شهر پس از جنگ جهانی دوم
دوران مدرن به تعبیر تعدادی از نظریهپردازان از شروع انقلاب صنعتی آغاز میشود؛ اما نمودهای عینی نظریههای شکلگرفته در اواخر انقلاب صنعتی، عملا پس از پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵، پدیدار گشت. گرایشهای متعددی در این دوران وجود دارد ولی در مورد معماری و شهرسازی میتوان کل اتفاقات را زیرمجموعه شعار اصلی معماری مدرن خلاصه کرد: «فرم تابع عملکرد است. » نمودهای تکیه کامل بهعملکرد در همه شئون تاثیرگذار بر ساختار شهر شامل: منطقهبندی شهرها براساس چهار کارکرد سکونت، کار، تفریح و رفتوآمد؛ شکلگیری طرحهای جامع در جهت سروسامان دادن بهعملکردهای شهر در مقیاسهای مختلف، استانداردسازی، تولید انبوه، سادگی و جهانشمولی عناصر و عوامل ساخت مسکن و شهر، دیده میشود.
دوران مدرن به تعبیر تعدادی از نظریهپردازان از شروع انقلاب صنعتی آغاز میشود؛ اما نمودهای عینی نظریههای شکلگرفته در اواخر انقلاب صنعتی، عملا پس از پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵، پدیدار گشت. گرایشهای متعددی در این دوران وجود دارد ولی در مورد معماری و شهرسازی میتوان کل اتفاقات را زیرمجموعه شعار اصلی معماری مدرن خلاصه کرد: «فرم تابع عملکرد است.» نمودهای تکیه کامل بهعملکرد در همه شئون تاثیرگذار بر ساختار شهر شامل: منطقهبندی شهرها براساس چهار کارکرد سکونت، کار، تفریح و رفتوآمد؛ شکلگیری طرحهای جامع در جهت سروسامان دادن بهعملکردهای شهر در مقیاسهای مختلف، استانداردسازی، تولید انبوه، سادگی و جهانشمولی عناصر و عوامل ساخت مسکن و شهر، دیده میشود. مرکز شهر بهعنوان نماد پراهمیتترین کاربری، خود را کامل در اختیار مراکز اداری و تجاری قرار میدهد تا گفتمان کلی شهر مدرن، بر پایه اقتصاد شکل گیرد. محل اتکای همه این تغییرات در بعد کالبدی، قدرت و ابزاری بود که تکنولوژی را با پیشرفت پرشتاب خود در اختیار معماران و شهرسازان قرار میداد. این ابزار قدرتمند باعث گردید نظریهپرداز مدرن، خود را بهطور کامل از میراث عظیم معماری و شهرسازی گذشته جدا کند و چشم خود را بر واقعیات موجود در ساختار وجودی انسان و همچنین وجود فرهنگها و گرایشات مختلف در اقصی نقاط جهان ببندد و نسخهای واحد و در عین حال ناقص را برای همه انسانهای کره زمین تجویز کند. این نوع نگاه باعث بهوجود آمدن سبکی به نام سبک بینالملل شد که با سرعت زیادی در همه جهان گسترش یافت. این سبک با توجه ویژه به وجوه عملکردی زندگی (آسایش) و کمیکردن آنها، تمام عناصر و اجزای سازنده شهر را تحت تاثیر و سیطره خود قرار داده و مباحث کیفی (آرامش) از قبیل زیباییشناسی و هویت را نادیده گرفت.
شهر مدرن در سیر رشد و تکامل خود چرخشی نسبت به مواضع قبلیاش پیدا میکند، ولی عملا در چارچوبهای مدرن روند خود را ادامه میدهد. در یک عبارت کلی، شهر اوقات فعالیت دوران مدرن اولیه، به شهر اوقات فراغت تبدیل میگردد. فضاهای عمومی نقش مهمی پیدا میکنند و جامعه تبدیل به یک جامعه مصرفی میشود. خیابانها و راستههایی که زمانی بقالها ، قصابها، نانوایان، ابزارفروشان و حرفهمندان صنایع کوچک بهعرضه کالاهای خود در آنها میپرداختند، اکنون محل تجارت شمار زیادی فروشگاههای لباس مد روز، رستورانها، کافهها، مغازههای عمدهفروشی، نماینده شرکتهای سازنده دوربینهای فیلمبرداری و عکاسی، کامپیوتر، وسایل صوتی و تصویری، بانکها، شرکتهای وامپرداز و آژانسهای مسافرتی شده است. همچنین هویت و استعدادهای محلی در امتزاج با سرمایهداری و مصرفگرایی مورد توجه مجدد قرار میگیرد و گفتمان استانداردسازی کنار گذاشته میشود. شهر در این دوره کاملا تابع اقتصاد سرمایهداری و شرکتهای خصوصی شکلگرفته و توسعه مییابد.
بخشی از یک مقاله، مجید خرمشاد
ارسال نظر