ایران چاره‌ای جز پذیرش مفادعهدنامه نداشت. هیچ‌وقت فرد شکست خورده مذاکره نمی‌کند؛ بلکه دربست تسلیم می‌شود. به همین دلیل براین باورم که فتحعلی‌شاه چاره‌ای جز این نداشت. هر قدرتی که شکست می‌خورد باید تمام درخواست‌های دولت فاتح را بپذیرد. بنابراین ایران نیز باید کوتاه می‌آمد. اگر ایران به این معاهده‌ها تن نمی‌داد تبریز، زنجان و تهران هم به خاک روس‌ها الحاق می‌شد. ارتش روس آن‌قدر قوی بود که هیچ چیز نمی‌توانست جلوی آنها را سد کند، بنابراین درست نیست که گفته شود که فتحعلی‌شاه خیانت کرده است؛ چون می‌خواست کشور را حفظ کند نمی‌توانست کار دیگری کند. به نظر من مورخانی که این شائبه‌ها را مطرح می‌کنند باید به این سوال پاسخ بدهند که چرا ایران موجب شد که دور دوم جنگ ایران و روس شروع شود. ایران در معاهده ترکمانچای خسارت پرداخت کرد؛ چون جنگ را شروع کرد. همچنان که ایران از عراق طلب کرد تا خسارت پرداخت کند؛ چون جنگ را آغاز کرده بود. اگر ایران به دولت روس اولتیماتوم نمی‌داد و دولت را تحریک نمی‌کردند که روس‌ها در مناطق تحت امر خود ایرانیان را اذیت می‌کنند و باید به یاری آنها شتافت، قطعا دور دوم جنگ ایران و روس شروع نمی‌شد. متاسفانه در حالی که هر ناظری که وضعیت دو سوی میدان را می‌شناخت در می‌یافت که برنده هر نبرد احتمالی روسیه است، تعدادی از مردم هیجان‌زده وبرخی از کسانی که شناختی از قدرت روسیه نداشتند بر طبل جنگ نواختند و شاه و دربار را مجبور به پیروی کردند. بعضی تلاش دارند علت شکست ایران در دور دوم نبرد ایران و روسیه را به گردن کم‌کاری دربار قاجار بیندازند؛ اما به نظر من حتی اگر این فرض را بپذیریم در صورت بسیج تمام قوا نیز در نتیجه جنگ تغییری حاصل نمی‌شد. بحث در اصل این نبرد است و نشناختن دنیای آن روز توسط حامیان آن روز نبرد دوم ایران و روسیه.

صادق زیباکلام، به نقل از یک گفت‌وگو