رهاورد جنگهای صلیبی برای غربیها
در دوران جنگهای صلیبی مشرق زمین از نظر قدرت اقتصادی، کیفیت و کمیت اجناس، نسبت به اروپا برتری داشت. فقط دوران صنعتی جدید این رابطه را برهم زد. نهتنها از نظر کالای اقتصادی بلکه از نظر فرهنگ، اخلاقیات، افکار و مذاهب، مشرق زمین صادرکننده بود و اروپا واردکننده و کالاهای مبادلاتی اروپا محدود بودند.
گرانترین آنها بردهها بودند، سپس پوستهای زینتی حیوانات وحشی و کهربا نیز یکی از اقلام صادراتی اروپا را تشکیل میداد ولی از شرق پارچهها و لباسهای ابریشمی، پشمی و زربفت به رنگهای مختلف، ترمه با نقشهای دقیق، زینتآلات، شمشیر و قمه آبداده، انواع ادویه بهخصوص فلفل و زنجبیل، شکر و چایهای مختلف، روغنهای گیاهی برای چراغهای «پیهسوز»، میوههای خشک یا کنسرو شده، مربا و ترشی که بعضی از اینها حتی از چین و هندوستان بودند و در کوزههای سفالی لعابدار یا چینی با نقشها و طرحها و منظرههای زیبا که خود هنرمندانه مینمود وارد بازار جهان آن روز میشدند.
در دوران جنگهای صلیبی مشرق زمین از نظر قدرت اقتصادی، کیفیت و کمیت اجناس، نسبت به اروپا برتری داشت. فقط دوران صنعتی جدید این رابطه را برهم زد. نهتنها از نظر کالای اقتصادی بلکه از نظر فرهنگ، اخلاقیات، افکار و مذاهب، مشرق زمین صادرکننده بود و اروپا واردکننده و کالاهای مبادلاتی اروپا محدود بودند.
گرانترین آنها بردهها بودند، سپس پوستهای زینتی حیوانات وحشی و کهربا نیز یکی از اقلام صادراتی اروپا را تشکیل میداد ولی از شرق پارچهها و لباسهای ابریشمی، پشمی و زربفت به رنگهای مختلف، ترمه با نقشهای دقیق، زینتآلات، شمشیر و قمه آبداده، انواع ادویه بهخصوص فلفل و زنجبیل، شکر و چایهای مختلف، روغنهای گیاهی برای چراغهای «پیهسوز»، میوههای خشک یا کنسرو شده، مربا و ترشی که بعضی از اینها حتی از چین و هندوستان بودند و در کوزههای سفالی لعابدار یا چینی با نقشها و طرحها و منظرههای زیبا که خود هنرمندانه مینمود وارد بازار جهان آن روز میشدند.
این رابطه تجاری با غرب قبل از سقوط رم به دست ژرمنها از این جهت با پس از آن متفاوت شد که اصولا قدرت جدید نه از نظر فرهنگی در سطحی بود که نیاز به اجناس مشرق زمین داشته باشد و نه از نظر اقتصادی توان خرید این اجناس را داشت. در این زمان ثروتمندان و اشراف رم غربی، بردگان و کارگزاران بربرها شده بودند یا به رم شرقی مهاجرت کرده و جای خالی آنان را غالبان جدید که به اینگونه چیزهای لوکس عادت نداشتند پر کردند. بنابراین آنچه از تجارت شرق و غرب باقی ماند بیشتر با رم شرقی بود و این رابطه هم پس از ظهور قدرت اسلام در مدیترانه به دلایلی روبه ضعف گذاشت که مهم ترین دلیل آن همانا ترس غربیها از تاثیرات فرهنگی در برقراری ارتباط با مسلمانان بود.
شایعاتی رواج میدادند و مانع روابط سالم بین شرق و غرب میشدند. با وجود این، ارتباطات تجاری بسیار کمی از طریق شمال اروپا و روسیه با غرب اروپا وجود داشت و از قرن دهم روابط نسبتا بیشتری در جنوب اروپا از طریق شهرهای ایتالیایی مانند بندقیه، آمالفی، پالرمو و مسینا با مسلمانان شمال آفریقا برقرار شد که «پردههای ابریشمی گران قیمت، پارچههایی برای زینت کلیسا، پارچههای سیاهرنگ، جبههای بسیار زیبا به رنگ نیلی از شهر قیروان در تونس، از شوش واقع در خوزستان و جابس در تونس» به اروپا وارد میشدند ولی این اجناس از جنوب اروپا به شمال اروپا راه نمییافتند. مضافا اینکه در سال ۹۹۱م/ ۳۷۰ه.ش حاکم ونیز (بندقیه) به نام «دوک پتر دوم ارزئولو» با فرستادن سفرایی به کشورهای اسلامی خواستار رابطه بازرگانی با آنان شد.
به این ترتیب رابطه تجاری با مصر و سوریه برقرار شد و کشتیهای تجاری ونیز (بندقیه) و جنوا بین مصر و سوریه دررفت و آمد شدند. اجناس پارچهای، شیشهای، سرامیکی، کلهقند، فلفل، دارچین، جوزهندی، کافور، کندر، صمغهای عربی معطر، زاج و چوب صندل به طرف ایتالیا سرازیر شدند. «تجاری که با این اجناس سروکار داشتند، تمدن را نیز از میدانهای تجاری مصر به اروپا بردند.»این رابطه تجاری جدید بود که بین شرق و غرب پس از پیروزی اسلام در دریای مدیترانه برقرار شد. اجناسی که از شرق به ونیز و جنوا وارد میشدند از این پس کم و بیش میتوانستند در سراسر اروپا راه یابند. تسهیلات ونیزیها به خصوص موجب جریان اجناس وارداتی به شمال اروپا شد و این تحول جدید، قشرهایی را در اروپای شمالی راضی میکرد. به این ترتیب عدهای با اجناس «جدید شرقی» خو گرفتند.
منبع: «فرهنگ غرب و چالشهای آن» به قلم مرتضی رهبانی، نشر ثالث
ارسال نظر