ژان باتیست تاورنیه سفرنامهنویس اصفهانگرد
گروه تاریخو اقتصاد:تاورنیه یکی از بزرگترین سیاحان فرانسوی قرن هفدهم میلادی است و بین سالهای (۱۶۶۸-۱۶۶۳م)۶ بار به مشرقزمین سفر کرده و ۹ بار به ایران آمده است. این سفرها در زمان سلطنت شاه صفی، شاه عباس دوم و شاه سلیمان صورت گرفته است. وی در سفرنامه خود در مورد خصوصیات مردم اصفهان این گونه داوری کرده است: «در دفاتر ایران ثبت شده که سابقا اصفهان عبارت از دو قریه متصل به یکدیگر بود که یکی متعلق به حیدر بود دیگری به نعمتاللّه نامی تعلق داشته است و هنوز اصفهان به دو محله منقسم است که یکی را حیدری و دیگری را نعمتی مینامند.
گروه تاریخو اقتصاد:تاورنیه یکی از بزرگترین سیاحان فرانسوی قرن هفدهم میلادی است و بین سالهای (۱۶۶۸-۱۶۶۳م)۶ بار به مشرقزمین سفر کرده و ۹ بار به ایران آمده است. این سفرها در زمان سلطنت شاه صفی، شاه عباس دوم و شاه سلیمان صورت گرفته است. وی در سفرنامه خود در مورد خصوصیات مردم اصفهان این گونه داوری کرده است: «در دفاتر ایران ثبت شده که سابقا اصفهان عبارت از دو قریه متصل به یکدیگر بود که یکی متعلق به حیدر بود دیگری به نعمتاللّه نامی تعلق داشته است و هنوز اصفهان به دو محله منقسم است که یکی را حیدری و دیگری را نعمتی مینامند. اغلب اهالی شهر به دو دسته شدهاند و با یکدیگر میجنگند، برای اینکه هرکدام میخواهند محله خود را برتر و عالیتر نشان دهند.» در سفرنامه تاورنیه در مورد عادت و اخلاق ایرانیان مطالبی نوشته شده است که به نظر میرسد این خصوصیات درمورد پایتخت ایران(اصفهان)صادق است.«عادت هر ملتی معمولا مربوط به مذهب آن ملت است... ایرانیان عموما به دانستن وقایع آینده بسیار مقید هستند و منجمان را مردمان بزرگی میدانند و با آنها در کلیه امور مشورت مینمایند.» «درایران وقتی که دو نفر باهم نزاع میکنند، عوض اینکه با ضرب مشت باهم بجنگند با ضرب زبان جنگیده، به یکدیگر دشنام میدهند و نفرین رد و بدل میکنند.»«ایرانیان طبعا متملق و صاحب کتمان هستند و تمام وسایل را برای جلب احترام به کار میبرند، زیرا حرص احترام فراوانی دارند، همینطور به دادن و گرفتن هدیه و تعارف... ایرانیان و تمام اهالی مشرقزمین از چگونگی دانش و تفریح هم اطلاعی ندارند.»جامعهشناسان بر این اعتقادند که نوع و چگونگی گذران اوقات فراغت از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت است. بهعنوان مثال شهرنشینان و روستانشینان هم زمان و هم چگونگی گذران اوقات فراغتشان کاملا باهم متفاوت است که این نیز در مورد اهالی مشرقزمین و مغربزمین مصداق دارد. بنابراین تاورنیه بدون توجه به این نکته، چنین نتیجهگیری کرده است که ایرانیان شناختی نسبت به تفریح ندارند و به نظر میرسد که در این داوریها به بیراهه رفته باشد و مقتضیات و شرایط اجتماعی را نادیده گرفته باشد.«حقهبازی هم در ایرانیان معمول است و حقهبازیهای آنها خیلی چابکتر و تردستتر از حقهبازیهای فرنگ هستند...ایرانیان در عقاید موهوم و خرافات مثل عثمانیها، بلکه متعصبتر هستند.» «آداب معاشرت و ادب در ایرانیان در محضر بزرگان این است که روی زانو مینشینند بهطوری که پاشنههای پا زیر نشیمنگاه واقع میشود و هرکس به اندازه شأن خود در محلی جلوس مینماید و هرکس جای خود را میشناسد. در تعارف افراط میکنند و آن را به زبان خود تواضع مینامند.»«زنان همیشه در خانه نشستهاند بدون اینکه به هیچ کار حتی امور خانهداری مداخله کنند و همین قدر که کسی از خارج وارد خانه شود، دیگر زنها با شوهرشان در یک سفره غذا نمیخورند و همه کارها به عهده شوهر است و ترتیب امور را باید بدهند. زنها خانم خانه نیستند، بلکه خدمتگزارند و بیشتر وقت خود را به استعمال تنباکو میگذرانند و تمام دلخوشیشان این است که در روز حمام لباسهای قشنگ خود را نشان بدهند و عصرانه و ماکولات مفصل به حمام ببرند.» دراینجا به نظر میرسد که چون تاورنیه خود مسوولیت و کار زنان را در خانه مشاهده نکرده است و آن هم به دلیل موقعیت اجتماعی بانوان در ایران، به چنین نتیجهای رسیده باشد.
به نقل از مقاله «خصوصیات مردم اصفهان در سفرنامههای اروپاییان»، نوشته
خسرو احتشامی، استادیار علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان
ارسال نظر