دوران طلایی مکان‌ها و راه‌ها

احسان لرافشان جلال‌الدین رفیع‌فر در تاریخ ایران پس از اسلام، سلسله صفویه نقطه عطفی است.پس از قرن‏ها فرمانروایی‏ بیگانه، ایران دوباره به کشوری قدرتمند و مستقل تبدیل می‏شود و داعیه خلافت عثمانیان را بر ممالک اسلامی رد می‏کند. پادشاهی دودمان صفوی با تاج‏گذاری شاه اسماعیل در تبریز در سال ۹۰۷ هـ رسما آغاز می‌شود و با تسخیر اصفهان توسط افغان‏ها در سال ۱۱۳۵ هـ پایان‏ می‏یابد. پادشاهان صفوی، خصوصا شاه عباس کبیر به این نکته مهم پی برده بودند که تجارت‏ و بازرگانی امری است که می‏تواند کشور را در کوتاه‏مدت به رونق اقتصادی برساند و برای‏ تحقق این منظور، ضمن برقرار کردن امنیت بعضا پایدار در سرحدات و شبکه ارتباط کشور، تعمیر راه‏ها و احداث کاروانسراهای متعدد در مسیر راه‏های بازرگانی را در دستور کار خود قرار دادند. در واقع از این زمان است که مشاهده می‏شود گروه‏های مختلف اروپایی به قصد تجارت، اهداف سیاسی یا نظامی به ایران سفر کرده، کمپانی‏های هند شرقی، انگلیس، فرانسه و هلند در ایران تاسیس می‏شود و سیاحان و گردشگران متعددی همچون پیتر دلاواله، آدام‏ اولئاریوس، شاردن، تاورنیه، برادران شرلی و دیگران برای بازدید از ایران می‏آیند و رفت و آمدهای بازرگانی و سیاسی افزایش می‏یابد.

شاه عباس صفوی، اهتمام ویژه‏ای نسبت به امور راه‏ها و بناهای میان راه به خرج داد و راه‏ها و کاروانسراهای متعددی ساخت که به راه‏ها و کاروانسراهای شاه عباسی معروفند. از معروف‏ترین اقدامات او در این زمینه احداث راه‏های سنگ‏فرشی بود. راه‏های سنگ فرش در بسیاری از نقاط کشور (مانند مناطق شمالی و کویری)که به علت نبود زمین سفت و سخت، حرکت چهارپایان و وسایل نقلیه چرخ‏دار را با مشکل مواجه می‏کرد، به وجود آمدند. در «منتظم ناصری» درباره جاده سنگ‏فرشی مازندران آمده است:

«چون شارع مازندران را از بسیاری باران، غالبا گل و لای بود و چارپایان قوافل در آن‏ فرو می‏رفتند، شاه عباس به میرزا تقی خان، وزیر مازندران حکم کرد که از ابتدای حدود سواد کوه‏ پل‏های عالی روی رودهای بزرگ ببندد و تمام راه را با سنگ و گچ و آجر بسازد و خیابان‏های پهنی احداث کند و در دو طرف خیابان درخت غرس نماید تا معبر قوافل و عابرین، با وسعت و صفا شود.تمام مخارج راه را شاه عباس خود محتمل شد و این راه در سال‏ ۱۰۳۱ هجری به اتمام رسید، چنان‏که ماده تاریخ آن کار خیر می‏باشد(نقل از باستانی پاریزی، ۱۳۵۷:۱۰۲).از نظر برقراری امنیت در جاده‏ها در تاریخ عالم‌آرای عباسی آمده:

«برای تامین امنیت راه‏ها ماموران ولایات مسوول بودند. ابتدا تحقیق کردند که در هر ولایتی، معظم قاطعان طریق چه جماعت‌اند، همت بر فنا و اعدام این طبقه گماشتند، در اندک‏ زمانی اکثر سردمداران این گروه را به حسن سعی و تدبیر به دست آوردند. بعضی به مسلک‏ انقیاد و فرمان‏پذیری درآمدند برخی دیگر را بی‏ملاحظه به شحنه سیاست سپرده خلایق را از شر آن طایفه آسودگی بخشیدند.»

گزارش تاورنیه چنین است:

«برای امنیت طرق و شوارع در ایران اهتمام فراوان می‏ورزند. در فاصله‏های معین، مستحفظین که موسوم به راهدار هستند، گماشته‏اند که به اندک صدای دزد به کمک می‏رسند و به دقت از عابران می‏پرسند که به کجا می‏روند؟ از کجا می‏آیند؟ کمال مراقبت و هوشیاری را در کار خود دارند و اگر کسی از عهده جواب برنیاید و به گفتارش سوءظن باشد او را نزد حاکم ولایت می‏برند و در آنجا به دقت از حال او تحقیقاتی به عمل می‏آورند... راهداران‏ مواجب کافی ندارند. به این جهت مجبورند که با کمال ادب از تجار انعامی درخواست نمایند. به آنها می‏گویند ما برای شما زحمت می‏کشیم، امنیت طرق را فراهم می‏کنیم و بالاخره از هر بار چیز مختصری می‏گیرند، از بار شتر بیش از بار قاطر و از قاطر بیش از یابو و از یابو بیش از الاغ، راهداری دریافت می‏کنند، اما از بار ماکولات چیزی نمی‏گیرند.»

سیوری می‏گوید: «راهداران دستور داشتند هرکس را تنها و از جاده‏های پرت سفر می‏کند و برای آنها کاملا ناشناخته است متوقف سازند. زیرا امکان داشت به جرم دزدی تحت تعقیب باشند، بسیاری از مسافران از پیدا شدن سریع اثاثیه‏شان که در کاروانسراها به سرقت رفته بود سخن‏ رانده‏اند. مجازات معمول برای دزدان دستگیر شده مرگ بود.» (۱۳۷۲:۱۹۰)

در باب نحوه سفر و مسافرت در زمان صفویه، شکل کاروان‏ها، حرکت و اتراق و مسائل دیگر در سفرنامه‏های جهانگردان خارجی که آن زمان به ایران آمده‏اند مطالب فراوانی ذکر شده است(تاورنیه، بی‏تا:۱۲۳-۱۲۹ و شاردن، ۱۳۴۹، ج.چهارم).شاردن در جای جای‏ سفرنامه ده جلدی خود نحوه مسافرت و منزل کردن و غذا خوردن در راه‏ها و بستن باروبنه را به تفصیل آورده است.او می‏گوید: «کسانی که از دیدار مشرق زمین محروم مانده‏اند مشکل است که سهولت مسافرت در ممالک شرقی را پیش خود تصور و تجسم نمایند. البته سیر و سیاحت با تمام لوازم زندگی کار بزرگ و مشکلی است و به منزله نقل و انتقال یک خانه می‏باشد ولی چون کارها و وظایف در میان خدمه به‏طور مرتب تقسیم شده‏اند، هرکس به سهولت تمام امور محوله را انجام می‏دهد» (شاردن، ۱۳۴۹:ج.سوم:۴۹).

او به‌عنوان جمع‏بندی نظر خود را چنین اعلام می‏کند:

«به‌‏رغم آن‏چه گفتم، در تمام جهان کشوری مانند ایران برای سیاحت و جهان‏گردی‏ وجود ندارد، خواه از لحاظ قلت خطرات یا امنیت طرق که مواظبت دقیقی در این مورد به‏ عمل می‏آید و خواه از نظر کمی مخارج که معلول کثرت و تعداد عمارت عمومی مخصوص‏ مسافران در سرتاسر امپراتوری، در بلاد و بیابان است. آنها در این عمارت به رایگان‏ سکونت اختیار می‏کنند، به علاوه در نقاط صعب‌العبور پل‏ها و جاده‏های مسطحی(شوسه) وجود دارد که برای کاروانی‏ها و کلیه کسانی که برای کسب نفع در حرکت هستند تعبیه شده‏ است» (همان:۱۷۰).

در زمان صفویه به موازات تعمیر و تاسیس راه‏ها و تقویت دستگاه راه‏داری کشور به امر ساخت‌وساز بناهای کاروانی نیز اهتمام فراوان ورزیده شد. در واقع از زمان شاه عباس به بعد کاروانسراهای مخروبه سراسر کشور مورد تعمیر اساسی قرار گرفت و بازسازی شد. در عین‏ حال تعداد بی‏شماری کاروانسرای جدید و آب‏انبارهای بزرگ در مسیر جاده‏های کشور بنا گردید.عصر صفوی را دوران طلایی احداث کاروانسراهای بزرگ دانسته‏اند (کیانی و کلایس، ۱۳۷۴:۲).در این زمان ضمن اینکه کاروانسراهای فراوانی ساخته شد بر حجم و وسعت کاروانسراها نیز افزوده گردید؛ «عباس اول به‏طور خستگی‏ناپذیری می‏ساخت که آن‏ هم بخش اساسی دیگری از سیاست وی برای پیشبرد رونق بازرگانی امپراتوری صفویه بود و بستگانش، بازرگانان ثروتمند و حکام محلی نیز از این کار او پیروی می‏کردند.» (سیوری، ۱۳۷۲:۱۸۷) افسانه‏ای وجود دارد که شاه عباس فرمان داد تا نهصد و نود و نه کاروانسرا بنا کنند و دست نگه داشت، چون عدد هزار را لفظ خفیفی می‏دانست، بنابراین دستور داد که‏ یکی کم‏تر از هزار بنا کنند تا در شمارش آن اندکی درنگ شود و آیندگان ارج این کار بزرگ‏ او را بدانند (نوربخش، ۱۳۷۰:۱۶۵). ماکسیم سیرو در تالیف خود معتقد است که این رقم‏ بسیار پایین‏تر از تعداد واقعی کاروانسراهای ساخته شده در عصر صفوی است و نظر برخی‏ محققان را نقل می‏کند که این رقم را تا ۳۰ هزار بالا می‏برند(۱۹۴۷:۲۷).

به هر جهت آنچه مسلم است اینکه در این دوران فعالیت شدیدی در جهت ساخت‌وساز کاروانسراها و سایر بناهای مشابه به راه افتاد. گذشته از انگیزه‏های بازرگانی و افزایش‏ ضریب امنیت تجاری در ایران، دلایل دیگری بر این مساله می‏توان اقامه کرد. هیلن براند وقتی‏ که از ساخت چنین بناهای عام‌المنفعه‏ای در قرون پنجم و ششم ق.یاد می‏کند، دو دلیل‏ می‏آورد که به دوران صفویه نیز قابل تعمیم هستند: اول ثروت و دوم ایمان اسلامی:

«این تصور که فریضه لازم حاکمان مسلمان درستکار است که برای رفاه عمومی‏ کاروانسرا بسازد، در ابتدای دوره میانی اندیشه اسلامی پدیدار شد در یکی از نمونه‏های اولیه ادبی به نام «مرآت‌الامرا» که نامه‏ای است از عبدالله ابن طاهر به پسرش، وی سفارش می‏کند که‏ برای رفاه عمومی، رباط(کاروانسرا) بسازد و نظرات مشابهی نیز از سوی نظام‌الملک در سیاست‏نامه اظهار شده است»(همان:۴۰۶).

توصیف تاورنیه از کاروانسراهای صفوی چنین است:

«در این کاروانسراها غیر از اتاق عریان (بدون لوازم) چیزی به مسافر عرضه نمی‏دارند. فرش و تختخواب و لوازم طباخی تمام باید همراه مسافر باشد و آذوقه و ارزاق هرچه‏ بخواهد از نان و روغن و بره و مرغ و میوه به اقتضای فصل به قیمت خوب از کاروانسرادار یا دهاتی‏های اطراف که بر سر راه می‏آیند باید خریداری کند. در بیابان از بابت اجاره حجرات‏ کاروانسرا چیزی از مسافر نمی‏گیرند؛ اما در شهرها وجه اجاره دریافت می‏دارند، اما خیلی‏ مختصر... از حیوان و آدم در هر کاروانسرا بیش از یک صد سوار نمی‏تواند منزل نماید، همین که وارد می‏شوند هرکس حق دارد برای خود یک حجره انتخاب نماید، غنی و فقیر یکسان هستند و تفاوت درجه و رتبه در این مکان‏ها منظور نمی‏شود. گاهی یک دلال یا سمسار کوچکی ممکن است محض رضایت ادب یا ملاحظه صرفه و منفعت اطاق خود را به تاجر بزرگی واگذار کند. اما احدی حق ندارد به زور حجره‏ای را که کسی اول انتخاب کرده‏ است از او بگیرد، شب‏ها کاروانسرادار در را می‏بندد و مسوول همه چیز است. عده‏ای نگهبان‏ هم در اطراف کاروانسرا، مشغول کشیک و پاسبانی هستند» (بی‏تا:۱۲۲).

ویژگی‏های ظاهری کاروانسراهای دشتی عصر صفوی را چنین می‏توان عنوان کرد:ظاهر دژ مانند، کنگره‏دار و محکم، تاکید زیاد بر دروازه ورودی، ساخت و تدارک فضاهای خدماتی‏ نظیر مسجد و نمازخانه، آب انبار، حمام، فروشگاه و... ایوان‏های مستقل برای هر حجره، سکوهای برآمده برای استراحت مسافران و البته از همه مهم‏تر بزرگی مقیاس و فقدان تزئینات.

یکی از مسائل جالب در مورد کاروانسراهای صفوی مساله انتخاب یک طرح ثابت برای‏ این کاروانسراها است که حدس وجود یک دفتر مرکزی هماهنگ‏کننده در تشکیلات حکومتی‏ صفوی را بسیار محتمل می‏کند.هیلن براند می‏گوید: «پلان‏های کاروانسرا در دوران صفوی می‏تواند نشانه‏ای از فعالیت‏هایی که مشخصا در دیگر نواحی صفوی دنبال نمی‏شده است تعبیر شود، یعنی استفاده از طراحی صوری مانند مساجد ایالتی عثمانی، چنانچه به مثابه سنت معمول، شاه عباس اول بیشتر آنها را ساخته بود. وجود نوعی دفتر مرکزی که کار را هماهنگ کند و در آن‏گونه‏های استاندارد کاروانسرا استنتاج شوند کاملا ممکن می‏نمود» (۱۳۷۷:۴۳۲).

سیرو نیز دقیقا چنین نظری دارد، او در مورد این دفتر و تشکیلات حکومت صفوی چنین‏ می‏گوید:

«کارهای فنی بین دسته‏جاتی که از حیث تشکیلات طبقاتی در ردیف‏های مشخصی قرار گرفته بودند و مسوولیت‏های مشخصی داشتند تقسیم شده بود، این اشخاص عبارت بودند از ناظر کل ساختمان‏های شاهی، استادکارها. متخصصان فنون مختلف که همه آنها از خزانه‏ دولت حقوق مشخصی دریافت می‏داشتند» (۱۹۴۷:۶۰).

این تصور عموما از اینجا ناشی می‏شود که کاروانسراهای صفوی به میزان زیادی به هم‏ شبیه‏اند. به نظر هیلن براند:

«وجود چنین کنترل مرکزی، دلیل محکمی است که فقدان مشخص تزئینات در کاروانسراهای صفوی را به خوبی توجیه می‏کند، چرا که اگر یک چنین نظارت مرکزی وجود نمی‏داشت باید کاروانسرایی که به وسیله یک شخص متمول بنا شده است تزئینات‏ سنگین‏تری در خود داشته باشد تا به وسیله آن اعتبار و خودنمایی شخص بانی افزایش پیدا کند.» اما «جلب توجه کردن بیشتر به خاطر بخشش بانی خصوصی و نه کاروانسراها، این‏ تصور را به ذهن می‏آورد که یک جزئی پیوسته در زنجیره‏ای پهناور که به دست یک فرمانروا برای تسهیل در امر تجارت، زیارت و دیگر انواع مسافرت برپا گردیده، در مجموعه به سود کشور است.» (۱۳۷۷:۴۳۴).

بخشی از یک تحقیق

منابع

- ابودلف، معسر بن مهلهل خزرجی، ۱۳۴۲، سفرنامه ابودلف در ایران: با تعلیقات و تحقیقات، ولادیمیر مینورسکی، ترجمه ابوالفضل طباطبایی؛ تهران، فرهنگ زمین.

- احسانی، محمدتقی، ۱۹۸۹، یادی از کاروانسراها، رباط‌ها و کاروان‏ها در ایران، لس‌آنجلس، مولف.

- ایوازیان، سیمون، ۱۳۷۴، روند شکل‏گیری کاروانسراهای برون‏شهری(مجموعه‏ مقالات کنگره تاریخ معماری و شهرسازی ایران، ارگ بم، ۱۳۷۴)، تهران، سازمان میراث‏ فرهنگی.

- باستانی پاریزی، محمد ابراهیم، سیاست و اقتصاد در عصر صفوی، تهران، امیرکبیر.

- بیک‏منشی، اسکندر، ۱۳۵۰، تاریخ عالم آرای عباسی؛۲ ج؛تهران، امیرکبیر.

- پوپ، آرتور، ۱۳۷۱، معماری ایران، ترجمه غلامحسین صدری افشار، تهران، انتشارات‏ فرهنگیان.

- پیرنیا، محمد کریم و افسر، کرامت اللّه، بی‏تا، راه و رباط، تهران، انتشارات سازمان ملی‏ حفاظت آثار باستانی ایران.

-تاورینه، ژان باتیست، بی‏تا، سفرنامه تاورنیه، ترجمه ابوتراب نوری با تجدیدنظر کلی و تصحیح دکتر حمید شیرانی، اصفهان، انتشارات کتابخانه سینایی و کتابفروشی تایید.

- حسین بن‌محمد بن‌حسن قمی، ۱۳۱۳(۳۷۸ هـ.ق)، تاریخ قم، ترجمه حسن بن‌علی بن‏‌حسن بن‌عبدالملک قمی(۸۰۵ هـ.ق)؛تصحیح سید جلال‌الدین طهرانی، تهران.

- دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا.

- راه و راه‏سازی از دوره هخامنشی تا عصر سلطنت پهلوی؛ بی‏تا، تهران، تهیه و تنظیم‏ از دفتر اطلاعات و روابط عمومی وزارت راه.

- ریاضی، محمدرضا، ۱۳۷۱، کاروانسرای دیرگچین، مجله اثر، شماره ۲۱.

- سرشت معماری(مجموعه مقاله)، ۱۳۷۸، ترجمه رسول مجتبی‏پور؛ ویراستار، محمدرحیم اخوت، تهران: نقش خورشید.

- سلطان‏زاده، حسین، ۱۳۷۸، تاج محل: آرامگاه بانوی ایرانی‌تبار، فصل‏نامه فرهنگ و معماری.

- سلطان‏زاده، حسین، ۱۳۷۸، فرم در معماری، فصل‏نامه فرهنگ و معماری:سال اول‏ شماره اول تابستان.

-سیرو، ماکسیم، ۱۹۴۷، کاروانسراهای ایران و ساختمان‏های کوچک میان‏راه‏ها، ترجمه عیسی بهنام، تهران، سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران.

- سیرو، ماکسیم، ۱۳۷۵، راه‏های باستانی ناحیه اصفهان و بناهای وابسته به آنها، ترجمه مهدی مشایخی، تهران، سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران.

- سیوری، راجر، ۱۳۷۲، ایران عصر عصفوی؛ ترجمه کامبیز عزیزی، تهران، مرکز.

- شاردن، ژان، ۱۳۴۹، دایره المعارف تمدن ایران: سیاحت‏نامه شاردن، ترجمه محمد عباسی (چاپ دوم)تهران، امیر کبیر.

- شوستر والتر، سیبلا، ۱۳۶۴، ایران صفوی از دیدگاه سفرنامه‏های اروپاییان: پژوهشی‏ در روابط سیاسی و اقتصادی ایران، ترجمه و حواشی غلامرضا ورهرام، تهران، امیرکبیر.

- شوالیه، ژان و گربران، آلن، ۱۳۷۹، فرهنگ نمادها، ترجمه و تحقیق سودابه فضایلی، تهران، جیحون.

- صارمی، علی‌اکبر، ۱۳۷۴، عناصر پایدار و متغیر در معماری، (مجموعه مقالات کنگره‏ تاریخ معماری و شهرسازی ایران، ارگ بم) تهران، سازمان میراث فرهنگی.

- فلامکی، محمد منصور، ۱۳۶۵، باززنده‏سازی بناها و شهرهای تاریخی، تهران، دانشگاه تهران.

- کلاکهون، کلاید، ۱۳۵۰، زمینه انسان‏شناسی و مردم‏شناسی، ترجمه و اقتباس ظفردخت‏ اردلان؛ بی‏جا؛ مولف.

- کلایس، ولفرم، ۱۳۶۹، راه‏کارهای کاروان‏رو در ایران ترجمه علیرضا مهینی، مجله‏ اثر، شماره‏های ۹و ۸، ۷.

- کلایس، ولفرام، ۱۳۶۷، کاروانسراهای خشتی گل دوره قاجاریه در کنار کاروانسرای‏ دیر، ترجمه علیرضا مهینی، مجله اثر، شماره‏های ۱۰ و ۱۱.

- کولیور رایس، کلارا، سفرنامه.

- کیانی، محمد یوسف و کلایس، ولفرام، ۱۳۴۷، کاروانسراهای ایران، تهران، سازمان‏ میراث فرهنگی کشور.

- کیانی، محمد یوسف و کلایس، ولفرام، ۱۳۶۲ و ۱۳۶۳، کاروانسراهای ایران، ۲ ج، تهران، سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران.

- گروتر، یورگ، ۱۳۷۵، زیباشناختی در معماری، ترجمه جهانشاه پاکزاد، عبدالرضا همایون، تهران، مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.

- مصاحب، غلامحسین، ۱۳۵۶، دایره‌المعارف مصاحب، تهران، امیر کبیر.

- مقتدر، غلامحسین، ۱۹-۱۳۱۸، تاریخ نظامی ایران، تهران، دانشکده افسری.

- مشکور، محمدجواد، ۱۳۷۴، تاریخ اجتماعی ایران در عصر باستان، تهران، دانشسرای‏ عالی.

- مهرآبادی، میترا، ۱۳۷۹، زن ایرانی به روایت سفرنامه‏نویسان فرنگی، تهران.

- نوربخش، مسعود، ۱۳۷۰، با کاروان تاریخ: مروری بر تاریخچه سفر و سیاحت در ایران از باستان تا امروز، تهران: ایرانشهر.

- هیلن براند، رابرت، ۱۳۷۷، معماری اسلامی، ترجمه ایرج اعتصام، تهران: شرکت‏ پردازش و برنامه‏ریزی شهری.