سفر ناتمام ملکه به ایران در سال ۵۷
خبر سفر ملکه را سفیر انگلیس دو ماه و نیم قبل از خروج همیشگی شاه به امیراصلان افشار میدهد که موجب تعجب دربار ایران میشود. چراکه ملکه طی سال یک یا دو بار به دعوت رسمی به خارج از کشور میرود و سفر با هماهنگی دولت بریتانیا انجام میشود. دربار که به تعبیر شاه از «بیداد بیبیسی» در پوشش اخبار اعتراضات شاکی بود این سوال را داشت که چطور دولت انگلیس این اجازه را داده است؟ گرچه سفر تفریحی نیازی به اجازه دولت انگلیس نداشت و این سفر هم تفریحی به نظر میرسید. اما تلقی دربار این بود که «ملکه انگلیس ظاهرا با این سفر ناگهانی و سپس لغو آن میخواست بگوید که: ما از این اغتشاشات بیخبریم و نقشی در آن نداریم!».
طرح سفر ملکه در کشاکش جدال دربار با سفیر انگلیس بود؛ آنتونی پارسونز (دیپلمات انگلیسی که از سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۹ میلادی سفیر بریتانیا در ایران بود) به مقامات ایرانی میگفت: بیبیسی یک دستگاه مستقل است و دولت به هیچ وجه دخالتی در آن ندارد. اما از نظر دربار این حرف دروغ بود؛ چون بودجه بیبیسی، از طرف دولت انگلیس تامین میشود. شاه هم چنین تلقی توطئهآمیزی از نقش انگلیسیها داشت: «اینها اینطور هستند! اینها با پدر من هم همین کار را کردند!»
موج انقلاب نگذاشت کشتی ملکه در بندرعباس پهلو بگیرد. ملکه در نامهای به خط خود که در دومین روز اقامت محمدرضاشاه در اسوان مصر به دست او رسید، نوشت: «اعلیحضرت- فیلیپ شوهرم و من بیاندازه خوشحال بودیم از اینکه بتوانیم به کشور شما بیاییم و شما را از نزدیک ببینیم؛ ولی متاسفانه پیشآمدهایی شد که نتوانستیم این مسافرت را عملی کنیم و امیدواریم که در آینده[محقق شود.]- امضا: الیزابت». در روزهای اوجگیری انقلاب، در لندن پرویز راجی سفیر ایران به ضیافت ملکه رفت و آنجا پرنس فیلیپ به او گفت: «مثل اینکه شما هر پانزده سال یکبار، گرفتار نوعی جنون ملی میشوید.» این شاید تنها جمله همسر ملکه درباره ایران باشد که به این صورت ثبت شده است.