الگوهای قدیم و جدید خان الجمرک در بازار حلب

گروه تاریخ و اقتصاد: بازارها از دیرباز نقشی کلیدی در تحولات اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی شهرها در سراسر جهان اسلام بازی کرده‌اند. تاثیر متقابل همکاری میان بازار و شهر را می‌توان در الگوهای متفاوت رشد بازار (چه به‌صورت از پیش طرح‌ریزی شده و چه به شکل انداموار و طبیعی) دید؛ بازار همچنین قابلیت تقویت یا محدودکردن رشد شهری را دارد. نزول یا افزایش نقش اقتصادی یا سیاسی بازار، همچنین جمع آن در اقتصادهای محلی، ملی و جهانی می‌تواند بر توسعه شهر اثرگذار باشد. به‌علاوه، پویایی بازار همراه با نظم آن قدرت دولت را نشان می‌دهد و منعکس می‌سازد. نقش تاریخی بازار در تجارت بین‌المللی تاثیر بزرگی بر نقش جهانی شهرها در تمام جهان اسلام داشت. به سبب نقش کلیدی بازار در شهرهای خاور نزدیک، مطالعه بازار مورد علاقه محققان در حوزه‌های گوناگون است؛ و هنوز، به‌‌رغم اهمیت آن در مطالعات شهرنشینی و معماری، مفهوم بازار در جهان اسلام، آن‌چنان که باید مورد تجزیه و تحلیل جامعی قرار نگرفته است.

هدف اصلی کتاب «بازار در شهرهای اسلامی» کشف پویایی‌های بازار در یک فضای اجتماعی وسیع و دورنمای سیاسی از طریق مطالعه در شماری از موارد مطالعاتی از شمال آفریقا تا خاورمیانه است. این کتاب شامل مقالاتی ا‌ست درباره ویژگی‌های گوناگون بازار از منظرهای تاریخی، معماری، جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی. مشارکت‌کنندگان پژوهشگرانی از نظام‌های گوناگون پژوهشی هستند. از جمله معماری، تاریخ، انسان‌شناسی، مرمت‌های معمارانه و جغرافیا. گوناگونی نظام‌های فکری نویسندگان نه تنها به خوانندگان اطلاعات اصیل و به‌روز بلکه برخی روش‌های پژوهشی را نیز ارائه می‌دهد و موارد مطالعاتی خود را در شهرهای دمشق، بورسه، حلب، صنعا، نابلس، کابل، تهران، استانبول، یزد و قاهره دنبال می‌کند. به‌رغم تمرکز آن بر جنبه‌های معینی از بازار نظیر خرید، نقش‌های اجتماعی، تاریخی، ارزش‌های اقتصادی بازار و درگیری آن با روندهای صنعتی کردن و مدرنیزاسیون، تمام فصول کتاب یک دوره مختصر از بازارها و تداوم شکلی و کاربردی آنها از گذشته به حال است.

پس از فصل اول که به مباحث مقدماتی درباره بازار و تاریخ و وجوه مختلف آن در شهر اسلامی می‌پردازد. در فصل دوم، برخی از سنت‌های نظری عمده درباره مفهوم «شهر اسلامی» آن‌گونه که خاورشناسان وصف کرده‌اند از طریق پیگیری تکامل بازار پرداخته می‌شود. ناصر رباط در این فصل، ترکیب بازار به‌عنوان مرکز شهر و توسعه شهری و دگردیسی آن در طول زمان و نیز عناصر معمارانه آن (برای نمونه، کاروانسراها، قیصریه‌ها و سوق‌های خطی دارای دروازه)، کاربردها و تغییر وظایف و نام‌گذاری واحدهای گوناگون آن را بررسی می‌کند. عوامل قانونی (موقوفات، نقش محتسب و...) و ساختارهای اصناف بازرگانان، هر دو به نوبه خود مهم، نیز در تجزیه و تحلیل ریخت‌شناسانه و زمینه آن در بافتار شهری، قانونی و اجتماعی استفاده شده‌است. رباط با تمرکز بر بازارها، می‌کوشد تا در به‌هنجار کردن مطالعه شهرهای اسلامی به‌عنوان دستاوردهای فرهنگی پویا و موضوع تاریخ، جغرافیا، فناوری و تغییرات آنها در شرایط اقتصادی و اجتماعی سهم داشته باشد.

سوق الحمیدیه نوشته فائزه م. طوطح است. این بازار تاریخی را عثمانی‌ها در اواخر سده نوزدهم برای نوسازی شهر قدیمی و استقرار و حاکمیت نظم و انضباط ساختند. سوق الحمیدیه در دوره انتقال بنا شد تا منعکس‌کننده تغییر نگرش نسبت به بازرگانان و طرح‌ریزی شهر و نیز نقش رشدیابنده شهروندان بومی در اداره شهر باشد. هر چند عثمانی‌ها الگوهای جدید را می‌پذیرفتند، به رقابت جستن با ثروت و قدرت اروپاییان و تقلید از غرب نیز علاقه‌مند بودند. طوطح نقش این بازار را به‌عنوان پلی فیزیکی بین محلات مجاور قدیم و جدید و مجرای روانی بین سنت و مدرنیته، نشان می‌دهد و اهمیت پایدار آن را در آینده شهر تضمین می‌کند.

در بخش چهارم، اوزلم باغبانچی از توسعه مرکز تجاری در پایتخت نخست عثمانی‌ها، بین قرن‌های چهارده و شانزده در داخل بافتار فیزیکی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی این شهر بحث می‌کند. این مرکز بازرگانی در شرق قلعه رومی که محل پیوستن شهر قدیم به مسیر کاروانی بود، قرار داشت. سلطان ایلدرم بایزید سیاست‌هایی را برای کنترل راهداری از طریق فتح بنادر اصلی ورودی در پیش گرفت. بسته به تغییرات و موافقت‌نامه‌های بازرگانی، موقعیت مراکز سیاسی همراه با مراکز داد و ستد تغییر کرد. پس از این ترتیبات، شهر یک بازار داد و ستد بین‌المللی شد که در آن ابریشم، ادویه و دیگر محصولات از طریق نمایندگان غربی فروخته می‌شد. در قرن چهارده، ناحیه تجاری مرکزی دستخوش تغییرات عظیمی در دو سده بعد شد. رویکرد تاریخی باغبانچی نشان می‌دهد که چطور رهبران سلطنت عثمانی وقف را نهادی تعیین کردند که نیازهای اجتماعی اقتصادی جامعه را از طریق خدمات رفاه اجتماعی و بنیان‌گذاری و اداره مجموعه‌های عمارت (آشپزخانه‌های خیریه) که براساس این ایده تاسیس گردید، حمایت می‌کند.

در فصل،«خان الجمرک در بازار حلب»، ژانت استارکی به مناسبات فضایی چند تراشه و هم‌کنشی میان خان‌الجمرک و بازارهای محاط حلب می‌پردازد. این خان در سال ۱۵۷۴ در اصل به‌عنوان بخشی از مجموعه بزرگ تری ساخته شد که شامل مجموعه‌ای از کارگاه‌ها و در محوطه بازار بود. استارکی نقش خان الجمرک را در سده هجدهم و جایگاه آن را در داخل فضای اجتماعی مرکز تجاری حلب بررسی می‌کند.

در «سوق‌های صنعا: تغییر کارکردها و مرکزیت نمادین» فرانک مرمیه به مرکزیت شهری بازارها در شهر صنعا در یمن می‌پردازد. صنعا حتی قبل از آن‌که به پایتخت یمن متحد در ۱۹۹۰ بدل شود، مرکز اقتصادی و سیاسی منطقه فلات بلند زیدی بود. پیش از دهه ۱۹۶۰ بازار صنعا که در مرکز یک شبکه محلی از بازارهای هفتگی قرار داشت، ‌بر حدود چهل سوق اختصاصی مشتمل بود. مرمیه نشان می‌دهد که مرکزیت بازار در صنعا در طول زمان تغییر کرده است، بی آنکه تمام برجستگی‌های خود را به‌رغم توسعه شهر و نوسازی روش‌های مصرف از دست بدهد. پویایی داخلی و خارجی جامعه یمنی را که به بازار در ارتباط با نقش‌های آن شکل داد، تعیین می‌کند. او همچنین درباره جایگاه بازار در سازمان‌دهی سیاسی شهر بحث و نقش محوری سوق‌ها را در رابطه با شهر و روستا، و نیز مرکزیت بازار در بافتار توسعه شهری صنعا را روشن می‌کند. در مقاله «بازارهای عمومی در نابلس» نصیر عرفات نقش تجارت منطقه‌ای در تشکیل بازارها را که در پژوهش‌های معاصر به‌ندرت مطالعه شده، کشف می‌کند. بازارهای قدیمی نابلس به سبب قرار گرفتن شهر در چهارراه‌های مسیرهای تجاری کاروان‌های تجاری، در تجارت خارجی پیشرفت کردند. در سده هجدهم و نوزدهم، تجارت در نابلس به مثابه رسیدن به مکان‌های بسیار دور نظیر مصر، سوریه، عربستان و جبل لبنان، توصیف می‌شد. علاوه ‌بر قدرت فعالیت اقتصادی و تولید مازاد کشاورزی، کارخانه‌های صابون در نابلس در توسعه فعالیت تجاری محل و داد و ستد بین شهرهای خاورمیانه سهم بسیار داشتند. صدور صابون به‌ نوبه خود با واردات کالاها و تدارکات از سرزمین‌هایی که به آنها صادر می‌شد، همراه بود. عرفات سازمان نیمه‌تخصصی بازارهای نابلس را در بافت تاریخی آنها بررسی می‌کند و توضیح می‌دهد که چطور طرح سازمانی دقیقی در بازارها پیاده می‌شد تا پاسخگوی نیازهای هر پیشه باشد.

مارکوس شدل با استفاده از توصیفات ادبی و گزارش‌های مکتوب، روند صنعتی شدن بازار کابل را در «کابل از پیشا صنعتی تا صنعتی: بازارها و کارگاه‌ها» مطالعه می‌کند. بازارهای تاریخی کابل، از جمله بزرگ‌ترین مراکز دادوستد داخلی آسیا، بازارهایی خطی هستند که در امتداد شاهراه‌های شهر کشیده شده بودند. در «سرای امیر در تهران» فاطمه سودآور فرمانفرماییان اسنادی تاریخی را بررسی می‌کند که نقش حمایتی مقامات را در ساخت سرایی در بازار تهران پس از آن‌که این شهر به‌عنوان پایتخت قاجاریان در ۱۷۹۵ برگزیده شد، برجسته می‌کند.

او نشان می‌دهد چگونه به سبب فقدان زیرساخت برای تجارت، این سرا تا اواسط سده نوزدهم مرکز اقتصادی و تجاری ایران نشد. همچنین در این هنگام بود که از کاروانسرای باشکوه، سرای امیر، چارچوب و بخش‌های پراکنده‌ای که هنوز در شکل اصلی خود باقی مانده‌اند، بهره‌مند شد. این بخش تکامل «سرای» را در یک بافت بزرگ‌تر پی می‌گیرد، شامل تاریخ مختصر توسعه بازار در تهران به‌عنوان بخشی از نخستین قدم اصلاحات صدراعظم ایران، امیرکبیر. فرمانفرماییان سرای امیر را در گذشته وصف و آن را با انواع گوناگون کنونی از سبک‌ها که در این محل جایگزین شده، مقایسه می‌کند.

در بخش دهم، آندرآ دورانتی تاثیر سیاسی والده خان (در بازار استانبول) را بر سیاست‌های ایرانیان در سده نوزدهم نشان می‌دهد. این خان که بزرگ‌ترین کاروانسرای استانبول بود، ستاد نهضت مشروطیت ایرانی شد. رشد جمعیتی نخستین تبعیدیان ایرانی در سده نوزدهم به افزایش در قدرت اقتصادی و اجتماعی منجر شد و والده‌خان «لابی» متنفذ و کاملا یکپارچه‌ای در پایتخت عثمانی گردید، تا آخر سده نوزدهم، حدود چهار هزار خانواده ایرانی در استانبول مقیم شدند که بیشتر مشغول داد و ستد فرش، کتاب و دیگر کالاهای وارداتی یا شرکت‌های صنعتی پیشگام بودند. دورانتی پدید آمدن این ساختار یگانه را از طریق تجزیه و تحلیل نقش اجتماعی این بنا در منطقه شهری پایتخت عثمانی بازسازی می‌کند. مطالعات وی از سده نوزدهم به عصر جدید پل می‌زند و وابستگی محیط ایرانی را، در شکوفایی و نیز متروک شدن بعدی والده‌خان معلوم می‌سازد. در بخش بعدی، علی مدرس، تاثیر سیاست در دگردیسی شکل و کاربرد بازار در یزد به‌ویژه پس از سده نوزدهم را نشان می‌دهد. این بخش با به‌دست دادن اهمیت تاریخی یزد برای بازار جهانی، به‌ویژه هند، اهمیت خیزش و سقوط جاده ادویه را بررسی و معلوم می‌کند چطور مداخلات اروپاییان در مواقع گوناگون، محل، نقش، اندازه و ساختار فضایی بازار را در این شهر تغییر داده است. مدرس تمایزات بین تنش‌های سیاسی و اقتصادی حاکمان ملی و محلی را تصویر می‌کند و اینکه چطور این چارچوب‌های سیاسی گوناگون ممکن است شکل و نقش بازار را تغییر بدهد. با جست‌وجو در نیمه دوم سده نوزدهم، او بیان می‌کند چگونه مطامع استعماری حکومت بریتانیا مکانی خاصی برای شهر و بازار تولید کرد. با بنیان نهادن درکی عمیق از بازار در ابتدای قرن ۲۰، مدرس تاثیر مدرنیزاسیون را بر بازار که از طریق ایجاد راهبردهای طرح‌های شهری موجب شد، نشان می‌دهد. او از دگرگونی‌های فضای بازار علیه روایت‌های جدید از هویت و تصور تجدد پیشرفت، شامل پویایی‌های سیاسی تغییر یابنده در شهر یزد در ایران بحث می‌کند.

در «کالاهای سوق در قلب قاهره: خان‌الخلیلی امروز»، آنا مادوئوف و ماریکا اسنایدر به ارتباط خان‌الخلیلی جدید با جهانگردی می‌پردازند. خان‌الخلیلی در قلب شهر تاریخی قاهره، نزدیک مساجد جامع‌الحسین و الازهر قرار دارد و هر چند این خان در سده‌های ۱۹و ۲۰ به‌طور قابل ملاحظه‌ای تغییر کرد، قدیمی‌ترین بازار قاهره محسوب می‌شود. مکانی نمادین مرکب از هزار دکان مشرف به خیابان‌های اصلی، منطقه تجاری متراکمی است که زرگران و جواهرفروشان به آن مسلط هستند. فعالیت‌های آن اکنون با بازارهای تازه با دکانچه‌هایی مملو از انواع کالا برای جهانگردان رسما افزایش یافته‌است. در این بخش، مادوئوف و اسنایدر، خان‌الخلیلی را به‌عنوان تصویری از گرایش‌ها و تکامل نواحی مرکزی قدیمی قاهره، رقابت و پویایی فعالیت‌های اقتصادی، و تبادلات متعدد در دگردیسی منظر و دورنمای شهری جدید برجسته می‌کنند.

این کتاب در نظر ندارد تمام بازارها را به شیوه‌ای دانشنامه‌ای فهرست کند، بلکه سوالات عمده درونمایه‌ای را مطرح می‌کند، به‌ویژه آنهایی که بازار را در وضع فعلی در نظر می‌گیرند، نه همچون نقیضی برای نهاد تجاری مدرن یا یادگاری مقدس خارج از تاریخ، بلکه همانند دیگر موسسات معاصر که باید اکنون مورد ملاحظه قرار گیرد. شماری دیگر از بازارها هستند که شایسته مطالعه در انتشارات بعدی هستند، برخی در داخل شهرهای بزرگ نظیر اصفهان، فارس، تبریز، بورسه و سمرقند و دیگران در شهرهای کوچک و روستاها. ضمن حفظ انسجام کتاب با استفاده از چارچوب‌های قابل مقایسه، هر بخش روش‌شناسی یگانه هر نویسنده را منعکس می‌کند که ریشه در نظام فکری او دارد. رویکرد فراگیر برای خواننده فرصتی فراهم می‌کند تا از منظرهای مختلف مطالبی بیاموزد: نکاتی مانند خرید، فرهنگ، روندهای صنعتی کردن و تجددگرایی، جغرافیا، ریخت‌شناسی شهر و حرکت‌های سیاسی اجتماعی و فرهنگی در بازار. این بخش‌ها روشن می‌‌کند که به‌رغم برخی عوامل کارکردی می‌تواند تعمیم یابد، هر بازار تاریخ، ویژگی‌ها و جنبه‌های فرهنگی، فیزیکی و نمادین خاص خود را دارد. درگیری مستقیم نویسندگان و آشنایی با موارد مطالعه، به جای چارچوب رسمی مشترک شرق‌شناسانه پژوهش‌ها منظری از درون به‌دست می‌دهد. این کتاب نشان می‌دهد که بازارها، صرف نظر از محل، اندازه و تداوم‌شان، بخش‌های پویایی از فرهنگ‌های مختلف و انعکاس تغییرات تاریخی در داخل اجتماعاتشان بوده‌اند.

بازار نه همانند مساجد یا کاخ‌ها که نیروهای دینی یا سیاسی آن را برپا کرده بودند، از طریق مجموعه‌ای از نیروهای جمعی پیچیده و توسط مردم عادی و بیشتر در غیاب نقشه‌های مسلط تشکیل می‌شد. به‌نظر می‌رسد بازار در نتیجه الکترونیکی شدن تجارت در روند تغییرات بزرگ قرار گرفته‌ است. جهانی شدن و مجازی شدن به تاثیرگذاری بر ماهیت بازار ادامه می‌دهند؛ اما مردم نیازهای خود را حفظ خواهند کرد و بازار را به‌عنوان پویاترین و سرزنده‌ترین بخش هر جامعه نگاه خواهند داشت. این پدیده نیاز به حفظ و نگاهداری طرح‌های بازار به‌عنوان تجلیات صدها سال تاریخ، فرهنگ و تعاملات انسانی توضیح می‌دهد. به این مفهوم، بازارها موزه‌های زنده‌ای‌ هستند که حتی هنگامی که دستخوش تغییر شوند، به نقش خود ادامه می‌دهند.

- مجموعه مقالات «بازار در شهر اسلامی، طراحی، فرهنگ و تاریخ»، انتشارات دانشگاه آمریکایی قاهره، ترجمه : گروه پژوهشی معمارنت.