در آبان ماه ۱۲۹۷ شمسی، «قحط‌الرجال» اصطلاحی بود که ورد زبان تهرانی‌ها شده بود. این واژه از اواخر مهرماه پس از آنکه وثوق‌الدوله رئیس‌الوزرای وقت یک بلژیکی را برای حل مساله نان پایتخت ایران! به ریاست اداره نان منصوب کرد، رایج شده بود. یکی از روزنامه‌ها پس از این انتصاب نوشته بود: «قحط‌الرجال در ایران، جل الخالق!» این روزنامه به این وسیله خواسته بود غیرمستقیم بپرسد که مگر در ایران کمبود مدیر است که یک بلژیکی را به‌سمت مدیر اداره نان که یک موضوع بسیار محلی است، منصوب کرده‌اند. اتفاقا این بلژیکی بدون داشتن آگاهی از سابقه مساله نان توانست آن را حل کند که رئیس‌الوزرای قبلی موفق نشده بود و بر سر«نان» پست خود را از دست داده بود.