کیش چگونه جایگزین سیراف شد
این موضوع باعث شد عوایدی که تا این زمان از حیث حقوق گمرکی و دلالی معاملات نصیب سیرافیان میشد از آن مردم کیش شود و این مطلب دلیل سقوط اقتصادی سیراف است. ضمنا حدوث زلزله سال٣٦٦ یا ۳۶۷ هجری در سیراف نیز مزید بر علت شد و این بندر از اهمیت افتاد و اشراف و تجار سیراف به کیش مهاجرت کردند. آخرین مهاجرت سیرافیان به کیش در سال ٤٨٨ هجری اتفاق افتاد؛ بهطوریکه ابن بلخی ذکر میکند کوشش رکنالدوله خمارتکین اتابک سلجوقی فارس برای جلوگیری از استیلای امرای کیش به جایی نمیرسد؛ زیرا امرای کیش هر سال مبالغ گزافی هدیه به دارالخلافه بغداد میفرستادند و به این ترتیب خود را دستنشانده خلفا معرفی میکردند و خلیفه الناصرالدینبالله توجه مخصوص به ایشان داشت. بهطور کلی عوامل سیاسی و اقتصادی، موقعیت ویژه جغرافیایی و عوامل استثنایی طبیعی از جمله هوای مساعد و فراوانی آب، وفور مراتع و نخلستانها و باغات جملگی محیط مناسبی برای ترقی و پیشرفت کیش فراهم گرداند. کیش از اواخر قرن پنجم هجری جایگزین سیراف در تجارت خلیجفارس شد و تا اواخر قرن هفتم هجری مرکز بازرگانی عمده این منطقه بود.
تاریخ مرکزیت کیش بین سالهای ٤٣٣ (استیلای قاورد بر کرمان) و ٤٦٥ سال مقتول شدن وی است. در قرن ششم هجری کیش مرکز عمده بازرگانی خلیجفارس و مهمترین شهری بود که با آفریقای شرقی روابط تجاری داشت. در حقیقت موقعیت کیش در شرایط دریانوردی آن زمان این جزیره را بهصورت یک پایگاه دریایی درآورد. کیش از مراکز صدور و ارتباط بین ایران و چین بوده است. تجارت ایران با هندوستان، عربستان، سواحل دریای سرخ و کشورهای آفریقای شرقی نیز از همین طریق صورت میگرفت. این جزیره با داشتن مروارید مزارع حاصلخیز، گلههای گاو و گوسفند جای بسیار مناسبتری از سیراف بود. در سده ششم ه.ق با توسعه شیراز در زمان سلطنت اتابکان سلجوقی، عطر و پرورش ابریشم در فارس برای بازرگانان کیش درآمد فراوانی تامین میکرد. عاج، طلا و ساج آفریقای شرقی، پوست و عنبر از سواحل سومالی در بازارهای کیش با مروارید، قماش، خرما و ماهی خشک خلیجفارس مبادله میشد. در همین ایام رقابت بازرگانی بین عدن و کیش برای تصاحب بازارهای آفریقای شرقی و مخصوصا درباره بردهفروشی منجر به چند برخورد دریایی بین دو دولت شد. ابن خردادبه از محصول خرما، گلهها و صید مروارید کیش سخن میگوید. یاقوت حموی متذکر میشود که کیش پنج بازار معمور دارد و حاکم آن صاحب اسبان عالی عربی است و در این جزیره صید مروارید رواج دارد.
بازرگانان از هند، سند، چین، ترکستان، مصر، شام و قیروان به کیش وارد میشوند و کالاهای خود را عرضه میدارند. بهطور کلی کالاهای وارداتی به کیش عبارت بود از انواع پارچههای ابریشمی، کتانی ارغوانی، انواع مواد غذایی، قمقمه، گندم سیاه، ارزن، کنف، جو، ماش، ادویه، عاج، طلا، عنبر و صادرات عمده اسب، مروارید، قماش خرما و ماهی خشک. ظاهرا تجارت ظروف سفالین و مروارید از اهمیت بیشتری برخوردار بود. ابنمجاور مینویسد تجارت ظروف سفالین منحصر به سلطان کیش بود و کس دیگری اجازه خرید و فروش آن را نداشت. از مرواریدهای صیدشده خمس آن متعلق به امیر کیش بود و بقیه را بازرگانان میخریدند و اغلب مروارید را پیشخرید میکردند. مستوفی اشاره میکند که حقوق دیوانی کیش ۴۹۱هزار هزار دینار بوده است. با وصف این نوبت کیش نیز سرآمد و سرانجام هرمز برآن غالب شد و دروازه تمدن شرق شد و کیش با مدنیت پرشکوهش به خواب گرانی رفت و در پس پرده قرون پوشیده ماند و به تدریج به دست فراموشی سپرده شد. درواقع انقراض ملوک بنی قیصر و ضمیمه شدن کیش به منطقه فرمانروایی اتابک ابوبکر اعتبار تجارتى کیش را که جانشین سیراف قدیم شده بود، از میان برد و هرمز از نیمه اول قرن هفتم هجری جایگزین آن شد.
به قلم حسین بختیاری
بررسیهای تاریخی، شماره ۴، سال سیزدهم