زمان سنج - ۲۸ آبان ۹۳

گروه تاریخ و اقتصاد: در ۱۹ نوامبر سال ۱۹۹۸ یک تابلو از ونسان ونگوگ، نقاش بزرگ امپرسیونیست هلندی به قیمت ۷۱ میلیون دلار در حراج کریستی لندن فروخته شد. این رکورد‌شکنی در نوع خود یک اتفاق تاریخی برای هنرهای تجسمی بود. ونسان ونگوگ (۱۸۹۰ - ۱۸۵۳) این تابلو را که «خودنگاره بدون‌ریش» نام دارد در سپتامبر سال ۱۸۸۹ خلق کرد و آخرین نقاشی از خودش است که به مادرش هدیه شده است. ونگوگ در فواصل سال‌های ۱۸۸۶ تا ۱۸۸۹ بیش از ۳۰ پرتره از خود کشید. وی در نامه‌ای خطاب به خواهرش در سال ۱۸۸۹ کشیدن پرتره افراد به جای عکسبرداری را مهم دانستن هویت انسانی آنها دانست؛ اما شاید فقر علت اصلی گرایش او به استفاده از خود به عنوان مدل نقاشی بود تا پول اضافه پرداخت نکند. پرتره وی با گوش باند پیچی شده که در ژانویه ۱۸۸۹ و تنها چند ماه پس از بریدن گوشش کشیده شد مانند بسیاری از پرتره‌های مشابه ونگوک تصویری آینه‌ای است که باندپیچی را به جای گوش‌چپ در سمت راست صورت نشان می‌دهد. درباره اصل ماجرا تردیدی وجود ندارد و خود نقاش هم در یک «خودنگاره» تصویر آن را کشیده است. ونگوگ تا روز ۲۳ دسامبر دو گوش سالم داشت، اما روز بعد که او را در بستر غرق خون یافتند، جای گوش چپ او خالی بود و به یاد نمی‌آورد چه بلایی به سرش آمده است. درباره چگونگی ماجرا حرف و حدیث‌های زیادی است و دو روایت بر سر زبان‌ها است:

اول: ونگوگ، که در اوایل سال ۱۸۸۸ به توصیه برادر کوچک و مهربانش تئو به شهر آرل در جنوب فرانسه کوچ کرده بود، چند ماه بعد به ناراحتی روحی و افسردگی شدید دچار شد؛ او در کابوس‌های وحشتناک و هذیان‌آلود دست و پا می‌زد و به عوالم جنون نزدیک می‌شد. هنرمند رنجور و حساس که از مدتی پیش در گوش چپ خود صداهایی تحمل‌ناپذیر می‌شنید، تصمیم گرفت با اقدامی قطعی خود را از شر گوش راحت کند.

دوم: روایت دیگر این است که ونگوگ به زنی به نام راشل دل بسته بود و چون از دارایی دنیا چیزی نداشت به او بدهد، به دلبر خود قول داده بود که به او یک «هدیه گرانبها» تقدیم کند، و این البته گوش خودش بود. برای این روایت گواه واقعی وجود دارد، زیرا راشل واقعا گوش بریده را در قالب یک نامه دریافت کرده است.

ونگوگ تنها در ۲ ماه پایانی عمرش ۹۰ نقاشی خلق کرد. او در ۲۹ ژوئیه ۱۸۹۰ در ۳۷ سالگی در شهر «اور سور اواز» فرانسه در اثر شلیک گلوله ازسوی دو نوجوان دیوانه به شکمش زخمی شد و روز بعد در مهمانسرای رَوو درگذشت. ونسان آخرین احساسش را به برادر خود، که قبل از مرگش بر بالین وی آمده بود، این‌گونه بیان کرد: «غم او برای همیشه باقی خواهد ماند.»