سرانجام، مملکت پر است از پول بی‌ارزشی که باعث کمبود بیشتر و فشار بیشتر بر فقراست و این منجر به شورش‌هایی برای نان شده است. از جمله عوامل عمده این وضعیت، حرص و آز و بی‌عرضگی شاه است... البته شاه تنها مقصر نیست، ‌ولیعهد هم شخصیت ضعیفی دارد و موجب شده است ایالت شمالی‌اش، آذربایجان بد اداره شود. ظل‌السلطان هم اوضاع را به حال خود گذاشته و بی‌نظمی جنوب کشور را فراگرفته است؛ البته اگر خودش در این بی‌نظمی نقش نداشته باشد...» (صص۹‌ـ ‌۸) ‌وزیر مختار انگلیس در ایران به مشاهدات و بررسی‌های خود اکتفا نکرده و چند نمونه از «شنیده‌ها» درباره پول‌پرستی ناصرالدین شاه را نقل کرده است.

 به گفته او اگر اعلیحضرت برای شکار قوچ کوهی خوب تیر می‌انداخت که اغلب این‌گونه بود، کسانی که دور و بر او بودند باید به نشانه ستایش کیسه‌ای انباشته از سکه‌های طلا تقدیم می‌کردند. شاه به بازی شطرنج علاقه بسیار دارد و اغلب بر سر دو یا سه سکه طلا با بزرگان حکومت شطرنج ‌بازی می‌کند. بزرگان همیشه می‌بازند و شاه سکه‌های طلا را به جیب می‌زند. می‌گویند مدتی پیش که برای شکار رفته و گرفتار برف سختی شده بود، شبی در خانه‌ای محقر، پای تپه‌ای سر کرد و صبح، هنگام ترک خانه محقر از صاحبخانه پرسید که در مقابل این افتخار چه «پیشکشی» خواهد پرداخت. سرانجام صاحبخانه شش سکه امپریال روسی (تقریبا معادل پنج‌لیره) «پیشکش» داد که شاه با خود برد.

دوراند با برشمردن مشکلات متعدد دستگاه حاکمه در زمان شاهنشاهی ناصرالدین‌شاه به این نتیجه رسید که «به گمانم باید دست از اصلاحات عمومی و کلی بکشیم و ایران را کشوری قانونمند و در حال توسعه بسازیم. بعضی اصلاحات اداری را می‌شود به تدریج اجرا کرد؛ ولی کار ساده‌ای نیست، ‌حتی اگر روس‌ها با ما مخالفت نکنند. البته هر اصلاحاتی به ضرر قدرتمندان و منافع آنها خواهد بود و در ایران کسی نیست که حقیقتا وطن‌پرست و خواهان بهبود اوضاع باشد.» (ص۱۹)

‌وزیر مختار انگلیس در این سند به خرید و فروش فرمانداری و مناصب اشاره کرده و گفته که این کار «منشأ ستمگری‌های بی‌حساب است.» به گفته او «فرمانفرما برای رسیدن به حکومت کرمان ۱۰هزار لیره به شاه و ۲هزار لیره به صدراعظم و مبالغی کمتر از این به چند تن دیگر پرداخته است و اگر بخواهد منصبش یک سال دیگر تمدید شود، سال آینده‌ ‌باید همین مبلغ را بپردازد و طبیعتا مردم را تحت فشار قرار می‌دهد تا بتواند پولی را که برای به‌دست آوردن منصب خرج کرده است، به‌دست بیاورد.»

‌وزیر مختار انگلیس چاره کار را نه حمایت از پرداخت حقوق مناسب به مقامات و نادیده گرفتن شرایطی که شاه و صدراعظم در آن نفع دارند، ‌بلکه درخواست مشترک و «آمرانه» انگلیس و روسیه دانسته است. یقینا دغدغه ‌وزیر مختار انگلیس در تهران، تامین منافع کشورش بوده، چیزی که در گزارش او نیز مشهود است. دوراند تاکید کرده: «ما می‌توانیم با توسل به حرص و آز شاه، بعضی اصلاحات را اعمال کنیم. شاه برای پول تقریبا هر کاری می‌کند. مثلا می‌توانیم به او وامی بدهیم تا بتواند بدهی‌اش بابت رژی را بپردازد و مبلغ قابل توجهی هم برای خودش بماند تا ترغیب شود که مدیریت گمرک جنوب را به ما بسپارد و بگذارد اوضاع مالی را سامان دهیم.» (صص۲۱-۲۰)

آنچه از گزارش دوراند می‌توان به خوبی دریافت، نگرانی انگلیس از نفوذ روسیه در ایران بوده و این سبب شده است که این کشور به دنبال راهکارهایی برای افزایش نفوذ خود باشد. هرچند خود دوراند اذعان دارد که انگلیس نمی‌توانسته دست روسیه را از دربار ایران قطع کند و به همین دلیل است که راه‌حل را پیگیری منافع مشترک می‌داند و می‌نویسد: «در حال حاضر، دولت ایران، روسیه و انگلیس را به جان هم می‌اندازد و در نتیجه هیچ‌کدام نمی‌توانند کار زیادی از پیش ببرند و ایران بد اداره می‌شود و توسعه‌نایافته مانده است. اگر روسیه و انگلیس به هم نزدیک شوند و با یکدیگر همکاری کنند، ما می‌توانیم آسیا را بین خودمان تقسیم کنیم و بدون کوچک‌ترین مشکلی هر کاری که می‌خواهیم در ایران بکنیم.» (ص۱۵)

در جایی دیگر وزیر مختار انگلیس آن‌قدر از نبود وطن‌پرستی در هیات حاکمه‌ حیرت‌زده است که از قید «متاسفانه» استفاده می‌کند. به گفته‌ او تنها به یک روش می‌توان حسن نیت دولت ایران را به‌دست آورد: «شاه و صدراعظم و در واقع دولت ایران عملا از ما چیزی جز پول نمی‌خواهند.» (ص۲۹)

 اختلاس از مالیات‌

در دو سال اخیر با افشای ماجرای اختلاس سه‌هزار میلیاردی، گوش مردم به کلمه اختلاس حساس شده و خیلی‌ها در جست‌وجوی اختلاس‌های مشابه در گذشته هستند تا ماجرای اختلاس ۱۲۳میلیارد تومانی در اوایل دهه هفتاد نیز می‌روند. اما سرهنگ پیکو، وابسته نظامی انگلیس در تاریخ ۳۱اوت۱۸۹۵ نامه محرمانه‌ای به سر مورتیمر دوراند نوشت و در آنجا با برشمردن انواع مالیات‌هایی که از زمین‌داران و دهقانان اخذ می‌شود می‌نویسد که با همکاری دفتر محاسبات در پایتخت، حساب‌های سالانه دستکاری و مبلغ قابل توجهی آشکارا اختلاس می‌شود. (ص۴۵) سرهنگ پیکو به اداره یا دفتر محاسبات اشاره می‌کند که رئیسش از سوی شاه منصوب می‌شود. مستوفیان یا حسابداران معمولا اراکی هستند؛ چون بعضی خانواده‌های اراکی از چند نسل قبل به چنین کاری مشغول بوده‌اند.

وابسته نظامی انگلیس در ایران در نامه خود تصویری دقیق از ساختار ارتش ایران به دست می‌دهد. به گفته او سربازگیری بر اساس نظام روستا است، یعنی هر روستا موظف است که سهمیه سرباز خود را اعزام کند. اما مثل همه چیزهای دیگر در ایران آن زمان هیچ نظم و ترتیبی در این نظام نیست.

 

 منبع: گزارش سر مورتیمر دوراند

اسنادی درباره وضعیت ایران در دهه پایانی قرن بیستم، ترجمه: احمد سیف، نشر نی، چاپ اول، ۱۳۹۲