قدرت برتر در فارس

خسرو قشقایی حتی به مصدق پیشنهاد کرد که با وی به‌‌سوی جنوب حرکت کند تا قشقایی‌‌ها دفاع از وی را بر عهده بگیرند؛ اما مصدق این پیشنهاد را نپذیرفت. با کودتا علیه مصدق، خسرو و محمد ناصر قشقایی به سرعت از تهران خارج شدند. ناصرخان در روزهای بعد از کودتا آن را به‌‌شدت محکوم کرد و در روز ۲۹ مرداد نیز با ارسال تلگرافی به سرلشکر زاهدی، وی را نکوهش و توصیه کرد به ملت بپیوندد و از شاه و انگلیسی‌‌ها دوری کند. حامیان سلطنت که از توان ایل قشقایی برای تاثیرگذاری در عرصه سیاست ایران اطلاع داشتند، تلاش کردند ناصرخان را با دولت زاهدی همراه کنند؛ اما این تلاش‌‌ها نتیجه‌‌بخش نبود. ناصرخان در یکی از این دیدارها با علی هیات، استاندار فارس گفت: «من هواخواه مصدق بوده و هستم و ایشان را یگانه نخست‌‌وزیر ملی می‌‌دانم و آقای سرلشکر زاهدی را به رسمیت نمی‌‌شناسم». رویکرد ایلات به سیاست‌‌های مصدق نشان می‌‌دهد که آنها عمدتا رویکرد ملی‌‌گرا به عرصه سیاست دارند و این ویژگی حتی در برنامه اصلاحات ارضی نیز خود را نشان داد. دولت از دکتر مصدق و حمایت ایلات از او به‌‌شدت خشمگین بود و در برنامه اصلاحات ارضی تلاش کرد از ایل قشقایی انتقام بگیرد.

قتل مهندس شاپور ملک‌‌عابدی، رئیس اصلاحات ارضی فیروزآباد استان فارس، در ۲۳ آبان ۱۳۴۱ و اعلام عزای عمومی و انتقام‌‌خواهی توسط محمدرضا پهلوی با وجود پیوند سست انگیزه قتل با قضیه اصلاحات ارضی، به نفع دولت مصادره شد و به تبلیغات دولت علیه مالکان دامن زد. ملک‌‌عابدی «اولین شهید اصلاحات ارضی» قلمداد شد و عکسی از شاه در کنار فرزند یتیم او در جراید به چاپ رسید. این ماجرا به ایل قشقایی، که همواره از هواداران محمد مصدق بودند و در نتیجه اصلاحات ارضی دام‌های خود را از دست داده بودند، نسبت داده شد. به دستور محمدرضا پهلوی، عملیات نظامی علیه ایل ترتیب داده شد تا برای همیشه قدرتشان در هم شکسته شود. درواقع مساله اساسی دولت نسبت به ایلات این بود که آنان رویکرد ملی‌‌گرا داشتند و در زمان محمد مصدق نیز از او حمایت کردند. دولت تنها راه کاهش رویکرد ملی‌‌گرای ایلات را گسترش نظارت حکومت بر مناطق عشایری و کشاندن ایلات به زیر چتر حمایت دولت می‌‌دانست.

 

از مقاله‌ای به قلم رضا سرحدی