پوست‌اندازی کسب‌وکار سرمایه‌گذاران هنر خانه حراج کریستی، قرن نوزدهم

 نخستین بازار هنر مدرن کی شکل گرفت؟

نخستین نشانه‌های تشکیل بازار هنر ثانوی - بازاری که در آن آثار هنری بازفروش می‌شود و مستقیما از هنرمند خریداری نمی‌شود- به قرن شانزدهم برمی‌گردد. با این حال، نخستین بازار آزاد هنر به‌صورت واقعی در سال‌های آغازین قرن هفدهم در جمهوری هلند سربرآورد. این جمهوری در آن دوران بسیار ثروتمند و متشکل از یک ملت شهرنشین بود که ثروت آن بر مبنای صنایع محلی مانند پارچه‌بافی، آبجوسازی و سلطه کمپانی هند شرقی هلند بر بازارهای جهانی تجارت شکل گرفته بود.

دلال‌هایی که کالاهایی چون مبلمان یا البسه خرید و فروش می‌کردند، غالبا نقاشی و مجسمه هم داشتند. با افزایش محبوبیت گردآوری و بالا رفتن ارزش هنر، برخی از این دلالان تمام هم و غم خود را معطوف به فروش آثار هنری کردند و این‌گونه بود که حرفه دلال آثار هنری شکل گرفت. طی قرن هفدهم گردآوری آثار هنری فعالیتی بسیار مشهود بود که تدریجا به سمت کسب‌وکاری تخصصی‌تر حرکت کرد و از حیطه یک حوزه دانشنامه‌ای فراتر رفت: ایجاد نمایشگاه به مثابه محیطی برای نمایش تخصصی و فنی، مجموعه‌داران را بر آن داشت تا به جای گردآوری اشیای مختلف و متفرقه به گردآوری نقاشی‌ها و مجسمه‌ها روی آورند.

به لطف اجرای نوآوری‌هایی مانند کاتالوگ‌های چاپی حاوی اطلاعات دقیق درباره هنرمندان، دلالان آثار هنری خیلی زود توانستند این بازار را که تا آن زمان تحت سلطه کارگاه های هنرمندان بود، در اختیار بگیرند.

هلندی‌ها چطور توانستند نخستین بازار هنری را ایجاد کنند؟

نفوذ دینی: عصر نوزایش توام با موج جدیدی از گرایش به تاریخ باستانی هنر بود و خود موجب سر بر آوردن نخستین مجموعه‌های آثار هنری و حامیان هنر شد.

مرکز اصلی این دگرگونی‌ها در قرن پانزدهم شهر فلورانس بود؛ جایی که هنرمندان برای نزدیکی به اشراف و کلیسا و جلب حمایت آنها با هم رقابت داشتند. از قدرتمندترین و مشهورترین حامیان هنر در آن دوران باید از کلیسای کاتولیک یاد کرد که هنرمندان بزرگی چون ساندرو بوتیچلی و میکل آنژ را به خدمت خود درآورده بود.

باید به یاد داشت که این شکل یگانه بازار هنر در دوره رنسانس را باید به‌عنوان بازار اولیه طبقه‌بندی کرد؛ بازاری که آثار هنری به‌طور مستقیم و از طریق سفارش از خالقان آنها خریداری می‌شد. با این همه به‌دلیل اصلاحات پروتستانی و غیاب نقاشی‌های مذهبی در کلیسا، هنرمندان هلندی کمتر می‌توانستند از حمایت‌های مذهبیون بهره‌مند شوند و به ناگزیر به جای خلق آثار سفارشی، نقاشی‌های خود را در بازار آزاد در کتاب فروشی‌ها، نمایشگاه‌ها یا به واسطه دلال‌ها می‌فروختند.

 عصر طلایی هلند

در عصر طلایی هلند، نخستین بازار آزاد به گسترش پنج نوع مهم نقاشی انجامید: نقاشی تاریخی، پرتره، صحنه‌های زندگی روزمره یا نقاشی واقع‌نما، مناظر و نقاشی اشیای بی‌جان. نقاشی‌های تاریخی یا روایی با مضامین برگرفته از انجیل یا تمثیلی غالبا گران‌ترین، ارزشمندترین و گسترده‌ترین نوع نقاشی بودند. داستان‌های عهد عتیق مانند آنچه ژان استین در «استر و هامان» روی پرده آورده بود، محبوب بودند. تدریجا گردآوری نقاشی‌های طبیعت بی‌جان محبوبیت فزاینده‌ای یافت؛ زیرا مانند نقاشی «انگور روی میز» اثر آدریان کورت، ارزان‌تر و کوچک‌تر بودند. بسیاری از نقاشان هلندی در مقوله‌های خاص مانند نقاشی مناظر شبانه یا نقاشی طبیعت بی‌جان تخصص داشتند و این به آن معنا بود که هنرمندان می‌توانستند سبکی فردی ایجاد کنند و شمار بیشتری نقاشی تولید کنند که علامت تجاری خاص خود را داشتند. برآوردها حاکی است که در دوران عصر طلایی هنر هلند بین ۵ تا ۱۰میلیون اثر هنری تولید شد که تنها معدودی از آنها -شاید کمتر از یک‌درصد- حفظ شده است.  به گفته مادلین کهرِ مورخ، حجم گسترده‌ای از افزایش خرید آثار هنری مربوط به ارزیابی‌های زیباشناسی بود: آثار هنری تقریبا در تمام خانه‌های هلندی‌ها آویزان بود از کپی‌های ساده گرفته تا نسخه‌های اصلی آنها. حدود دو سوم هلندی‌ها این‌گونه تصاویر را در خانه‌های خود داشتند.

 یک طبقه متوسط قدرتمند

هلند پس از پایان جنگ ۸۰ ساله با اسپانیا در ۱۶۴۸، به‌عنوان یک قدرت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نوظهور پا به عرصه وجود نهاد. از پیامدهای استقلال و جمهوری تغییر در موازنه قدرت بود. برای نخستین‌بار در تاریخ مدرن، قدرت به دست بورژوازی افتاد که این دگرگونی پیامدهای زیای برای بازار هنر به همراه داشت؛ زیرا قدرت اقتصادی به یک طبقه متوسط شهری با درآمد قابل توجه برای خرید آثار هنری منتقل شد. بخش قابل توجهی از ساکنان شهرهای هلند درآمدی بیش از حد کافی برای تامین نیازهای اساسی خود داشتند. بسیاری تصمیم گرفتند که مازاد درآمد خود را صرف خرید وسایل خانه از جمله تابلو کنند. این امر منجر به بروز تقاضای شدید برای نقاشی با قیمت‌های ارزان شد. ازآنجاکه این نوع نقاشی‌ها قرار بود در خانه‌های معمولی هلندی آویزان شوند، اکثرا کوچک بودند. از جمله دلایل تمایل هلندی‌ها به نقاشی، علاقه شدید آنان به سرزمین و وطنشان بود که در کار نقاشان بازنمایی می‌شد. نمایش مناظر هلند و چشم‌اندازهای دریایی از سواحل نوعی حس غرور در مردم این کشور ایجاد می‌کرد. هلندی‌ها حامی

صنعتگران و هنرمندان محلی بودند و سودای تحقق یک اقتصاد قوی مبتنی بر هنر و تخصص را در سر داشتند.

 بازار هنر اولیه چگونه بود؟

در هلند قرن هفدهم، تابلوهای نقاشی مکان‌های مختلف فروخته می‌شد. این تابلوها را می‌شد مستقیما از خود هنرمندان در کارگاه‌هایشان یا از دلالان هنری که مهم‌ترین مشتریان این آثار بودند، خریداری کرد.

هر فروشنده‌ای آثاری را از مناطق مختلف و با قیمت‌های گوناگون خرید و فروش می‌کرد. برخی نیز به هنرمندان شاخص هلندی چون ورمیر یا فرانس هالس کار سفارش می‌دادند و با استخدام کپی‌کنندگانی که هر نوع شاهکاری را می توانستند بازتولید کنند، بر

 سرمایه خود می‌افزودند.  برخی از فروشندگان، کاتالوگ آثار را برای مشتریان بالقوه خود ارسال می‌کردند. از بعضی از نقاش‌ها خواسته می‌شد تا برای کتاب‌ها تصویرسازی کنند یا نقوش زینتی روی ظروف سرامیکی بکشند. این روش را باید یکی از نخستین نمونه‌های کاتالوگ‌سازی برای حراجی‌های مدرن در نظر گرفت که اکنون روشی استاندارد به شمار می‌آید.

 خرید برای یک هدف

در هلند دکوراسیون خانه‌ها با انواع نقاشی‌های  نسبتا ارزان‌قیمت- چیزی که مهاجران ایتالیایی از پیش با آن آشنا بودند-محبوبیت یافت.

مهاجران نسل دوم از این شکاف پرمنفعت در بازار بهره بردند و با خلق نقاشی‌هایی با همان تکنیک‌ها و مضامین و در عین حال با کیفیت بالاتر، با واردات رقابت کردند. با مرگ خریداران قبلی، نقاشی هایی که آنها خریده و در خانه‌هایشان آویخته بودند دوباره به واسطه حراجی‌های املاک، به بازار آزاد راه می‌یافتند. مسافرخانه‌دارانی مانند پدر خود ورمیر اغلب با نقاشی سر و کار داشتند. همچنین نقاشی‌ها در نمایشگاه‌ها و لاتاری‌‌های سازمان‌یافته با اهداف خیریه به فروش می‌رسید.

 اتحادیه‌های صنفی

اتحادیه‌های صنفی هنرمندان نیز در جامعه هلندی محبوبیت و گسترش فزاینده‌ای یافت. نقاشان هلندی قرن هفده در کنار چاپخانه‌داران، صحافان، شیشه‌گران، گلدوزها و مجسمه‌سازان در سازمان‌های صنفی محلی موسوم به انجمن صنفی «لوک دلفت» با هم پیوند خوردند. کارکرد اصلی این اتحادیه صنفی، تنظیم مقررات مربوط به تجارت هنرمندان و صنعتگران و وظیفه مشخص آن بررسی و ایجاد تعادل در بازار هنر آن دوران بود.  این اتحادیه صنفی حراجی‌های خود را در کشورهای جنوب اروپا برگزار می‌کرد. در میان برخی از هنرمندان مشهور که از طریق این انجمن تحصیل کردند باید از رامبراند و ژان فان گوین یاد کرد.

 این اتحادیه از طریق قیمت‌گذاری تابلوها به رقابت میان هنرمندان دامن می‌زد. در محدوده قیمت‌های پایین، می‌شد تابلوهایی با چند گیلدر

(پول قدیم هلند) و در محدوده قیمت‌های بالا با ۵۰۰گیلدر - تقریبا نصف قیمت یک خانه متوسط-خرید. نقاشان آموزش‌دیده در انجمن صنفی سنت لوک شانس بیشتری برای کسب درآمد قابل توجه داشتند.  یکصدسال بعد، پیر دوراند روئل (۱۹۲۲-۱۸۳۱) صاحب یک گالری در پاریس، به امپرسیونیسم که در آن زمان ناشناخته بود، علاقه نشان داد.

برای توسعه این جنبش جدید، این گالری‌دار شروع به ارائه آثاری از هنرمندان جوان و ناشناخته در میان آثار هنرمندان مشهور کرد. این فرد اولین دلالی بود که به آوانگاردها اهمیت داد و استعدادهای جوان را با پوشش تمام هزینه‌هایشان تحت حمایت قرار داد.

 عصر حراجی‌های بزرگ هنری

در حوالی قرن هجدهم یکی دیگر از عوامل مهم وارد بازار هنر شد. ساتبی و کریستی که امروزه شناخته‌شده‌ترین مراکز حراجی‌های جهان به شمار می‌روند، در لندن پا به عرصه وجود نهادند. در آغاز حوزه تمرکز آنها عتیقه‌جات بود؛ اما با گذشت زمان هر دو حراجی رشد کردند و با افتتاح دپارتمان و دفاتر متعدد در سراسر جهان حوزه فعالیت خود را به هنرهای گوناگون از دوران باستان تا معاصر گسترش دادند. امروزه بازار هنر در اوج رشد خود قرار دارد؛ درحالی‌که همچنان عوامل و مکانیسم‌های سنتی خود را در گذر اعصار حفظ کرده است شاهد حرکت آن به سمت فضای مجازی هستیم.

حراجی‌های آنلاین اکنون به روشی مورد قبول و استاندارد بدل شده و اکثر گالری‌های تجاری آثار خود را به‌طور آنلاین عرضه می‌کنند. هر سال امکانات متفاوت‌تری در زمینه فروش آنلاین ظاهر می‌شود و خود بدل به نیروی محرکه جدیدی در این بازار می‌شود. یکی از این امکان‌ها، مفهوم جدید سرمایه‌گذاری کسری در هنر (fractional Investing in art) است. مالکیت کسری یا مالکیت جزئی درصدی از مالکیت در یک دارایی است. سهام مالکیت کسری در دارایی به سهامداران فردی فروخته می‌شود که از مزایای دارایی بهره می‌برند. مالکیت کسری یک رویکرد سرمایه‌گذاری است که در آن هزینه یک دارایی بین سرمایه‌گذاران و سهامداران منفرد تقسیم می‌شود. در این نوع از مالکیت مزایای دارایی مانند تقسیم درآمد، کاهش نرخ‌ها و حقوق مالکیت بین همه سهامداران آن دارایی تقسیم می‌شود. تفاوت اساسی بین مالکیت کسری و مالکیت سهام این است که با مالکیت کسری، سرمایه‌گذار به‌جای واحدهای زمانی، مالک بخشی از ارزش کالا است. با مالکیت کسری، اگر ارزش دارایی افزایش یابد، ارزش سهام در سرمایه‌گذاری نیز افزایش می‌یابد.

 سرمایه‌گذاری از نوع دیگر

 بازار هنر به‌طور سنتی تحت تسلط مجموعه‌داران و سرمایه‌گذاران ثروتمند بوده است؛ اما مالکیت کسری (fractional ownership) فرصتی را برای سرمایه‌گذاران کوچک‌تر فراهم می‌کند. این روند به‌ویژه در آسیا، جایی که طبقه متوسط ​​رو به رشد علاقه فزاینده‌ای به هنر نشان می‌دهد، بسیار مهم است.

هنر همیشه نقش مهمی در فرهنگ آسیایی ایفا کرده است، با پیشینه‌ای غنی از انواع هنرهای سنتی مانند خوشنویسی، نقاشی و مجسمه‌سازی. با این حال، هنر معاصر نیز طی سال‌های اخیر به‌ویژه در کشورهایی مانند چین، ژاپن و کره‌جنوبی محبوبیت پیدا کرده است. بازار هنر در آسیا در دهه گذشته رشد قابل توجهی داشته است و انتظار می‌رود در آینده نیز این رشد ادامه یابد. ازآنجاکه بازار هنر آسیایی همچنان در حال گسترش است، مالکیت جزئی هنر، احتمالا نقش مهمی را در استراتژی‌های سرمایه‌گذاری ایفا می‌کند. توانایی خرید سهام در آثار هنری، راه جدیدی را برای سرمایه‌گذاران فراهم می‌کند تا در معرض بازار هنر قرار بگیرند؛ به‌ویژه برای کسانی که ممکن است منابع مالی لازم برای خرید آثار هنری را نداشته باشند.

با این حال، مانند هر سرمایه‌گذاری دیگری، در مالکیت کسری هنر نیز مخاطراتی وجود دارد. ارزش آثار هنری می‌تواند نوسان داشته باشد و بر اساس طیف وسیعی از عوامل، مانند تغییر در روند بازار، شهرت هنرمند و شرایط اقتصادی جهانی دچار نوسان شود. با وجود این خطرات، مزایای بالقوه سرمایه‌گذاری هنر از طریق مالکیت جزئی مشخص است. مالکیت جزئی یک گزینه سرمایه‌گذاری ابتکاری و هیجان‌انگیز است که در سراسر جهان به‌ویژه در آسیا رونق یافته است.

همان‌طور که بازار هنر به رشد خود ادامه می‌دهد، مالکیت کسری، ابزاری را برای سرمایه‌گذاران فراهم می‌کند تا بدون توجه به منابع مالی خود در بازار شرکت کنند. به این ترتیب بازار پانصدساله آثار هنری از طریق بدیل‌های جدید در زمینه فروش و سرمایه‌گذاری، همچنان به حیات خود ادامه می‌دهد.

منبع: insights.masterworks.com