صدور فرمان مشروطیت
گروه تاریخ و اقتصاد: بالاخره در تاریخ ۱۴ جمادیالآخر ۱۳۲۴ مطابق با ۱۴ اسد ۱۲۸۵ که روز جشن ولادت شاه بود، فرمان مشروطیت صادر و عینالدوله معزول و به خواهش آزادیطلبان و جمعیت سفارت، مشیرالدوله صدراعظم شد. جمعیت سفارت بعد از آنکه چمنکاریهای باغ سفارت را که در این یک ماهه زیر پا رفته بود دوباره کاشتند و خیابانها را آب و جارو کرده به حالت روز اول درآوردند، از سفارت خارج شده به خانههای خود رفتند. من تردید ندارم که شرحی که در اینجا مینویسم، بسیار ناقص و شاید در پارهای از موارد مخالفتهای جزئی هم با واقع داشته باشد.
گروه تاریخ و اقتصاد: بالاخره در تاریخ ۱۴ جمادیالآخر ۱۳۲۴ مطابق با ۱۴ اسد ۱۲۸۵ که روز جشن ولادت شاه بود، فرمان مشروطیت صادر و عینالدوله معزول و به خواهش آزادیطلبان و جمعیت سفارت، مشیرالدوله صدراعظم شد. جمعیت سفارت بعد از آنکه چمنکاریهای باغ سفارت را که در این یک ماهه زیر پا رفته بود دوباره کاشتند و خیابانها را آب و جارو کرده به حالت روز اول درآوردند، از سفارت خارج شده به خانههای خود رفتند.من تردید ندارم که شرحی که در اینجا مینویسم، بسیار ناقص و شاید در پارهای از موارد مخالفتهای جزئی هم با واقع داشته باشد. زیرا من در این اوقات در طهران نبوده و آنچه فعلا مینویسم، چیزهایی است که مکاتبات برادرم در خاطرم گذاشته است. برای تشریح جزئیات، باید به یادداشتهای دیگران که حاضر بودهاند، مراجعه کنند. اما اینکه من چرا به کسی و کتابی مراجعه نمیکنم که حقایق را مفصل بنویسم، برای این است که من جاهطلبی تاریخنگاری ندارم «شرح زندگانی من» چیز دیگر و تاریخنویسی کار دیگر است.اخباری که از طهران به ما میرسد، منحصر است به آنچه برادرم برای من مینویسد. برای سایرین، کسی از این اخبار نمینویسد. در کاغذ آخری که به من رسیده بود، راجع به چراغانی و سلام و صلواتهای جمعیت سفارت و رفتن مردم خارج به آنجا شرحی نوشته و از نظم و ترتیب آنها چنانکه نوشتم تشریحاتی شده بود. البته موضوع فرمان مشروطیت در بین بوده، ولی برادرم که نویسنده نامه بود، چون خبری از این بابها نداشته چیزی از آن ننوشته بود. من پیش خود فکر میکردم که این هیاهو و جار و جنجال در سفارتخانه خارجی منافی حیثیت ملی است و عینالدوله موسس این اساس ظلم را که منجر به این بیآبرویی شده است، ملوم میدانستم و از نتیجهای که از این اجتماع در سفارت بیگانه خواهند گرفت.بیخبر بودم و چون اسمی سابقا از عدالتخانه برده شده بود، پیش خود تصور میکردم که در نتیجه این کشمکشها نظامات و قوانینی برای عدلیه شاید برقرار شود.
منبع:
شرح زندگانی من، خاطرات عبدالله مستوفی، جلد دوم، نشر زوار، ١٣٨۴
ارسال نظر