نگاهی کوتاه به تاریخچه پسته و منشأ آن
میوه هوشافزا
محمد حسن ابریشمی: بیگمان کلمه پسته یک واژه بسیار کهن ایرانی و ساخته مردمانی است که در روزگاران بسی دور، در عرصه پهناوری در نواحی جنگلها و رویشگاههای طبیعی درختان پسته میزیستهاند. بسیاری از مستندات و شواهد تاریخی و جغرافیایی موجود نشان میدهد که نام پسته و درختان آن از سرزمین خراسان ـ به مفهوم جغرافیایی بسی وسیع قدیم آن که ماوراءالنهر را نیز شامل میشد ـ نشات گرفته است؛ بسیاری از درهها و دامنههای این سرزمین را جنگلها و تودههای درختان پسته خودروی زیر پوشش داشته که اکنون بقایای آنها در شمال شرقی ایران (در جنگلهای پسته نواحی زورآباد جام، سرخس، کلات، درگز، سملقان بجنورد، قازانقایه و مراوه تپه گنبد کاووس) و جنگلهای کشورهای افغانستان، ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان و ازبکستان تا سرحدچین موجود است.
محمد حسن ابریشمی: بیگمان کلمه پسته یک واژه بسیار کهن ایرانی و ساخته مردمانی است که در روزگاران بسی دور، در عرصه پهناوری در نواحی جنگلها و رویشگاههای طبیعی درختان پسته میزیستهاند. بسیاری از مستندات و شواهد تاریخی و جغرافیایی موجود نشان میدهد که نام پسته و درختان آن از سرزمین خراسان ـ به مفهوم جغرافیایی بسی وسیع قدیم آن که ماوراءالنهر را نیز شامل میشد ـ نشات گرفته است؛ بسیاری از درهها و دامنههای این سرزمین را جنگلها و تودههای درختان پسته خودروی زیر پوشش داشته که اکنون بقایای آنها در شمال شرقی ایران (در جنگلهای پسته نواحی زورآباد جام، سرخس، کلات، درگز، سملقان بجنورد، قازانقایه و مراوه تپه گنبد کاووس) و جنگلهای کشورهای افغانستان، ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان و ازبکستان تا سرحدچین موجود است. جنگلهای پسته و تودههای درختی آن در بخشهای زیادی از ابرشهر باستان، یعنی نیشابور قدیم ـ که تقریبا سرزمین پارت، یعنی خراسان کنونی و نواحی اشکآباد (عشق آباد پایتخت فعلی ترکمنستان) تا خوارزم و از سوی غرب تا نواحی دامغان، را شامل میشدـ پراکنده بود.
آژی دهاک، پادشاه ماد، پارسها را «پستهخور» خطاب کرده بود و پارتها (اشکانیان) پسته جنگلی را بهعنوان خوراکی نیروبخش همواره، در سفر و حضر، همراه داشتند؛ در یک روایت ایرانی به این نکته مهم اشاره شده است که مادر زردشت، به هنگام بارداری، روزانه هفت دانه پسته و هفت مویز و یک سیب اصفهان میخورد؛ ایرانیان به تجربه دریافته بودند که پسته خونساز و هوشافزا، مویز نیروزا و سیب لطافتبخش پوست چهره و بدن است و تناول آنها موجب تقویت جسم و جان و زیبایی و لطافت صورت و سیرت کودک میشود. پزشکان و داروشناسان در منابع طب قدیم به این نکات اشاره کردهاند و صحت آن توسط دانشمندان معاصر تایید شده است.
واژه ایرانی پسته یک لفظ صوتی (نامآوا / onomatopoeia) ناشی از صدای شکستن دانه پسته محصول درختان خودرو بوده که در گویش مردمان مستقر در نواحی رویشگاههای آن تداعی شده و وارد گویش آنان شده است. گستره پهناور رویشگاههای طبیعی درختان پسته روی نقشه جغرافیایی که براساس ۳۶ ماخذ تاریخی و جغرافیایی و گزارشهای باستانی و کهن تا عصر حاضر ترسیم شده است نیز موجود است و قابل استناد. در گستره پهناور جنگلها و درختستانهای پسته خودروی شهرها و آبادیهای باستانی خراسان قدیم (چون هرات، بلخ، گوزگانان، بادغیس، مرو، نسا، ابیورد، گناباد، طرثیث / ترشیز، زوزن، زاوه، سرخس، طوس، بیهق، و ابرشهر یا نیشابور) و در ماوراءالنهر (مانند سمرقند، بخارا، خجند، یارکند، ترمذ و اخسیکت و دهها شهر دیگر) قرار داشته است؛ از محدوده همین عرصه پهناور، تا قبل از حمله مغول (سال ۶۱۷ و ۶۱۸) هزاران دانشمند در رشتههای مختلف علوم، فنون، فقه، فرهنگ، ادب و عرفان برخاستهاند که برخی از آنها در جهان و بعضی در دنیای اسلام (چون ابنسینا، بیرونی، فارابی، بوزجانی، امام محمدغزالی، خواجه عبدالله انصاری، ابوسعید ابوالخیر، رودکی، فردوسی، خیام، عطار و...) شهرهاند؛ عدد بزرگان و دانشمندان برخاسته از محدوده گسترده جغرافیایی رویشگاههای طبیعی درختان پسته خارج از شمار بوده و آثار انبوه آنان در حملات و هجومهای هراسناک قبایل ترکستانی از میان رفته و معدودی بر جای مانده است. از باب نمونه، ابوعبدالله حاکم نیشابوری در قرن چهارم تاریخ نیشابور را در چندین مجلد به عربی نوشته، که تلخیصی اندک از آن توسط محمدبن حسین خلیفه نیشابوری به فارسی ترجمه شده و اصل آن از میان رفته است. در این ترجمه که درواقع عمدتا شامل فهرست دانشمندان ناحیه نیشابور تا عصر مؤلف است، دکتر شفیعی کدکنی که این کتاب را با مقدمه و تعلیقات عالمانه، تصحیح و در ۴۱۰ صفحه (انتشارات آگاه، تهران ۱۳۷۵) منتشر کرده است، میگوید «اگر این کتاب را حتی فهرستی از کار حاکم نیشابوری بشماریم ـ که تقریبا چنان است ـ این فهرست، زندگانی حدود ۲۶۸۰ تن از بزرگان را شامل است» (تاریخ نیشابور، مقدمه، ص ۲۱). کثرت دانشمندان ناحیه نیشابور تا پایان قرن چهارم، در همین عدد متوقف نشده و قطعا تا حمله مغولان بر تعداد دانشمندان و آثار آنان افزوده شده است. در دیگر شهرهای نواحی پستهخیز خراسان و ماوراءالنهر، به تناسب جمعیت و اهمیت، و نیز توجه حکمرانان به علم و دانش، هزاران دانشمند و شخصیتهای برجسته پرورش یافتهاند؛ بهطوری که عدد مجموعه آنان در مقایسه با دیگر نواحی ایران و جهان که فاقد جنگلهای پسته بودهاند، بسیار بیشتر است؛ این مهم نباید اتفاقی باشد و قطعا پسته در فهرست مواد غذایی مردمان نواحی خراسان و ماوراءالنهر موجب ارتقای توش و توان قوای جسمی و دماغی و در نتیجه افزایش ضریب هوشی آنان شده است. شادروان دکتر عبدالحسین زرینکوب در یادداشتی برای کتاب پسته ایران (تالیف محمدحسن ابریشمی) به همین مهم اشاره کردهاند: «توجه به این نکته که آنچه بهعنوان محصولات غذایی در هر مرز و بوم به دست میآید، در ایجاد و پرورش نیروی حیاتی و سجیه و مَنش اقوام تاثیر قابل ملاحظه دارد...»؛ اکنون نیز ملاحظه میکنیم که مردمان مناطق پسته کاری از هوش و فراست بیشتری برخوردارند. مثلا در استان کرمان که درختان پسته در حدود دو قرن پیش توسط خراسانیها به آن نواحی رفته، ظهور بزرگان و نخبگان افزایش یافته، در حالی که تا حمله مغولان و نیز تا رواج پسته کاری عدد آنان اندک است یا مثلابا ایجاد باغهای پسته در نواحی ساوه و قم، که در منابع قرن سوم و چهارم هجری بدان اشاره شده عدد دانشمندان در این نواحی و مناطق همجوار (ری، قزوین و اصفهان) قابل توجه بوده است، مستندات حکایت از آن دارد که پسته از خراسان به این نواحی انتقال یافته، چون درختان رَقَم (به اصطلاح: واریته) مشهور به «پسته سبزواری» در باغهای کاشان تا عصر ناصرالدین شاه وجود داشته است.
ارسال نظر