در نقش حسابدار و مذاکره‌کننده در قرار‌داد‌ها درس آموخت و عملکرد بی‌نظیری داشت و مبانی بانکداری و مالیه بین‌الملل را فرا گرفت. این تجربه همچنین نا‌کارآیی و فساد فاحش دولت را برای کانتیون آشکار کرد. شاید سفر‌های او در اروپا در زمان جنگ، جرقه‌ای بوده است برای دریافت‌های او از نظریه ذهن‌گرایانه‌اش مبنی بر آنکه تعداد جمعیت بر تصمیمات زمین‌داران در باب چگونگی استفاده از منابع و نیز بر تفاوت‌ها در انتخاب‌های فرهنگی استوار است.

در بخش دوم رساله، کانتیون تحلیل اتریشی جریان‌سازش را از اقتصاد پولی به دست می‌دهد و در آن از خطای بزرگ مرکانتیلیسم (مبتنی بر آن که پول، ثروت است) پرده بر‌می‌دارد. این نکته با شغل دوم کانتیون به عنوان بانکداری پاریسی که با کار در بانک یکی از خویشان او آغاز شد، متناظر است.(۱۲) بعد از جنگ جا‌نشینی اسپانیا، بی‌ثباتی اقتصادی زیادی به بار آمد و ریسک کسب‌وکار بانکداری به شدت بالا رفت. صاحب بانکی که کانتیون در آن کار می‌کرد، دست آخر در سال ۱۷۱۶ وادار شد که مالکیت بانکش را به او انتقال دهد و اعلام ورشکستگی کند. در دست‌نوشته‌ای با عنوان «گفتاری در باب تجارت و رفاه دو کشور»، کانتیون گناه پیدایش این شرایط را به گردن دارایی‌ها و بدهی‌های سنگین جنگی بریتانیا و فرانسه انداخت.(۱۳)

دو فرد دارای اهمیت تاریخی بر این مرحله از زندگی کانتیون اثر‌گذار بودند. متیو دکر، از مدیران کمپانی هند شرقی و بانکداری برجسته به این خاطر در زندگی کانتیون مهم بود که به او کمک کرد تا جایی را برای خود در کسب‌و‌کار بانکداری باز کند. دیگر شخص مهم اثر‌گذار بر زندگی کانتیون، لرد بولینگبروک از رهبران طرفداران خاندان استوارت بود که به فرانسه گریخت و پشتیبان و کمک‌کار کانتیون در کسب‌و‌کار بانکداری شد. او کانتیون را به بسیاری از متفکرین برتر آن روز‌گار، از جمله مونتسکیو و ولتر معرفی کرد. بولینگبروک در مقام یکی از مخالفان برجسته نظام جدید مالی، تاثیر ذهنی مهمی را بر کانتیون بر جا گذاشت و «محافظه‌کاری ذاتی» او را درباره مسائلی همچون سیاست‌های پولی و بدهی‌های ملی استحکام بخشید.(۱۴)

در بخش سوم از رساله، کانتیون به مسائل تجارت خارجی، نرخ‌های ارز و نقش بانک‌ها می‌پردازد. او در این جا برخی از پراهمیت‌ترین اثراتش را بر درک اقتصادی به دست می‌دهد. این بخش نقدی است بر سیاست‌های مرکانتیلیستی و نو‌آوری‌های مالی جان لاو در خلال نظام می‌سی‌سی‌پی و حباب دریای جنوب، و باز‌تابی است از دوره سوم حرفه‌ای کانتیون که در آن با درک نظام لاو و پیامد‌های گریز‌نا‌پذیر آن، ثروتی را برای خود دست‌و‌پا کرد.

کانتیون از سال ۱۷۲۱ تا مرگش در ۱۷۳۴ با کشمکش‌های حقوقی در‌گیر بود. او در چندین داد‌خواهی در رابطه با کسب‌و‌کار بانکداری خود و نیز درباره حباب دریای جنوب گرفتار آمد. همچنین به تلاش برای قتل متهم شد و دو بار برای مدتی کوتاه به زندان افتاد. رساله در این زمان نگاشته شد و دلایل خوبی در تایید این نکته وجود دارد که کانتیون، نظریه اقتصادی را به مثابه بخشی از دفاع حقوقی خود در برابر اتهامات نزول‌خواری شکل داده است. (۱۵)

سر‌چشمه‌های نظریه اقتصادی

کانتیون در رخداد‌های سرنوشت‌ساز روز‌گار خود در‌گیر بود و بسیاری از روشنفکران بزرگ آن دوره، از جمله چندین نویسنده مهم مرکانتیلیست را می‌شناخت. او به طور کامل از ذهنیت و گفتمان مرکانتیلیستی رهایی نیافت؛ اما این واقعا شگفت‌آور است که این قدر آسان از گذشته دل برید و راه خود را برای خلق اولین اثر هم‌ساز و جامع در باب نظریه اقتصادی پیمود.(۱۶)

سهم کانتیون در روش علم اقتصاد، هر چند در روز‌گار او ارجی ندید و عمدتا از یاد‌ها رفت، اما اگر در بافت تاریخی خود نشانده شود، به راستی برجسته و مهم است. آنچه که اقتصاد‌دانان پر‌اهمیتی مانند ژوونز، شومپیتر، هایک و روتبارد را تحت تاثیر قرار داد، رویکرد علمی کانتیون و نظریه‌پردازی منطقی-استنتاجی او بود که این قدر در مکتب اتریش و انقلاب مارژینالیستی به چشم می‌آید. او در سراسر رساله به فراهم آوردن توضیحی علمی برای پدیده‌های اقتصادی دل‌مشغول است و در کنکاش‌های خود، پی‌ریزی علت و معلول را در سر دارد. او غالبا از ارتباط علّی با واژه «طبیعی» (که آن را سی بار در رساله به کار گرفته است)، یاد می‌کند. (۱۷)

یکی دیگر از ویژگی‌های آشکار تحلیل اتریشی کانتیون، قصد او برای محدودسازی خود به اقتصاد اثباتی موضوع مورد بررسی‌اش بود؛ ویژگی‌ای که هایک آن را برای نویسنده‌ای در زمانه کانتیون، بسیار چشمگیر و در‌خور توجه می‌پندارد.(۱۸) در بخش‌های مختلفی از رساله، کانتیون تفسیرش را متوقف می‌کند و از ارائه آرایی ارزشی در باب موضوع مورد بررسی سر باز می‌زند. به عنوان مثال آن گونه که کانتیون می‌نویسد، این موضوع که آیا جمعیت زیاد اما فقیر بهتر است یا جمعیت اندک و ثروتمند، مساله‌ای خارج از موضوع اوست.(۱۹) او در ارز‌یابی انگیزه‌های یکی از وزیران فرانسوی که از ارزش پول کاست نیز به همین شیوه عمل کرد.(۲۰)

کانتیون همچنین روش تجرید یا ساخت ذهنی را برای نظریه‌پردازی درباره اقتصاد به کار گرفت. مثلا در وارسی بهره‌وری نیروی کار از فرض در صورت ثبات سایر شرایط (ceteris paribus) استفاده می‌کرد. «هر چه کار بیشتری روی آن (زمین) صرف شود، در صورت ثبات سایر شرایط تولید آن افزایش می‌یابد».(۲۱) او ابزار نظری دولت کوچک جدا‌افتاده را به همان‌گونه که نظریه‌پردازان جدید برای حذف عوامل پیچیده‌کننده‌ای از قبیل آشفتگی‌های پولی و تجارت بین‌المللی عمل می‌کنند، به کار می‌گیرد. مهم‌تر اینکه کانتیون، این ساخت یا مدل را برای استنتاج این نکته اساسی اتریشی استفاده می‌کند که تولید به تقاضا (و در این جا به تقاضای صاحب املاک بزرگ) بستگی دارد. افزون بر آن وقتی که زمین‌دار تولید املاک خود را به شکل مقاطعه‌کاری میان کشاورزان تقسیم می‌کند، کار‌آفرینانی را پدید می‌آورد و نیز در‌می‌یابد که اقتصاد با مبادله، قیمت‌ها، پول و رقابت شکل می‌گیرد. (۲۲)

نقش کار‌آفرین یکی از تاثیرات بزرگ کانتیون بر درک اقتصادی است. او از کارآفرین به معنای کلاسیک پذیرنده خطرات بزرگ کسب‌و‌کار صحبت می‌کند؛ او تمایزی نظری نیز میان آنانی که برای سود یا دستمزدی ثابت کار می‌کنند با کسانی از جمله کشاورزان،(۲۳) صنعت‌کاران مستقل، تجار و تولید‌کنندگان که با سودی غیر‌قطعی روبه‌رو هستند، قائل می‌شود. این کار‌آفرینان درون‌داد‌ها را با قیمتی داده‌شده می‌خرند تا بعد محصولات خود را تولید کرده و با قیمتی نا‌معین بفروشند.(۲۴) کار‌آفرین که با عدم‌اطمینان فرا‌گیر در بازار روبه‌رو است، باید برای دستیابی به سود خطراتی را به گردن گیرد.(۲۵) به عنوان مثال کشاورز هزینه‌هایی ثابت دارد، اما:

«قیمت این محصولات از یک سو به وضع آب و هوا و از سویی به تقاضا وابسته است. اگر مقدار ذرت در مقایسه با مصرف آن فراوان باشد، ارزان خواهد شد و اگر با کمیابی آن روبه‌رو باشیم، گران خواهد شد. چه کسی می‌تواند تعداد تولد‌ها و مرگ‌ها را در یک دولت در طول سال پیش‌بینی کند؟ چه کسی می‌تواند افزایش یا کاهش هزینه‌ای را که ممکن است در خانواده‌ها رخ دهد، پیش‌گویی کند؟ اما قیمت تولیدات کشاورز طبیعتا به این شرایط پیش‌بینی‌نشده وابسته است و بر این پایه او کسب‌وکار مزرعه خود را با عدم‌اطمینان اداره می‌کند.(۲۶)»

کار‌آفرین نا‌موفق در فقر زندگی خواهد کرد یا ور‌شکست خواهد شد، در حالی که کارآفرین موفق، سود یا مزیتی را به دست خواهد آورد و به ورود دیگران به بازار منجر خواهد شد و «به این ترتیب است که پذیرندگان تمام این انواع خطرات، خود را با ریسک‌های موجود در دولت هماهنگ می‌کنند».(۲۷) کار‌آفرین قیمت‌ها و تولید را با تقاضا همساز می‌کند و در جوامع دارای سازماندهی خوب، مقامات دولت حتی می‌توانند قیمت کالا‌های اساسی را بی‌آنکه صدای گلایه زیادی به گوش رسد، تعیین کنند. (۲۸)

کانتیون درکی پیچیده از نظام قیمت‌ها دارد که بیشتر مولفه‌های جدید اتریشی در آن به چشم می‌خورند. قیمت‌ها به میانجی تقاضا و کمیابی نسبی تعیین می‌شوند. تقاضا مفهومی ذهنی است که بر «خلق‌و‌خو» و «دلبستگی‌های» افراد استوار است. اگر قیمت بازار را قیمتی بدانیم که به فروشنده پرداخت می‌شود، این «موافقت افراد» همراه با کمیابی نسبی یک محصول است که قیمت آن را در بازار تعیین می‌کند. به همین ترتیب، ارزش فلزات در بازار «با تغییر فراوانی یا کمیابی آنها و بر پایه تقاضا دگرگون می‌شود.» (۲۹)

کانتیون تمایز مهمی را میان قیمت و قیمت بازار و نیز میان ارزش و ارزش بازار بر‌می‌شمارد که سر‌در‌گمی‌هایی را در باب معنای باور‌های اقتصادی او به بار آورده. قیمت بازار و ارزش بازار، قیمت‌هایی واقعی هستند که بر پایه نیرو‌های عرضه و تقاضا در بازار رخ می‌دهند. قیمت و ارزش، مفاهیمی جدا و متمایز از قیمت‌های بازار هستند. این دو به واژه «ارزش ذاتی» کانتیون ارتباط دارند و برای توصیف هزینه‌فرصت منابع مورد استفاده برای تولید کالا‌های خاص مورد بحث - زمین و کارگر خاصی که برای تولید کالا فدا شده‌اند - به کار می‌روند. (۳۰)

عبارت ارزش ذاتی سر‌در‌گمی‌هایی را پدید آورده است. شارحین غالبا به این سو گرایش یافته‌اند که نظریه ارزش کانتیون را به سخره گیرند، او را نظریه‌پردازی باور‌مند به ارزش عینی بپندارند و جایگاه نا‌درستی را برای او در تاریخ تفکر اقتصادی در نظر گیرند. کانتیون به احتمال بروز این سر‌در‌گمی واقف بود:

«از آنجا که هیچ عبارت مناسب‌تری را برای بیان معنایی که در سر داشته‌ام پیدا نکرده‌ام، در این رساله همواره عبارت ارزش ذاتی را برای بیان مقدار زمین و نیروی کاری که به تولید وارد می‌شوند، به کار گرفته‌ام. این را تنها برای پرهیز از سوء‌تفاهم بیان می‌کنم.(۳۱)»

آنچه با خوانش دقیق رساله آشکارا رخ می‌نمایاند، این است که ارزش ذاتی نه به ویژگی‌های عینی کالا (مانند خلوص یک شمش طلا) یا به نوعی ارزش تعادلی بلندمدت، بلکه به منابعی که برای تولید کالایی خاص فدا شده‌اند، اشاره دارد. به قول هایک:

«پر‌اهمیت‌ترین نکته درباره موفقیت کانتیون در میدان نظریه قیمت و ارزش این است که مطالبه قواعد و فرمول‌هایی را که می‌توانند ارتباط «عادی» میان ارزش یا قیمت کالا‌های مختلف را توضیح دهند، کوچک می‌شمرد و در عوض بر نیرو‌‌ها و ساز‌و‌کار‌هایی که به گونه‌ای همساز در احیای این روابط عادی موثرند، تمرکز می‌کند.(۳۲)»

مهم‌تر از همه این که کانتیون از مفهومی نام می‌برد و شرحش می‌دهد که واژه‌ای برای اشاره به آن در دنیای غرب وجود نداشت، چه کانتیون زبان‌های متفاوت زیادی را می‌دانست.

برداشت کانتیون از هزینه به مثابه فدا کردن نیروی کار و زمین که در بالا به آن اشاره شد، بسیار پیشرفته‌تر از نظریه هزینه‌-‌زمین و ارزش‌-‌زمین پیشنهاد ‌شده از سوی فیزیوکرات‌ها یا نظریه هزینه‌-‌کارگر و ارزش‌-‌کارگر بیان‌شده توسط اقتصاد‌دان کلاسیک است. اما درک کانتیون از هزینه بسیار غنی‌تر از آن بود که آن را تنها سنجه‌‌ای برای مقدار زمین و نیروی کار مورد استفاده در تولید بپندارد. او در جای‌جای رساله بر دو مفهوم مهم پا می‌فشارد که ژرفای زیادی را به برداشتش از هزینه می‌بخشند. اولا کانتیون تمام منابع را نا‌همگن می‌شمرد. هر تکه زمین و هر کار‌گر از دید او کیفیتی متفاوت دارند. از این رو هر چند ارزش ذاتی معیاری از هزینه است، اما به واقع امکان شمارش ساده تعداد ساعات کار یا آکرهای زمین، مگر به شیوه‌ای مجرد یا در نمونه‌های ساده وجود ندارد. در حقیقت کانتیون پس از پی‌ریزی نظریه‌ای ابتدایی در باب ارزش در بخش اول رساله که بر زمین و نیروی کار استوار است، در همان آغاز بخش دوم اشاره می‌کند که «نمی‌توان ارزش ذاتی [کالا‌هایی خاص در اقتصاد واقعی] را تعیین کرد».(۳۳)

مفهوم دیگری که کانتیون مورد تاکید قرار می‌داد، کاربرد بدیل منابع بود. زمین را می‌توان برای کاشت غلات یا تامین علف خشک برای اسب‌ها به کار گرفت. کار‌گران نیز می‌توانند در مزرعه کار کنند یا در یک صنعت خاص آموزش ببینند. کانتیون به روشنی می‌دید که اگر زمین‌داری بر آن شود که تعداد اسب بیشتری داشته باشد، آن چه از دست خواهد داد، تولید (و فروش) غلات است و اگر فرانسه به دنبال واردات دانتل نازک باشد، مجبور خواهد شد که از مقدار زیادی از نوشیدنی‌های تولید‌شده در کارخانه‌هایش چشم بپوشد. کانتیون مفهوم هزینه‌فرصت را درک می‌کرد و رساله او تلاشی بود برای ساخت این مفهوم و توضیح انتخاب اقتصادی.(۳۴) کشف هزینه فرصت از سوی این طلایه‌دار برجسته مکتب اتریش حقیقتا نشان از سر‌چشمه نظریه اقتصادی دارد.

کانتیون تاثیر جریان‌سازی را نیز بر نظریه ذهن‌گرایانه جمعیت به جا گذاشت. این بخشی از مدل کلی او در باب اقتصاد است که توزیع و چگالی جمعیت به واسطه سلایق دارندگان منابع تولیدی تعیین می‌شوند. پادشاه و زمین‌داران می‌توانند با تصمیمات مصرفی خود تا اندازه زیادی بر جمعیت تاثیر بگذارند و از این طریق به تعیین میزان استفاده از نیروی کار در زمین‌ها کمک کنند. فرهنگ و مذهب نیز در تعیین جمعیت اثرگذارند، در حالی که تکنولوژی و بهره‌مندی از منابع، عوامل مهم اثر‌گذار بر چگالی جمعیت هستند.

کانتیون رویکردی علمی را در قبال جمعیت به کار گرفت. او درک می‌کرد که «اگر انسان‌ها ابزار‌های نا‌محدودی برای گذران زندگی داشته باشند، می‌توانند مانند موش‌ها در انبار علوفه» زاد و ولد کنند یا از سوی دیگر جمعیت می‌تواند در گذر زمان به میزان قابل توجهی کاهش یابد.(۳۶) او حتی از این نکته آگاه بود که تجارت بین‌المللی بر تعداد و توزیع جمعیت اثر‌‌گذار خواهد بود، چه کشور‌های فاقد زمین کافی می‌توانند کالا‌های تولیدی خود را در عوض دریافت غذا، الیاف و مواد خام به کشور‌های دارای زمین‌های فراوان صادر کنند و به این شیوه تعداد جمعیت بیشتری را در قیاس با حالاتی غیر از این پشتیبانی کنند. در این ارتباط، کانتیون را غالبا به اشتباه مرکانتیلیست می‌خوانند، اما او درباره مساله اندازه جمعیت، اقتصاد‌دانی بدون ارزش‌‌داوری باقی می‌ماند. با این همه کانتیون توصیه‌های فنی ملی‌گرایانه‌ای را در باب چگونگی دستیابی به جمعیتی بالا‌تر که به ظاهر برای دفاع ملی مطلوب است، به پادشاه ارائه می‌کند. به عنوان مثال از این که فرانسه مقادیر بزرگی از نوشیدنی‌های خود را صادر می‌کند تا بتواند قیمت بازار بسیار زیاد مقدار اندکی پارچه وارد شده از بروکسل را بپردازد، به سوگ می‌نشیند.(۳۷)

با این وجود، تحلیل کانتیون بسیار برتر از کسانی مانند مالتوس و اسمیت که از او تاثیر گرفته‌اند، است. دلیل دل‌مشغولی آنها به مساله جمعیت این بود که فکر می‌کردند که رشد اقتصادی به افزایش تعداد افراد تیره‌بختی که در حداقل سطح معیشت زندگی می‌کنند، می‌انجامد. به زعم پروفسور تاراسکیو، «اسمیت و مالتوس، روح رساله کانتیون را باز‌تاب نمی‌دهند. به این خاطر خوانندگان آثار نویسندگان بعدی، پیام او را دریافت نکرده‌اند.»(۳۸) اسمیت و مالتوس ایده دستمزد معادل معیشت را به کارگران صنعتی نیز بسط دادند، در حالی که به باور کانتیون گرایشی به سوی دستمزد‌های بالا‌تر برای کارگران ماهر یا برای آنانی که مشاغلی پرخطر دارند، وجود دارد.(۳۹) به واقع کانتیون در نوشته‌های خود عموما از دستمزد نگه‌داری سخن به میان می‌آورد که به هیچ روی دستمزد حداقل معیشت نیست، بلکه دستمزدی است که برای حفظ کار‌گر در شغل کنونی‌اش کفایت می‌کند.(۴۰) در مدل او رشد اقتصادی به افزایش دستمزدها و بهبود استانداردهای زندگی می‌انجامد.

ساحت دیگری که کانتیون نقش مهمی را در آن بازی کرد، اقتصاد فضایی بود که بر بخش بزرگی از رساله سایه می‌افکند. کانتیون جغرافیای اقتصادی دولتی را شرح داد که مرکز آن، پایتخت و محل سکونت پاد‌شاه و دولت بود. شهر‌ها مراکزی منطقه‌ای با بازار‌های بزرگ و جمعیت زیاد هستند که بازارچه‌هایی که تولیدات روستاییان و کشاورزان برای فروش به آن جا آورده می‌شوند، احاطه‌شان می‌کنند. کانتیون توضیح می‌دهد که روستاییان محصول خود را به بازار می‌آورند تا بهترین قیمت را دریابند و از هزینه‌های معاملاتی بکاهند. او در استفاده از نقش هزینه‌های جا‌به‌جایی برای توضیح این که چرا مواد خام در نزدیکی شهر‌ها گران‌تر هستند، صنایع سنگین در نزدیکی منبع مواد خام قرار دارند و مواد فاسد‌شدنی باید در نزدیکی مراکز جمعیتی تولید شوند، مهارت زیادی داشت. نقش هزینه‌های جا‌به‌جایی، موضوعی حیاتی در نوشته‌های او در باب پول و بانکداری است، چرا که بانکدار (مانند خود کانتیون) در نقش یک میانجی برای کاهش ریسک و هزینه‌های جابه‌جایی در انتقال مقادیر زیاد پول در فواصل بزرگ عمل می‌کند. کانتیون اولین اقتصاد‌دانی بود که اصول اقتصاد فضایی را در یک رساله عمومی اقتصادی به کار بست. او «اثراتی اصیل و بادوام را ... در قالب اصول اولیه‌ای که به راحتی قابل کاربرد در عرصه‌های نظریه مکان و قیمت‌گذاری فضایی هستند، در اقتصاد فضایی به جای نهاد».(۴۱)

پیشینه موفقیت‌‌آمیز کانتیون در عرصه بانکداری نقش عمده‌ای را در اقتصاد پولی او که هایک آن را بزرگ‌ترین موفقیتش می‌پنداشت، بازی کرد.(۴۲) کانتیون درک می‌کرد که ویژگی پول به مثابه رسانه‌ای برای مبادله، سیر تحول آن به فلزات گران‌بها را به بار می‌آورد و پادشاهان نمی‌توانند پولی خیالی را به کار گیرند یا با موفقیت از ارزش پول بکاهند.(۴۳) آنچه که جایگاهی برجسته در تحلیل اتریشی‌وار او داشت، مخالفت او با رویکرد کل‌مدارانه نظریه ساده‌انگارانه مقداری پول و دفاع از رویکرد مبتنی بر فرآیند‌های اقتصاد خرد در مطالعه پول بود. او نشان داد که نوع دگرگونی در عرضه پول و مکان ورود آن به اقتصاد، نقشی حیاتی را در تعیین اثرات آن بازی می‌کند. اکتشاف مقدار زیادی طلا، قیمت کالا‌های مورد تقاضا از سوی صاحبان معدن طلا و کار‌گران آن را بالا خواهد برد. هر گونه افزایش بزرگی در حجم پول، تکان تازه‌ای به مصرف خواهد داد و به این ترتیب قیمت‌‌های نسبی، سرعت گردش پول و توزیع درآمد را دگرگون خواهد کرد.

پول تازه، اگر به دست وام‌دهندگان برسد، می‌تواند بر نرخ بهره نیز اثر بگذارد. کانتیون این دید‌گاه لاکی‌-مرکانتیلیستی را که نرخ بهره پدیده‌ای صرفا پولی است، نمی‌پذیرفت. مانند میزس، او نیز دریافت که نرخ بهره بر نیرو‌های عرضه و تقاضا در بازار وجوه قابل وام‌دهی استوار است و اگر پول تازه بر عرضه آنها بیفزاید، نرخ بهره را کاهش خواهد داد.(۴۴)

کانتیون نیرو‌هایی را که به تغییر نرخ‌های بهره می‌انجامند، کاملا توضیح می‌دهد و نشان می‌دهد که نرخ بهره، جنبه‌ای مهم از اقتصاد است. او از طریق مقایسه نرخ‌های بهره با کسب سود و اجاره‌هایی از نرخ‌هایی حتی بالا‌تر، از دستیابی به نرخ‌های بهره بالا دفاع می‌کند.(۴۵) کانتیون بر پایه توصیفی که از نرخ‌های بهره و دلایل بالا رفتن آنها به دست می‌دهد، این عقیده را که دولت باید نرخ‌های بهره را با استفاده از قوانین ربا‌خواری به نظم در‌آورد، به سخره می‌گیرد.(۴۶)

کانتیون در حین تحلیل دگرگونی‌های رخ‌داده در عرضه پول، نظریه‌ای را در باب چرخه تجاری به دست می‌دهد که بسیار شبیه به نظریه اتریشی است. افزایش عرضه پول، دوره رونقی است که چرخه تجاری را به راه می‌اندازد. ویژگی‌هایی که کانتیون از این مرحله از چرخه به دست داده، چیزی است که بسیاری از شارحان برای مرکانتیلیست نامیدن او به کار گرفته‌اند، چون این تصور وجود دارد که پول بیشتر به افزایش سطح فعالیت‌های اقتصادی می‌انجامد.(۴۷) با این حال مشکلات دیر یا زود نمودار می‌شوند. مشکل اصلی بر محور تورم قیمتی و فرو‌پاشی صنایع داخلی می‌چرخد. آموزه اتریشی کانتیون این است که سیاست‌های مرکانتیلیستی، فرصت‌طلبی کوتاه‌مدتی هستند که در بلند‌مدت نا‌کام خواهند ماند.

کانتیون اولین کسی بود که کار‌کرد‌های سازو‌کار مشهور جریان پول مسکوک را که مولفه‌ای حیاتی در نظریه اتریشی چرخه کسب‌و‌کار است و معمولا به هیوم نسبت داده می‌شود، شرح داد.(۴۸) او در اینجا تغییرات پدید آمده در عرضه داخلی پول در اثر دگرگونی در تراز پرداخت‌ها را به شیوه‌ای شبیه به تغییر در عرضه داخلی طلا که در بالا بیان شد، تحلیل می‌کند. او راه‌هایی را که پادشاه می‌تواند برای جبران اثرات منفی تورم پولی یا پیشگیری از آنها بپیماید بیان می‌کند، اما اتفاقی وارونه به لحاظ نظری گریز‌نا‌پذیر است، ضمن اینکه او از توانایی دولت برای مدیریت خرد فرآیند تعدیل اطمینان ندارد.(۴۹)

در بحث از تجارت خارجی، تراز پرداخت‌ها و بانکداری، کانتیون به روشنی نشان می‌دهد که کشور‌هایی که نیروی کار ماهری را در تولید می‌پرورانند، در تجارت خارجی وارد می‌شوند و از پی‌ریزی بانک‌های ملی دوری می‌کنند، چگونه رشد پیدا خواهند کرد. اما همچنین وقتی که خرید دانتل نازک از بروکسل را « برای فرانسه، طاقت‌فرسا و بیهوده» می‌خواند و این را نمونه‌ای از آن می‌داند که می‌توان تجارت خارجی را به گونه‌ای سود‌مند اداره کرد، گفته‌هایش مرکانتیلیستی می‌نمایند.(۵۰)

هر چند کانتیون پشتیبان مرکانتیلیسم به نظر می‌رسد، اما می‌توان پذیرفت که مبنای حمایت او از این گونه سیاست‌ها در تحلیل‌های نظری و مشاهدات تجربی‌اش از اقتصاد دنیا نهفته است، نه در مرکانتیلیسم. او نشان داد که کالا‌های کار‌خانه‌ای توسط کار‌گران ماهری که دستمزد‌های واقعی بالا‌تری را نسبت به کار‌گران نا‌ماهر مزارع به دست می‌آورند، تولید می‌شوند. با صادرات کالا‌های پر‌ارزش کار‌خانه‌ای، نرخ‌های متوسط دستمزد بالا می‌روند، بار هزینه‌های جابه‌جایی کاهش می‌یابد و اقتصاد می‌تواند پول یا مقدار بسیار بیشتری غذا و مواد خام را وارد کند. کانتیون نشان می‌دهد که اگر پول به تندی خرج شود، قیمت‌ها افزایش می‌یابند و تاثیر مثبت پول بی‌درنگ به اثری منفی بدل خواهد شد. او در این رابطه پیشنهاد می‌کند که پول خارجی برای دستیابی به اهداف حوزه دفاع ملی از سوی پادشاه ذخیره شود و به سال‌هایی که محصول کشاورزان ‌مطلوب نیست، اختصاص یابد.

دست آخر اینکه کانتیون نشان داد که پولی‌سازی اقتصاد امری مطلوب است، اما ممکن است که اتفاقی مطلوب بیش از حد مناسب رخ دهد، و به این ترتیب از بزرگ‌ترین خطای مرکانتیلیسم پرده بر‌داشت. کانتیون مانند اقتصاد‌دانان اتریشی جدید با هدف سیاستی مرکانتیلیستی‌-‌مانتاریستی افزایش پیوسته عرضه پول مخالف بود. او اعتقاد داشت که مقدار مشخصی پول، کافی است و گر چه عوامل مختلفی مانند خدمات بانکی و افزایش سرعت گردش پول وجود دارند که طبیعتا نیاز به پول را کاهش می‌دهند، اما تنها زمانی نیاز به تغییر این مقدار داریم که اقتصاد از حالت مبادله پایا‌پای به مبادله پولی تغییر یابد.

کانتیون نشان داد که چرا نظام پولی دو‌فلزی (bimetallism) به کمبود پول می‌انجامد و نسبت به استفاده از اسکناس و بنیاد‌گذاری بانک‌های ملی هشدار داد.(۵۱) او همچنین مشکلات بانک‌های سراسری دولتی و خصوصی از قبیل شرکت دریای جنوب، بانک انگلستان و نظام کماکان پا‌بر‌جای فدرال‌رزرو را درک می‌کرد. کانتیون رساله خود را با کیفر‌خواستی علیه جان لاو و نظام او به پایان می‌برد که هشداری است که تا به امروز کماکان مهم (و نا‌شنیده) باقی مانده.

«از این رو جای تردید نیست که یک بانک، اگر محتاطانه گام بردارد، می‌تواند با همدستی یک وزیر، قیمت ارزاق عمومی را بالا برده و از آن پشتیبانی کند و مطابق میل این وزیر، نرخ بهره را در کشور پایین آورد و تمام بدهی‌های کشور را به این شیوه تسویه کند. اما این ظرافت‌ها که زمینه را برای کسب ثروت‌های فراوان آماده می‌کنند، تنها برای تامین منافع دولت انجام می‌گیرند و افرادی که در آنها مشارکت می‌کنند، معمولا انسان‌هایی فاسدند. اسکناس‌های اضافی که در میانه این رخداد‌ها چاپ و منتشر می‌شوند، این روند را وارونه نمی‌کنند، چون برای خرید و فروش سرمایه استفاده می‌شوند و به این خاطر مخارج خانوار‌ها را تامین نمی‌کنند و به نقره بدل نمی‌شوند. اما اگر هراس یا بحرانی پیش‌بینی‌نشده دارندگان آنها را وادار می‌کرد که از بانک، نقره تقاضا کنند، این بمب می‌ترکید و می‌دیدیم که این فعالیت‌ها خطرات زیادی را به بار می‌آورند.(۵۲)»

هیچ نوشته کوتاهی نمی‌تواند تصویری کامل را از ریچارد کانتیون و سهم او در علم اقتصاد به دست دهد. به عنوان مثال او نظریه بسیار خوبی را در باب ممنوعیت بیان کرد، تحلیلی ممتاز از بدهی‌های دولت داشت و چشم‌اندازی گیرا و سود‌مند را از اقتصاد برده‌داری فراهم آورد. کانتیون را از روی بدفهمی، مرکانتیلیست و نظریه‌پرداز معتقد به ارزش عینی (یا به بیان دیگر، ذاتی) پنداشته‌اند، اما او به راستی از خطا‌های مرکانتیلیسم پرده بر‌‌گرفت و به روشنی مفهوم هزینه فرصت را که اصلی بنیادین در نظریه اقتصادی است، درک کرد. کانتیون و رساله‌اش سر‌چشمه‌های نظریه اقتصادی‌اند و این نظریه به روشنی تئوری مکتب متاخر اتریش است.(۵۳)

پاورقی

۱- هیچ تصویر شناخته‌شده‌ای از کانتیون وجود ندارد.

۲- تاریخ به دنیا آمدن کانتیون مانند بسیاری از نکات دیگر درباره زندگی او، یک راز باقی مانده است.

۳- به عنوان مثال بنگرید به رابرت هبرت، «آیا ریچارد کانتیون اقتصاد‌دانی اتریشی بود؟»، Journal of Libertarian Studies ۷، شماره ۲ (پاییز ۱۹۸۵)، صص ۸۰-۲۶۹؛ موری روتبارد، تفکر اقتصادی پیش از آدام اسمیت، جلد ۱، نمایی اتریشی از تاریخ تفکر اقتصادی (شلتنهام، انگلستان: ادوارد الگار، ۱۹۹۵)؛ یورگ گوئیدو هولسمن، «کانتیون، نخستین اتریشی: شواهدی بیشتر»، سپتامبر ۱۹۹۷.

۴- ویلیام استنلی ژوونز، «ریچارد کانتیون و ملیت اقتصاد سیاسی»، Contemporary Review (ژانویه ۱۸۸۱)، چاپ دوباره در رساله عمومی در باب سرشت تجارت، نوشته ریچارد کانتیون [و مقالات دیگر]، ویرایش و ترجمه هانری هیگز (لندن، فرانک کاس، [۱۹۳۱] ۱۹۵۱)، ص ۳۴۲؛ تاکید از متن اصلی است. ژوونز در ادامه می‌افزاید که «ریچارد کانتیون درکی بی‌عیب و تا اندازه‌ای کامل از بسیاری از مسائلی داشت که رساله‌نویسان هنوز درباره آنها بگو‌مگو‌ها و اشتباه‌های بزرگی می‌کنند و خود و دیگران را به سر‌در‌گمی می‌اندازند»، و اشاره می‌کند که «به ویژه بخش سوم تقریبا ورای ستایش و تحسین است.»

۵- شومپیتر در ادامه می‌گوید:

یکایک مسائل در پرتو اصول توضیحی یکپارچه‌ای بیان می‌شوند و بخشی از یک تحلیل جامع را که به گونه‌ای جسورانه پی‌ریزی شده است، شکل می‌دهند. کم‌مایگی زنجیره‌های فکری پیشین پشت سر گذاشته می‌شود. از اشتباهات بدوی پرهیز می‌شود - هم از آنهایی که از تربیت نا‌رسای تحلیلی به بار می‌آیند و هم از آنهایی که باید گناه پیدایی‌شان را به گردن تاثیر فلسفه انداخت.

جوزف شومپیتر،Epochen der Dogmen-und Methodengeschichte, grundriz der Sozialökonomik، ویرایش نخست (توبینگن، وهر، ۱۹۱۴)، جلد اول، بخش ۱، ص ۱۴۳، نقل شده در هایک، [۱۹۳۱] «ریچارد کانتیون (۱۷۳۴-۱۶۸۰)»، مقدمه بر ریچارد کانتیون، رساله عمومی در باب سرشت تجارت، ترجمه گرت هاینز، چاپ دوباره در هایک، تاریخ اقتصادی، جلد ۳، مجموعه آثار هایک، ویرایش ویلیام بارتلی و استفن کرسگ (شیکاگو، انتشارات دانشگاه شیکاگو، ۱۹۹۱)، ص ۵۹-۲۵۸.

۶- روتبارد، تفکر اقتصادی پیش از آدام اسمیت، فصل ۱۲، صص ۶۲-۳۴۳.

۷- اقتصاد‌دانی فرانسوی (در‌گذشته به سال ۱۷۲۹ میلادی) که در ۱۷۱۶ بانک عمومی (Banque Generale) را در فرانسه پایه‌گذاری کرد. این بانک خصوصی بود، اما سه‌چهارم از سرمایه آن را اوراق قرضه دولتی و اسکناس‌های مورد پذیرش دولت شکل می‌داد و به این ترتیب به اولین بانک مرکزی این کشور بدل شد. لاو در ۱۷۱۷ شرکت می‌سی‌سی‌پی را برای کمک به مستعمره فرانسه در لوییزیانا خرید و با ادغام چند بنگاه مالی در آن و پیاده‌سازی طرح‌های نا‌مناسب مالی، شرایط اقتصادی وخیمی را به بار آورد که بعد‌ها «حباب می‌سی‌سی‌پی» نامیده شد و به سقوط بانک عمومی و کاهش ارزش سهام شرکت می‌سی‌سی‌پی انجامید. او دست آخر برای نجات جان خود لباس زنانه پوشید و از فرانسه گریخت، م.

۸- بنگرید به آنتونی بروور، «کانتیون و نظریه ارزش‌-‌زمین»، History of Political Economy ۲۰، شماره ۱ (بهار ۱۹۸۸)، صص ۱۴-۱؛ لئونارد لیگو، «ریچارد کانتیون و اقتصاد‌دانان فرانسوی: اثرات خاص فرانسوی ژان باتیست سه»، Journal of Libertarian Studies ۷، شماره ۲ (پاییز ۱۹۸۵)، صص ۳۰۴-۲۹۵؛ جوزف سالرنو، «گفتار در باب مکتب لیبرال فرانسه»،Journal of Libertarian Studies ۲، شماره ۳ (زمستان ۱۹۷۸)، صص ۶۸-۶۵؛ و همان نویسنده، «تاثیر رساله کانتیون بر روش‌شناسی ژان باتیست سه»، Journal of Libertarian Studies ۷، شماره ۲ (پاییز ۱۹۸۵)، صص ۱۶-۳۰۵.

۹- آنتوان مورفی، ریچارد کانتیون: کار‌آفرین و اقتصاد‌دان (نیویورک: انتشارات دانشگاه آکسفورد، ۱۹۸۶)، ص ۱۰. مقاله حاضر بسیار به این زندگی‌نامه تکیه دارد.

۱۰- دولت جدا‌افتاده مایه‌ای می‌شود برای آن که کانتیون بتواند دو عامل بزرگی را که در غیر این صورت بر رساله سایه می‌افکندند، نا‌دیده بگیرد. عامل اول فراز و نشیب‌های اقتصادی تجارت خارجی و تراز پرداخت‌ها میان کشور‌ها است. دومی قدرت نظامی نسبی کشور‌ها نسبت به یکدیگر است. کانتیون در جای‌جای رساله به خیر عمومی موجود در دفاع ملی (وظیفه پادشاه) دلمشغول است و در پرتو این نکته است که با لسه‌فر موافقت می‌کند.

۱۱- به عنوان مثال بنگرید به روتبارد، تفکر اقتصادی پیش از آدام اسمیت، ص ۳۵۱؛ و هبرت، «آیا ریچارد کانتیون اقتصاد‌دانی اتریشی بود؟»، ص ۲۷۳.

۱۲- شغل جنبی کانتیون، تجارت نوشیدنی بود که بی‌تردید درک او را از کار‌آفرینی، ریسک‌پذیری و شکل‌گیری قیمت و بهره عمق بخشید.

۱۳- بنگرید به مورفی، ریچارد کانتیون، ص ۵۰. کانتیون بر این باور بود که کالاهای فرا‌تر از حد نیاز در زندگی، بخشی از ثروت هستند، اما غالبا شیوه نگارش او به شکلی بود گه گویی با تجملات بیش از حد مخالف است. به ویژه کانتیون با ثروت شاه و درباریان او در قالب کالا‌های تجملاتی وارداتی که نیاز‌مند مایه گذاشتن از بخش بسیار بزرگی از ظرفیت تولیدی زمین ایالات بود و از این رو به دهقانان و زمین‌داران آسیب می‌زد و دولت را از قدرت می‌انداخت، مخالفت می‌کرد.

۱۴- همان، صص ۴۹-۴۸. مورفی دید‌گاه‌های راسخ ارسطویی بولینگبروک در باب جامعه را دارای تاثیری زیاد بر فصل ۱ از بخش اول رساله کانتیون می‌پندارد.

۱۵- همان، ص ۲۴۷، نشان می‌دهد که بخش‌های مختلف رساله به بخش‌های گوناگون لایحه دفاع حقوقی وکلای او شباهت بسیاری دارند.

۱۶- به قول هایک، «این ناظر مستعد مستقل با بهره‌گیری از چشم‌اندازی بی‌مانند در کانون عمل، آن چه را که می‌دید، با چشمان نظریه‌پردازی مادر‌زاد هماهنگ می‌کرد و اولین کسی بود که توانست تقریبا تمام حوزه‌ای را که امروزه اقتصاد می‌نامیم، بر ما عرضه کند و برای ما از آن پرده بر‌گیرد». بنگرید به هایک، [۱۹۳۱] «ریچارد کانتیون»، ترجمه مایکل او.سویلیبهان، Journal of Libertarian Studies ۷، شماره ۲ (پاییز ۱۹۸۵)، ص ۲۲۷. یا به گفته آنتونی بروور، رساله «اولین بر‌خورد نظام‌مند با اصول اقتصادی، از نوعی که اقتصاد‌دانان جدید آن را اثر یک نابغه می‌دانند، بود». بنگرید به بروور، «کانتیون و نظریه ارزش-زمین»، ص ۱۰.

۱۷- هایک، «ریچارد کانتیون»، ص ۲۶۰. کانتیون می‌نویسد که شیوه طبیعی برای پدید آوردن یا بر‌انگیختن افزایشی در جمعیت، آن است که افراد شغل داشته باشند و از زمین برای تولید ابزارهای پشتیبانی از آنها استفاده کنیم. بنگرید به کانتیون، رساله، ص ۸۵.

۱۸- هایک، «ریچارد کانتیون»، ص ۲۶۰.

۱۹- کانتیون، رساله، ص ۸۵.

۲۰- هنری هیگز، «ریچارد کانتیون»، Economic Journal ۱، (۱۸۹۱)، ص ۲۷۹. البته کانتیون این محدودیت‌ها را هم برای دوری از داوری‌های ارزشی نا‌ضروری و هم برای پرهیز از انحراف خود از اهداف اصلی کارش به کار می‌گیرد. به عنوان مثال در یک مورد ارزش‌داوری کوتاهی را درباره مالیات‌ها انجام می‌دهد، اما به سرعت این موضوع را که برای هدفش اهمیتی بنیادین ندارد، به پایان می‌برد. بنگرید به کانتیون، رساله، ص ۱۵۹. وقتی که این کتاب را می‌خوانیم، درمی‌یابیم که کانتیون گزاره‌های ارزش‌بنیاد زیادی را بیان می‌کند، اما بسیاری از این گزاره‌ها را می‌توان با ارجاع به شرح‌و‌بسط‌های نظری رساله و یافته‌های پیشین او توضیح داد. این مساله از این رو می‌تواند سر‌در‌گمی‌هایی را در تفسیر آثار کانتیون پدید آورد.

۲۱- همان، ص ۴۷. این نکته که کانتیون از عبارت «در صورت ثبات سایر شرایط» در مورد بسیار آشکار تولید بیشتر در نتیجه بهره‌گیری از کارگر بیشتر استفاده می‌کند، شاهدی است از هدف آشکار او.

۲۲- کانتیون این نکته را در پایان فصل ۱۴ رساله با این گزاره توضیح می‌دهد:

من در این جا تغییر قیمت‌های بازار را که ممکن است از دروی خوب یا بد در سال نتیجه شود یا مصرف غیر‌عادی را که می‌تواند در نتیجه ورود سربازان خارجی یا حوادثی دیگر رخ دهد، مد نظر قرار نمی‌دهم تا موضوعی که به بررسی آن نشسته‌ام، پیچیده نشود و تنها دولتی در موقعیت طبیعی و یکپارچه آن را مد نظر قرار می‌دهم. (ص ۶۵)

۲۳- بنگرید به همان، صص ۴۹-۴۸.

۲۴- همان، ص ۵۱.

۲۵- کانتیون شالوده کار تورگو و نظریه سود را بنا کرد. بنگرید به رنه پرندرگاست، «کانتیون و پیدایش نظریه سود»، History of Political economy ۲۳، (پاییز ۱۹۹۱)، ص ۴۲۹.

۲۶- کانتیون، رساله، ص ۴۹. استفاده او از واژه «طبیعتا» نشان از آن دارد که دگرگونی‌های مورد اشاره او، تغییری پیش‌بینی‌پذیر را در قیمت به بار می‌آورند.

۲۷- همان، ص ۵۳.

۲۸- همان، ص ۳۱. به نظر می‌رسد که وقتی کانتیون به جوامع دارای سازمان‌دهی خوب اشاره می‌کند، اقتصاد بازاری پیشرفته‌ای را در سر دارد که در آن، مبادلات پولی و خدمات بانکی از مدت‌ها قبل و به طور کامل پی‌ریزی شده‌اند.

۲۹- همان، ص ۹۷.

۳۰- هولسمن، «کانتیون، نخستین اتریشی»، ص ۳، با اشاره به این که آشکار است که کانتیون بر این باور نبوده که قیمت‌های بازار به واسطه هزینه - در قالب زمین و نیروی کار - تعیین می‌شوند و ارزش ذاتی صرفا به عنوان سنجه‌ای از مقدار زمین و کار‌گر استفاده می‌شود، به دفاع از او می‌پردازد. کانتیون به این شیوه از خطاهای اقتصاد‌دانان متاخری که مدعی بودند که زمین و کار‌گر معیاری برای ارزش هستند، دوری کرد. دید‌گاه‌های او شبیه به باور‌های اقتصاد‌دانان اتریشی است که معتقدند تنها ارزش مبادله‌ای و قیمت‌های بازار امکان محاسبه اقتصادی را فراهم می‌آورند.

۳۱- کانتیون، رساله، ص ۱۰۷.

۳۲- هایک، «ریچارد کانتیون»، ص ۲۶۳.

۳۳- کانتیون، رساله، ص ۱۱۵. با این همه او اشاره می‌کند که یک ارزش ذاتی معین، ارزشی است که تغییر نمی‌کند.

۳۴- این نکته نخستین بار از سوی پروفسور هبرت برای من تشریح شد؛ بنگرید به هبرت، «آیا ریچارد کانتیون اقتصاد‌دانی اتریشی بود؟»، ص ۲۷۲. اسپنگلر نیز در جوزف اسپنگلر، «ریچارد کانتیون: اولین در میان مدرن‌ها II»، Journal of Political Economy ۶۲، شماره ۵ (اکتبر ۱۹۴)، ص ۴۰۷ به این نکته اشاره می‌کند. همچنین بنگرید به مایکل بوردو، «ابعادی از اقتصاد پولی ریچارد کانتیون»،Journal of Monetary Economics ۱۲، شماره ۲ (آگوست ۱۹۸۳)، صص ۵۸-۲۳۵.

۳۵- کانتیون، رساله، ص ۸۳.

۳۶- بروور، «کانتیون و نظریه ارزش‌-‌زمین»، ص ۴۵۲؛ و کانتیون، رساله، ص ۸۵.

۳۷- کدام فرد فرانسوی است که دلمشغول این مساله نباشد؟ آشکار است که کانتیون با خود تجملات و کالا‌های لوکس مخالفتی ندارد، کما این که در صفحه اول رساله، ثروت را مصرف و از جمله مصرف وسایل آسایش و کالا‌های بیش از حد نیاز زندگی تعریف می‌کند. آن چه توجه او را به خود جلب می‌کند، تولید است. بدون تولید نمی‌توان به مصرف ادامه داد یا مصرف را زیاد‌تر کرد. به باور کانتیون آن چه که بزرگی کشور‌ها را نسبت به یکدیگر تعیین می‌کند، اندوخته احتیاطی آنهاست که عبارت است از پس‌انداز‌های آنها هم در قالب پول و هم در قالب کالا برای بهبود وضع دولت و جبران جنگ‌ها و دروهای نا‌مطلوب. طلا برای دولت اندوخته احتیاطی واقعی است، چون با طلا حتی می‌توان ابزار‌های جنگی را از دشمن خرید. بنگرید به کانتیون، رساله، صص ۸۹ و ۹۱.

۳۸- وینسنت تاراسکیو، «نظریه اندازه و توزیع جمعیت کانتیون»، Atlantic Economic Journal ۹، شماره ۲ (جولای ۱۹۸۱)، صص ۱۸-۱۲، تیز‌هوشانه اشاره می‌کند که باور‌های کانتیون در این میان گم شده است و اقتصاد نئو‌کلاسیک، نظریه کلاسیک در باب جمعیت را به کار نگرفت، چون پیش از شکل‌گیری این مکتب اقتصادی، دستمزد‌های واقعی آشکارا برای مدتی طولانی در حال افزایش بودند.

۳۹- بنگرید به کانتیون، رساله، بخش اول، فصول ۷ و ۸.

۴۰- بنگرید به همان، بخش اول، فصل ۹؛ به ویژه بنگرید به هیگز، ص ۲۵.

۴۱- رابرت هبرت، «اثرات اولیه ریچارد کانتیون بر اقتصاد فضایی»، Economica ۴۸، شماره ۱۸۹ (فوریه ۱۹۸۱)، صص ۷۷-۷۱.

۴۲- هایک، تاریخ اقتصادی، ص ۲۶۴.

۴۳- بنگرید به بوردو، «ابعادی از ...»، ص ۲۳۶؛ و کانتیون، رساله، صص ۱۱۱ و ۱۱۳.

۴۴- به همین ترتیب اگر پول ابتدا به دست مصرف‌کنندگان برسد، افزایش مصرف باعث تحریک تقاضا برای سرمایه‌گذاری می‌شود و نرخ‌های بهره را بالا می‌برد (با افزایش قیمت‌ها نرخ اسمی نیز زیاد‌تر می‌شود).

۴۵- به یاد داشته باشید که کانتیون بانکدار بود. وقتی در پی حباب دریای جنوب او را به ربا‌خواری متهم کردند، در بخشی از دفاع خود از نرخ‌های بهره بالا دفاع کرد.

۴۶- «هیچ چیز خنده‌آور‌تر از انبوهی از قوانین و معیار‌هایی نیست که در تمام دوره‌ها، آن هم همواره از سوی عقل کل‌هایی که به ندرت دستی بر آتش تجارت داشتند، در باب بهره پول وضع شده‌اند و هیچ‌گاه نیز نتیجه‌ای را به بار نیاورده‌اند». کانتیون، رساله، ص ۲۱۱.

۴۷- آنتونی بروور، «کانتیون و مرکانتیلیسم»، History of political Economy ۲۰، شماره ۳ (پاییز ۱۹۸۸)، صص ۶۰-۴۴۷.

۴۸- آثار هیوم پیش از کانتیون به چاپ رسید، اما امروز می‌دانیم که کانتیون آنها را پیش از هیوم به نگارش در‌آورد و احتمالا هیوم آثار او را خوانده بود.

۴۹- کانتیون، رساله، صص ۱۸۵ و ۳۲۳.

۵۰- همان، صص ۲۳۱ و ۲۳۳.

۵۱- همان، ص ۳۱۹.

۵۲- همان، ص ۳۲۳.

۵۳- بنگرید به هبرت، «آیا ریچارد کانتیون اقتصاد‌دانی اتریشی بود؟»، اشاره به این نکته خالی از لطف نیست که تاریخ‌نگاران تفکر اقتصادی که دستاورد‌های کانتیون را ارج نهاده‌اند، اقتصاد‌دانانی اتریشی مانند هایک و روتبارد بوده‌اند یا همچون شومپیتر، از طرفداران و هوا‌خواهان این مکتب بوده‌اند. نکته‌ای جالب در این میان آن است که نسخه‌ای از رساله را می‌توان در کتابخانه کارل منگر دید و نیز ویرایشی از آن به زبان آلمانی (۱۹۳۱) در کتابخانه لودویگ فن میزس یافت می‌شود. آشکار به نظر می‌رسد که مکتب اتریش از کانتیون بسیار الهام گرفته است.