تنبور؛ کارگاه تولید راز کارگاه استاد اسدالله فرمانی

رستم در خوان چهارم سفر به مازندران برای کشتن دیوها، کنار چشمه‌ای می‌آرامد:

چو چشم تذروان یکی چشمه دید/ یکی جام زرین برو پر نبید/ خور جادوان بد چو رستم رسید/ از آواز او دیو شد ناپدید/ فرود آمد از باره زین برگرفت/ به غرم* و به نان اندر آمد شگفت/ نشست از بر چشمه فرخنده‌پی / یکی جام زر دید پر کرده می/ ابا می یکی نیز تنبور یافت / بیابان چنان خانه سور یافت / تهمتن مر آن را به بر در گرفت / بزد رود و گفتارها برگرفت

تنهایی و سلوک رستم، دیری نمی‌پاید و زن جادوگری، «رخ آراسته» با شنیدن صدای تنبور «بر رستم آمد پر از رنگ و بوی». در اسطوره چنین آمده است که رستم با نواختن تنبور، سیمای حقیقی زن جادوگر را آشکار می‌کند و او را به‌صورت دیو می‌بیند و به ضرب شمشیر او را می‌کشد.

و اما پژوهش‌های تاریخی نیز نشانگر کهن‌بودگی تنبور است؛ چنان‌که باستان‌شناسان مجسمه‌ای سنگی با قدمت ۶۰۰۰ساله در نزدیکی مقبره دانیال نبی در شوش یافته‌اند که مردی تنبورنواز بر آن حکاکی شده است. این‌ ساز زخمه‌ای رازآمیز صیرورت‌ها (دگرگونی) داشته تا به دوران ما رسیده است.

نقل است که بابک خرمدین تنبور می‌زده است و خرمدینیان نیز این‌ ساز را مقدس شمرده‌اند تا به امروز که در میان یارسان و زاگرس‌نشینان، جنبه و ماهیت آیینی دارد و آوای سرطرز آن را همچون آوای«اُم» در هند باستان –که در سیتار راوی شانکار، هنرمند بزرگ نشانگری شده- به آغاز آفرینش برمی‌گردانند. امروزه کارگاه‌های ساخت تنبور در برخی نواحی از کرمانشاه تا همدان، آذربایجان و تهران با قوت لایموت و معاش روزمره مردم پیوند خورده است؛ چنان‌که کارگاه تنبورسازی استاد اسدالله در گهواره کرمانشاه، علاوه بر گردش اقتصادی، به خاستگاه آموزشی این ‌ساز بدل شده است. همچنین در خانه تنبور روستای بان‌زلان – از توابع بخش گهواره در کرمانشاه – که با تلاش علی اکبر مرادی، نوازنده بزرگ تنبور، شکل گرفت جشنواره سالانه کهن‌آواها برگزار می‌شود که نقشی اثرگذار در مانایی تنبور و دیگر سازهای سنتی و بومی آن دیار دارد. تکمله: برخی تنبورهایی که به دست استاد اسدالله گهواره ساخته شده است، ارزشی همسنگ طلا دارند.

* غرم= میش‌کوهی