روایت خاطرات بهمن میرزا به سبک امروزی
بخش مهمی از تاریخ معاصر کشور ما به دوره قاجاریه اختصاص دارد که خوشبختانه طی دو دهه اخیر، بیش از پیش مورد توجه پژوهشگران و علاقهمندان عرصه تاریخ معاصر قرار گرفته است. کتاب روزنامه خاطرات حاصل تصحیح روزنامه خاطرات شاهزاده بهمنمیرزا بهاءالدوله است که وقایع مربوط به شوال۱۲۷۰ تا جمادیالثانی۱۲۷۳ق را شامل میشود. این خاطرات بهصورت روز به روز تحریر شده و هیچ روزی از قلم نیفتاده است. امروز نوزدهم مهرماه سالروز تولد بهمنمیرزا ملقب به بهاءالدوله، پسر سیوششم فتحعلیشاه قاجار و برادر صلبی و بطنی (تنی و پدر و مادری) سیفالله میرزا از بطن صندوقدار حرم شاهی، گل بدن خانم ملقبه به خازن الدوله، زن گرجی تبار فتحعلیشاه و از جمله زنان مورد وثوق ومحبوب وی بود. هنگامی که آقامحمدخان قاجار به تفلیس لشکرکشی کرد، گل بدن خانم و جمعی دیگر از ترسازادگان را یکی از کسان حاجی ابراهیم خان اعتمادالدوله شیرازی به اسارت گرفت و پس از اعزام به طهران، به جمع کنیزان اسداللهخان پسر اعتمادالدوله پیوستند.
پس از چندی به سبب آوازه زیبایی رخسار و شیرینی گفتار و رعنایی رفتار، منظور نظر فتحعلیشاه آمد و به حرمخانه شاهی افزون شد. جمیع صفات پسندیده و صداقت در رفتار و گفتار سبب شد تا در قلب شاه قاجار محبوبیت مضاعف یافت، تا جایی که به سمت صندوقداری حرم محترم نائل آمد و لقب منصب فاخر خازنالدوله به وی اعطا شد و جایگاهی والا در میان زنان حرم یافت. شاهزاده بهاءالدوله در نوزدهسالگی در معیت فتحلیشاه به شیراز رفت. چون خالهاش زن مهدیقلیخان قاجار دولو بود، حکومت استرآباد از طفولیت به نام وی بود. در واقع این حکومت اسما به نام بهمنمیرزا و رسما بر عهده مهدیقلیخان قاجار بود. او که مردی کافی، بسیار کارگزار و هوشیار بود، به نیابت شاهزاده در استرآباد حکومت میکرد. بهمنمیرزا همچنین مدتی حکومت سمنان و دامغان را داشت. بعد از فوت فتحعلیشاه و در دوران سلطنت برادرزاده خود یعنی محمدشاه قاجار بود که در سال۱۲۵۲ق و از پی شکایت اهالی کاشان ازنحوه حکومت عباسقلیخان جوانشیر، به جای وی به حکومت کاشان برگزیده شد؛ اما حکومت او چندان به درازا نکشید و شاه در همان سال او را برکنار و مصطفیخان سمنانی را به جای وی به حکومت گماشت.
از آن پس بهمن میرزا در رکاب محمدشاه بود، تا اینکه در سال۱۲۵۴ق حاکم یزد شد. معلومات تاریخی او خوب بود و در اواخر عمر خدمت، برخلاف میل و خواستهاش، حکومتی به وی واگذار نشد و بیشتر وقت خود را در دارالخلافه و رسیدگی به امور جاری شاهزادگان صرف میکرد. او برخلاف دیگر شاهزادگان قاجاری، اهل علم و مطالعه بود و علاقه وافری به جمعآوری کتاب بهویژه کتب تاریخی داشت. بهاءالدوله شاهزادهای بود متعین و مورد وثوق شاه و شاهزادگان و امنای دولت بهویژه شخص اول مملکت یعنی میرزا آقاخان نوری صدراعظم؛ به همین مناسبت در بسیاری از امور مورد مشورت قرار میگرفته است تا جایی که از طرف صدراعظم بهعنوان شاهزادهباشی یعنی سر و بزرگ شاهزادهها مخاطب میشود.