گزارش کنسول انگلیس در کرمان (۱۹۱۳-۱۹۱۲)
تجارت پسته به صرفه نیست!
مترجم: مریم کمالی دانشجوی دکترای تاریخ
اشاره: آنچه میخوانید گزارشی از کنسولگری انگلستان در سال ۱۹۱۳-۱۹۱۲ است که از سوی کاپیتان دی. ال. آر. لرمیر، آی. اِی. کنسول بریتانیا در کرمان تنظیم شده است.
تنها شهر مهم این منطقه کرمان با جمعیتی بین ۵۰ تا ۸۰ هزار نفر است. با این همه، مراکز واردات و صادرات دیگری نیز از جمله بم در شرق و سیرجان در غرب وجود دارد.
دو مسیر ارتباطی این ایالت با خارج از کشور، از بندرعباس میگذرد. بم تا حدودی مازاد محصولات خود را به نرماشیر، بلوچستان شمالی و نیز روستاهای اطراف ارسال میکند.

مترجم: مریم کمالی دانشجوی دکترای تاریخ
اشاره: آنچه میخوانید گزارشی از کنسولگری انگلستان در سال ۱۹۱۳-۱۹۱۲ است که از سوی کاپیتان دی. ال. آر. لرمیر، آی. اِی. کنسول بریتانیا در کرمان تنظیم شده است.
تنها شهر مهم این منطقه کرمان با جمعیتی بین ۵۰ تا ۸۰ هزار نفر است. با این همه، مراکز واردات و صادرات دیگری نیز از جمله بم در شرق و سیرجان در غرب وجود دارد.
دو مسیر ارتباطی این ایالت با خارج از کشور، از بندرعباس میگذرد. بم تا حدودی مازاد محصولات خود را به نرماشیر، بلوچستان شمالی و نیز روستاهای اطراف ارسال میکند. سیرجان تنها نیاز خود و تا حدودی مناطق همسایه خود در فارس را تامین میکند. تاجران هندی حاضر در کرمان و بندرعباس در ارسال کالا به سیرجان دست دارند. برخی معتقدند که بین سیرجان و شیراز تجارت قابل توجهی وجود دارد؛ در مورد روابط تجاری سیرجان و رفسنجان اطلاع دقیقی وجود ندارد.
باید در نظر داشت که مناطق جنوبی ایالت کرمان برای دریافت کالاهای خارجی، به بندرعباس وابسته هستند، در حالی که احتمالا بلوچستان تنها اندکی از نیازهای خود را از شهر بم تامین میکند. آماری که به این گزارش پیوست شده، تنها شهر کرمان و بم را پوشش میدهد.
سود تجارت خارجی در کرمان
واردات کرمان در دست هندیها است که عضو شرکت شکارپور و نیز پارسیهای محلی هستند. صادرات که عمدتا شامل فرش است، بهطور انحصاری در اختیار نمایندگیهای تجارتخانههای اروپایی و آمریکایی و نیز ترکهای تبریز است. خارج از شهر کرمان به جز نمایندگی ایرانی هندیها در سیرجان، هیچ شر کت خارجی وجود ندارد. نمایندگی داخلی شرکتهای فرش در مراکز بافت قالی از جمله راهوار، جوپار و رفسنجان مشغول به کار هستند.
ایالت کرمان فاقد محصولات کشاورزی و صنایع دستی به جز بافت قالی و شال است. طولانی بودن راهها و عدم امنیت در جاده کرمان- بندرعباس مانع هرگونه تلاش جدی برای افزایش صادرات کالاهای متنوع است. کرمان اهمیت تجاری خود را بهطور کامل مدیون صنعت فرش است. در حال حاضر پرداختن به کرمان و تولیدات داخلی آن از جمله صمغ، بادام و پسته، به لحاظ تجاری چندان به صرفه نیست.
شرایط موثر بر تجارت
شرایط تجارت با شاخصها و مراحل پیشرفت مردمی تعیین میشود که درصدد تامین ابزارها و زمینههای مورد نیاز خود هستند. این شرایط تا حدود زیادی به موقعیت و وضعیت طبیعی کشور بستگی دارد. میتوان کرمان را به سه منطقه تقسیم کرد: ۱) مناطق هموار و کمارتفاع ساحل خلیجفارس؛ این منطقه، هوای گرمی دارد و بین خلیجفارس و رشته کوههای داخلی ایران قرار گرفته است؛ ۲) رشتهکوهها و ۳) دشتهای مرتفع که در میان رشتهکوهها قرار گرفته است. مناطق کمارتفاع برای دامپروری و کشاورزی مناسب است. گندم، جو و خرما بهصورت دیمی، عمل میآید و در صورت وجود آب کافی، محصولات دیگر ازجمله نیشکر، پنبه و انواع میوههای گرمسیری مثل موز، انبه و پرتقال نیز کاشته میشود؛ گرچه در زمستان علوفه به گلههای بزرگ گوسفند و بز اختصاص دارد که در بخشهایی بلندتر زندگی میکنند. جمعیت، عمدتا یکجانشین ولی فقیر و پراکنده هستند.
ساکنان منطقه کوهستانی عمدتا چادرنشینان یا نیمهعشایر هستند که از طریق راهزنی، امرار معاش میکنند. کوهنشینان نسبت به همسایگان جنوبی خود به لحاظ تمدن، پیشرفت کمتری داشتهاند. تنها هنر یا صنعت آنها بافتن فرشهای درجه دو است که به خاطر طرحهای بدون ظرافت و الیاف نامرغوب، بازار خوبی ندارد. با این همه، این فرشها به تازگی در خارج خریدار یافته و به یکی از اقلام تجاری تبدیل شده است.
منطقه کوهستانی با قلههای ۱۳۰۰۰ پا و گذرگاههایی به بلندی ۸۰۰۰ تا ۹۰۰۰ پا باعث ایجاد مانع بین منطقه کمارتفاع و منطقه سوم شده است که تا جنوبشرقی بم امتداد دارد و در ادامه به آن میپردازیم.
وضعیت جغرافیایی این منطقه برای بالا رفتن دما مساعد است ولی به خاطر کمبود آب، برای کشت دیمی یا آبیاری مناسب نیست. نیز در بسیاری از نقاط این منطقه، به خاطر زهکشی داخلی و تبخیر زیاد آب، خاک بهصورت نمکزار درآمده است. آبرسانی به این منطقه، با قنات صورت میگیرد که به کمک آن میتوان گندم، جو، طالبی، هندوانه، زردآلو، هلو، شلیل، آلو، گیلاس، بادام، پسته، عناب و انگور را عمل آورد.
دیگر میوهها معمولا در اصفهان کاشته میشود و اگر در کرمان کاشته شود، فقط مصرف داخلی دارد. بادام، پسته و صمغ صادر میشود. در منطقه بم که آب و هوای گرمتری دارد، مقدار معتنابهی حنا و گل نیل پرورشیافته و به دیگر بخشهای ایران صادر میشود. خاک این منطقه برای کاشت درخت، مناسب نیست و چوب خشک تقریبا وجود ندارد؛ بهعنوان مثال، کرمان برای تامین سوخت خود به دامنهها وابسته است. درخت چنار و گردو در برخی از روستاهای اطراف کرمان کاشته میشود. چهبسا در آینده نهچندان دور، ایالت کرمان برای تامین هیزم مورد نیاز خود به ایالات دیگر وابسته شود.
با توجه به این شرایط، طبیعی است که صنعت عمده منطقه، کشاورزی باشد و از نرماشیر تا رفسنجان که از جنوب به رشتهکوه و از شمال به بیابان منتهی میشود، جمعیت زیادی از روستاییان به کار کشاورزی مشغول باشند.
اهمیت تجاری کرمان به مناطق خارج از ایالت بستگی دارد. به خاطر برخی از دلایل نامعلوم طبیعی، منطقه شمالی کرمان مدتی صاحب صنعت نسبتا وسیعی بوده که همانا صنعت قالیبافی است.
شهر کرمان ادامه حیات خود را مدیون این صنعت است که همه مردم، بیواسطه یا باواسطه به آن وابسته هستند و باعث سرازیر شدن ارز خارجی به کرمان شده است.
سوای این مساله، قرار گرفتن کرمان در میان منطقه کمآب و تقریبا بیابانی، این شهر را همواره در معرض خطر قرار میدهد. کرمان برای رفع نیازهای روزمره خود، به آبی وابسته است که با قنات از فاصله ۲۰ مایلی به این منطقه آورده میشود.
جدا از شهر کرمان، روستاییان راهوار، چترود و جوپار نیز با صنعت قالیبافی امرار معاش میکنند. سطح رفاه زندگی قالیبافان و کشاورزان این منطقه تقریبا به اندازه عشایر است. آنها تنها میتوانند نیازهای اولیه خود مثل مواد اولیه غذایی، پوشاک مثل پالتوی پشمی، کلاه و کفش و نیز سوخت را تامین کنند.
قند، شکر و چای، پارچه نخی که از میان پارچهها بیشترین مصرف را دارد، فلز مورد نیاز برای کارهای کشاورزی و صنعتی، ظروف آشپزخانه و کبریت، همه وارداتی است.
صنعت قالیبافی نیز مبتنی بر وارد کردن برخی اجناس خارجی از جمله زاج سفید، رنگ نیلی و قرمز و الیاف نخی است. تنها تعداد معدودی از ساکنین کرمان زندگی بهتر و نیازهای گستردهتری دارند. بم، فاصله زیادی با کرمان دارد ولی به خاطر حضور تعدادی ثروتمند، استاندارد زندگی در آنجا کمی بالاتر از یک روستای بزرگ است.
جمعیت
در بررسی پراکندگی جمعیت کرمان میبایست افراد فعال در واردات و تجارت خارجی را نیز مدنظر قرار داد.
جمعیت کرمان عمدتا از محمدیان (شیعیان و شیوخ) تشکیل شده که به جز اقلیت غیربومی و ثروتمند، مابقی بیشتر قالیباف، مغازهدار و بازرگان هستند. تعداد کمی صنعتگر از جمله آهنگر، مسگر و نجار نیز در کرمان زندگی میکنند. همچنین شماری از تاجران تبریز هستند که تا پیش از گسترش شرکتهای اروپایی در کرمان، اداره تجارت قالی را در اختیار داشتند.
گذشته از آن، جامعه پارسیها با ۱۷۰۰ نفر به کار تجارت مشغول هستند؛ اما در سالهای اخیر، اهمیت آنها در امور تجاری کاهش یافته است.
در کنار همه اینها باید به جمعیت کوچک و فقیر یهودیان ایرانی، ارمنی، دفترنویس و نجار اشاره کرد که اصالتا اهل اصفهان هستند.
جمعیت اروپایی ساکن کرمان حدود ۲۰ نفر است که بیشتر آنها وابسته به مراکز غیرتجاری از جمله تلگرافخانه هند و اروپایی، جامعه مبلغان مسیحی و کنسولگری انگلستان و روسیه هستند.
مراکز فعال در امر بازرگانی عبارتند از:
بانک شاهنشاهی ایران ۲ کارمند بریتانیایی
دو شرکت فرش اروپایی ۱ شهروند فرانسوی و ۲ نفر سوئیسی
دو شرکت فرش آمریکایی ۳ کارمند
تعداد افراد ثروتمند ساکن کرمان، انگشتشمار است و کمتر میتوان نشانی از زندگی توام با رفاه را در این شهر سراغ گرفت.
تسهیلات بانکداری توسط یکی از شعب بانک شاهنشاهی در کرمان تامین میشود. بانک شاهنشاهی در بیشتر شهرهای مهم تجاری ایران شعبه دارد؛ ولی در بندرعباس که بندر کرمان محسوب میشود و نیز بم که از مهمترین مراکز تجاری کرمان است، شعبهای ندارد.
تلگراف
کرمان، بم و رفسنجان به واسطه قرار گرفتن در مسیر خط تلگراف تهران- اروپا از یکسو و هند از سوی دیگر، دارای تلگرافخانه است. همچنین با بوشهر و شهرهای مهم ایران ارتباط زمینی دارد، اما برای ارسال خبر به بندرعباس باید از کابل خلیجفارس استفاده کرد که هزینه آن برای هر واژه، بالغ بر ۱ لیره و ۵ شلینگ است.کرمان بخشی از نظام تلگراف دولتی ایران است؛ ولی این مساله به لحاظ تجاری اهمیت چندانی ندارد.
شرایط تجاری سال ۱۹۱۳-۱۹۱۲
اوضاع تجاری در این سال چندان مساعد نبود. با توجه به عدم کفایت امیر عظیم والی کرمان، ناامنی و اغتشاش در جادهها فراوان بوده است. دو نفر از کارگزاران والی با راهزنان همراهی میکردند. دستهای از طوایف مختلف، در نرماشیر جمع شده؛ مدام به رودبار و جیرفت شبیخون زده و ضمن همراه کردن سربازان افشار با خود، به قصد راهزنی به شهر کرمان یورش میآوردند. سرانجام والی واکنش نشان داد و آنها را سرکوب کرد؛ ولی با فراخواندن او به مرکز، کشور دچار هرج و مرج و اغتشاش شد. راهزنان هر روز به کاروانها یا ساکنان منطقه شبیخون میزدند تا جایی که تجارت دچار رکود کامل شد.
اوضاع با آمدن والی جدید یعنی امیر مفخم سامان یافت. او به کمک نیروی بختیاریها که با خود آورده بود، راهها را از وجود راهزنان پاک کرد و تا پیش از پایان ماه نوامبر آرامش را در منطقه استوار ساخت.
عدم امنیت عمومی که در این ایالت و دیگر بخشهای ایران چندین سال حاکم بود، تاثیر خود را گذاشت و تا پیش از آغاز سال مورد بررسی، تعداد زیادی از تاجران را دچار ورشکستگی کرد. پارسیها که با محمدعلی شاه، شاه سابق ایران برای رسیدن به قدرت همراهی کرده بودند، از این راهزنیها آسیب جدی دیدند. یک شرکت پارسی که بیشتر با سرمایه انگلیسیها و هندیها اداره میشود، از پرداخت حقوق کارکنان خود عاجز شد. یکی دو تاجر پارسی دیگر به همین وضع دچار شدند ولی مابقی به زحمت، خود را سرپا نگه داشتند.
در اول ماه ژانویه یک شرکت تجاری از تبریز، در حالی که مبلغ زیادی بدهی به هندیها داشت، ورشکست شد. این ورشکستگی در کنار راهزنی و ایجاد اغتشاش در امور تجاری، وضعیت خاصی را برای هندیها و تاجران بومی فعال در امر واردات به وجود آورد. چه بسا همین مساله باعث شود تجارت به دست واردکنندگان خارجی بیفتد.
وضعیت فعلی رسمی و غیررسمی و اصول تجاری و اداری نمیتواند راهی برای جلوگیری از ورشکستگی فراهم سازد.
مشکل راهزنی نیز باعث بدتر شدن اوضاع میشود. در بیشتر موارد، مقامات دولتی فاقد اراده و نیروی مقاومت در برابر نابسامانیها و جبران مافات هستند. رضایت حتی به شکل محدود در چند سال گذشته به دست نیامده و مدعیات بیش از حد اروپاییها در کرمان، به اوج خود رسیده است.
اوضاع تجارت فرش، از این هم بدتر است. جدا از خطر سرقت فرش در جاده منتهی به بندرعباس، بافندگان فرش همیشه نگران فروش هستند. از این رو باید سرمایه بافندگان توان مقابله با کسریهای ممکن را داشته باشد. گذشته از آن، مشکلات دیگر از جمله آشوبهای محلی یا فتنهجویی والیان، باعث توقف این صنعت شده است. این مساله باعث عدم پرداخت حقوق بافندگان و سود سرمایه در زمان توقف کار و نیز پرداخت خسارت به خاطر لغو قرارداد و اروپا و آمریکا میشود.
در این اوضاع، معلوم است که شرکتهای فرش، از نابودی دولت مرکزی در تهران خشنود نباشند. توقف کار درشهر برای یک هفته، به معنای از دست دادن ۱۰۰۰ لیره توسط شرکتهای انگلیسی یا تحت حمایت بریتانیا است. گاه وقفه در صنعت فرش، توسط والیانی ایجاد میشود که میخواهند مخالفت خود را با دولت یا دیگر رقبا نشان بدهند. اینها تنها بخشی از مشکلاتی است که تجارت خارجی در کرمان، با آن دست و پنجه نرم میکند و هیچ قدرت و درایتی بر آن کارگر نیست.
مبادلات
نرخ مبادلات به طور متوسط عبارت است از:
یک شلینگ ۵۳ و نیم قران
۱۰۰ روپیه ۳۰۰ قران
حداکثر (مارس۱۹۱۳) ۳۰۸ قران
حداقل (مارس ۱۹۱۲) ۳۵۵ و نیم قران
در طول سال، بانک شاهنشاهی ایران، مبادلاتی با ارزش ۱۵۴۲۵۰۰ قران داشته است.
ارسال نظر