یورگ گوئیدو هولسمن

سید امیرحسین میرابوطالبی*

امکان ندارد بتوان از پول بدون نگهداری مقدار مشخصی از آن استفاده کرد؛ بنابراین هر کس که در یک اقتصاد پولی فعالیت می‌کند پول کنز می‌کند. دلیل اینکه بعضی اوقات عبارت تندوتیزی مثل «احتکار» به جای عبارت ملایم تری همچون «نگهداری» استفاده می‌شود این است که از نظر تحلیل گران، مقدار پولی که توسط این فرد یا آن یکی نگهداری می‌شود بیش از اندازه و دور از اصول عقلی است. طبیعتا سوال مهم اینجا این است که طبق کدام استاندارد؟

می‌توان تعریف مشخصی از احتکار یا کنز را در غالب عبارات اخلاقی ارائه داد. بعضی افراد گرایش شدید ذهنی به نگهداری ثروتشان به صورت نقدی دارند. آنها افراد خسیسی هستند که حتی زمانی که هزینه کردن پول به سودشان باشد، آن را کنز می‌کنند. این افراد از سرمایه‌گذاری، خانه‌سازی، تحصیل، خیریه و غیره صرف‌نظر کرده و بنابراین خودشان را از پتانسیل کامل انسانی محروم کرده و به تبع آن دیگران را هم از منافع حاصل از پیوند‌های اجتماعی بی‌بهره می‌سازند. توجه کنید که این تعریف احتکار به عنوان یک رفتار مریض شامل نگهداری مقدار مشخصی پول نمی‌شود. بلکه مربوط به مقدار پول نگهداری شده به نسبت راه‌های دیگر موجود سرمایه‌گذاری ثروت برای یک فرد است. در واقع موقعیت‌هایی وجود دارد که چه برای فرد و چه برای یک گروه اتفاقا نگه داشتن مقدار زیادی پول نقد کاملا عاقلانه است. در طول قرن‌ها نگهداری تعداد زیاد سکه‌های طلا و نقره راه مهمی‌برای افراد بود تا از طریق آن وجوه بازنشستگی خود را پس‌انداز کنند و در بسیاری از موارد تنها راه برای بیمه کردن خود در زمان پیری یا شرایط اضطراری بوده. البته از طرف دیگر این هم درست است که در برخی شرایط حتی نگهداری مقدار کم پول هم ممکن است ناعاقلانه باشد.

راه درست برای مقابله با احتکار پول، صحبت کردن با افراد درباره این موضوع و متقاعد کردن آنها برای تغییر رفتارشان است. اما اگر این افراد همچنان به لجبازی ادامه دادند چه؟ آیا عاقلانه است که از ابزار سیاسی همچون مصادره یا افزایش مصنوعی عرضه پول استفاده کنیم؟ پاسخ این سوالات منفی است. ممکن است احتکار فی نفسه بیمار گونه باشد، اما دیگران را از آنچه به آنها تعلق دارد محروم نمی‌کند. به صورت مشخص از عملکرد کارآی اقتصادی جلوگیری نمی‌کند.

همانطور که قبلا هم اشاره کردیم مقدار عرضه پول یک اقتصاد خارج از حوزه تاثیر است. با هر مقدار پول موثر موجود، اقتصاد می‌تواند به کار خود ادامه دهد و به خوبی هم کار کند. احتکار یا کنز تنها موجب کاهش قیمت‌های پولی می‌شود؛ کنز در ابعاد بزرگ هم باعث کاهش شدید قیمت‌های پولی خواهد شد. مثلایک سناریوی کاملا غیرواقعی را در نظر بگیرید که در آن یک ملت آنقدر نقره کنز می‌کنند که نقره باقیمانده باید در ابعاد میکروسکوپی ضرب شود تا در تبادلات مورد استفاده قرار گیرد. در یک جامعه آزاد حاضرین در بازار به سرعت و سادگی یک پول دیگر را جایگزین می‌کنند و به جای اینکه با سکه‌های نقره پرداخت‌های خود را انجام دهند شروع به استفاده از سکه‌های طلا و مس خواهند کرد.

حال فرض کنید که برخلاف آنچه گذشت، دولت کمر به مقابله با احتکار پول ببندد و عرضه پول را به صورت مصنوعی افزایش دهد. آیا این سیاست منجر به دستیابی به اهداف مورد نظرش خواهد شد؟ نه الزاما. حداقل به همان میزان که امکان موفقیتش است، این امکان نیز وجود دارد که این سیاست کنز را تشویق کند. عرضه پول افزایش یافته باعث افزایش قیمت‌های پولی در بازاربالاتر از سطحی که در غیر این صورت می‌بود خواهد شد و این موضوع افراد را مجبور خواهد کرد که میزان بیشتری موجودی نقدی نزد خود نگه دارند. البته این درست است که افزایش در موجودی نقدی فردی الزاما به همان نسبت باعث افزایش قیمت‌ها نخواهد شد. بنابراین ممکن است افراد در اثر اجرای این سیاست به طور نسبی تقاضایشان را برای پول کاهش دهند. اما این موضوع به همان اندازه محتمل است که این سیاست چنین اثری نداشته باشد یا حتی اثری کاملا عکس این را نمایان سازد.

بنابراین نتیجه می‌گیریم که کنز پول نمی‌تواند به عنوان دستاویزی برای افزایش مصنوعی عرضه پول مورد استفاده قرار گیرد. در بعضی موارد خیلی شدید از چنین رفتاری شاید این موضوع شایسته توجه رهبران مذهبی یا روانشناسان باشد، اما به هیچ وجه یک مسا‌له پولی نیست.

* Amirhosein.ec@gmail.com