نگاهی به زندگی و آثار دکتر علی مظاهری، مورخ و محقق
بومیسازی مکتب آنال
وی همسری فرانسوی اختیار کرد و در روستایی در جنوب غربی فرانسه، طی جنگ جهانی دوم، به تحقیق و کشاورزی پرداخت. پس از پایان جنگ، با سمت کارشناس نسخ خطی فارسی وارد کتابخانه ملی پاریس شد. در آنجا مجموعهای از آثار عصر آلبویه را سامان داد. آشنایی وی با آن کتب دستمایه تالیف کتاب زندگی روزمره مسلمانان در سدههای میانه از ساده دهم تا سیزدهم میلادی شد که از دیدگاه جامعهشناسی تاریخی و تاریخ علم، به بررسی موضوعات مورد بحث پرداخته است. استاد مظاهری در ۱۳۲۶ش/ ۱۹۴۷م عضو «فرهنگستان بینالمللی تاریخ علوم شد و مقاله مهم «معنای فلک ریزه دهر از نظر خیام» را در نشریه آرشیو بینالمللی تاریخ علوم چاپ کرد. وی در ۱۳۲۸ش/ ۱۹۴۹م عضو مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه شد. در سال ۱۳۳۵ش/ ۱۹۵۶م استاد مظاهری بهعنوان مدرس «مدرسه مطالعات عالیه علوم اجتماعی» برگزیده شد و به دعوت سازمان یونسکو، بخش موسوم به «تاریخ ملل مسلمان در قرن نوزدهم» را در جلد پنجم تاریخ جهانی بشریت و مجموعههای مشابهی مانند نقش اعراب مسلمانان در تاریخ جهانی علم بهعهده گرفت.
وی در ۱۳۴۲ش/ ۱۹۶۳م رساله دکترای دیگری، اینبار در حوزه تاریخ علوم به دانشگاه پاریس ارائه داد که به مبادی ایرانی علم حساب معروف شد و در همین راه، کتاب جبر و مقابله از کوشیار جیلی (۱۰۲۱-۹۷۱ق) و محاسبات اعشاری شصتگانی او را از عربی به فرانسه برگرداند و آن را با تعابیر علم ریاضی امروز تفسیر کرد. در سال ۱۳۴۸ش/ ۱۹۶۹م علاوه بر کتاب گنجینههای ایران درباره هنر و معماری ایران، در کتاب مقدمهای بر تاریخ ایران براساس سیستمهای علم حساب و سیمولیسم اعداد به مطالعه تطبیقی تمدنهای گوناگون با تمدن ایران پرداخت. روش این تحقیق بر ادراک نسبتهای متشابه (آنالوژی) مبتنی است.
کتاب جاده ابریشم: بهکارگیری عملی مکتب آنال در مطالعه تاریخ مشرق زمین
پژوهشهای بیستساله استاد مظاهری (۱۳۴۸-۱۳۲۸ش/ ۱۹۶۹- ۱۹۵۹م) در قالب کتاب جاده ابریشم که از مهمترین آثار اوست، به بار نشست. متن اصلی فرانسوی کتاب توسط فرهنگستان علوم تاریخی چین به چینی ترجمه شد. استاد مظاهری در تالیف کتاب خود به بررسی دقیق متون بسیار مهجور و دور از انتظار در کتابخانههایی مانند سلیمانیه استانبول، کتابخانه ملی پاریس، کتابخانه آکسفورد و نیز در لندن و مسکو پرداخت و در تعلیقات خود هیچ نکتهای که باری از فرهنگ داشته باشد، از دیده تیزبین او پنهان نماند. کتاب جاده ابریشم در واقع معرفی، تصحیح و شرح و تعلیقات مربوط به سه رساله خطی است که شامل دو سفرنامه و یک جنگنامه (فتحنامه) است. شرح تفصیلی مطالب کتاب چنین است: دیباچه و بخش نخست کتاب که به منابع فارسی اختصاص یافته است و تمام جلد اول را دربرمیگیرد.
در این بخش، ابتدا سفرنامه غیاثالدین همراه مقدماتی از حافظ آبرو و عبدالرازق سمرقندی تلخیص سفرنامه و یادداشتهای انتقادی آمده است. سپس خطاینامه سیدعلیاکبر خطایی، شخصیت او، سفرنامه و مدت اقامت او در چین و عین متن خطاینامه که مولف به فرانسوی و مترجم دوباره فارسی آن را ترجمه کرده و دربردارنده بیشترین صفحات کتاب است و دکتر مظاهری نیز برای هریک از بابهای بیستگانه آن یادداشتهای جداگانهای آورده است. سومین رساله مورد بررسی در کتاب، توضیحاتی درباره روابط نادرشاهافشار ولی ینلونگ (چان لوخان، امپراتور چین) است که شامل متن سفرنامه سرهنگ مظفرعلی از روی تلخیص محمد کاظم وزیر مروی، پیروزی ایرانیان بر اویراتهای غربی (قلماقها) و یادداشتهای مربوطه است. اما اینک برای شناخت روش کار و وسعت دانش استاد و تاکید او بر جزئیات خیرهکنندهای از تاریخ و علوم همسایه به سبک آنالیستی، به شرح فصلهای کتاب جاده ابریشم پرداخته میشود.
سفرنامه غیاثالدین نقاش
نخستین تصحیح انتقادی مندرج در کتاب جاده ابریشم، سفرنامه غیاثالدین نقاش است. مولف در دیباچه به شرایط راهیابی اروپاییان به راههای دریایی آسیا و مقایسه راه دریایی ادویه و جاده ابریشم پرداخته و نقش اختراعات اروپاییان را در ظهور راه دریایی ادویه و رقابتش با جاده ابریشم برشمرده است؛ البته با ذکر دلایلی، بر تداوم رونق جاده ابریشم پای فشرده است. وی کالاهای تجاری مانند مشک، آینههای فولادی ختایی، ابزارآلات چلنگری و آتشزنههای چینی را بهعنوان شاهد مثال آورده و تجارت زمینی اسب را بیش از هر چیز و از دیدگاههای گوناگون بررسی کرده است. فرنان برودل، از بنیانگذاران مکتب آنال، از این قبیل نظریات ساختارشکنانه استاد مظاهری استفاده کرده و حتی در باب شمشیرهای دوراندل فولادی بر این باور است که بدلی از شمشیرهای چینی بود و از طریق جهان اسلام به اروپا راه یافته بود.
استاد مظاهری با استناد به منابع چینی، از جمله مینگشه (تاریخ سلسله مینگ) زمینههای تاریخی سفر غیاثالدین نقاش از سوی سلطان شاهرخ تیموری به چین را روشن کرده است. به گفته استاد مظاهری، متن سفرنامه غیاثالدین نقاش به کلی مفقود شده و چنانکه اظهار میکند، در مطلع سعد بنعبدالرزاق قطعاتی از آن را میبینیم که زبدهالتواریخ حافظ ابرو فاقد آن است و نیز در حبیبالسیر قطعاتی وجود دارد که در نسخههای چاپی دو دست نوشته قدیمیتر وجود ندارد. چنانکه مولف اشاره کرده است، این امر نشان میدهد نسخهای از این سفرنامه در کتابخانه سلطنتی هرات وجود داشته است. مولف پس از آوردن مقدمه سفرنامه از زبان اشخاصی مانند حافظ ابرو و عبدالرزاق سمرقندی، خلاصه ای از آن را با توجه به همه منابع مذکور آورده است. خلاصه سفرنامه چنین است که در سال۸۲۲ ق سفیرانی به نامهای تیماجین و جان ماجین همراه سفیر شاهرخ- اردشیر تواچی که از چین بازمیگشت - به هرات آمدند و از شیراز و خوارزم دیدن کردند.
هنگام بازگشت آنان از ایران به چین، سفیرانی ایرانی از سوی ابراهیم سلطانتیموری (از شیراز)، رستم میرزا (از اصفهان)، میرزا سیورغتمش و امیر شاهملک (از خوارزم)، شاه بدخشان، بایسنقر میرزا و سلطان شاهرخ تیموری همراه آنان به چین رفتند. ریاست این سفیران را امیر شادی خواجه و کوکچه (از هرات بهعنوان سفیران شاهرخ) بر عهده داشتند. آنان در ۸۲۳ق از طریق جاده ابریشم از راه ماوراءالنهر و ترکستان به چین رفتند. غیاثالدین نقاش، سفیر بایسنقر میرزا که همراه این هیات بود، بر حسب ماموریت برای آموختن نقاشی و باغچهسازی به سبک چینی عزیمت کرده بود و در سفرنامه خود به تشریفات پذیرش سفیران، جشنهای چینیان، بتکدهها و اوصاف هنری و تزیینات آن، شبکه ارتباطی و پستی قوی چین (پام)، منازل راه ابریشم، ایلات ساکن و مناطق مسلماننشین از جمله ترمذ و کاشغر، و خاندانهای مسلمان مانند آخونگ آخوند پرداخته است.
علاوه بر این، به ملاقات سفیران با یونگ لو امپراتور چین، تشریفات و خدم و حشم دربار وی، سوالات او از سفیران درباره موضوع قرایوسف قراقویونلو در برابر سلطان شاهرخ، احوال اقتصادی، محصولات کشاورزی، ایمنی راهها و تصمیم امپراتور به برقراری روابط با قراقویونلوها در این سفرنامه اشاره شده است. چنانکه از این سفرنامه برمیآید، هنگام حضور سفیران تیموریان در چین، اتفاقاتی رخ داد که موجب بسته شدن دروازههای ارتباط با خارج، مخالفت درباریان ملیگرا با نفوذ مسلمانان و سایر خارجیان در جامعه و دربار چین و درگیری های داخلی در دربار شد و سرانجام، به سردی روابط ایران و چین انجامید. علاوه بر آن، شرایطی بر این سردی روابط افزود: یکی آنکه، اسب پیشکشی سلطان شاهرخ به یونگلو، وی را در شکارگاه به زمین زد و زخمی کرد؛ دیگر اینکه، یکی از کاخ های امپراتور در آتش سوخت و مدتی بعد همسر محبوبش در گذشت.
این وقایع شوم در کنار بیماری شخصی امپراتور و بهدست گرفتن امور توسط پسر جوان وی، چنان اوضاع را برآشفت که سفیران تیموریان بدون دریافت پاسخی روشن به هرات بازگشتند. یادداشتهای انتقادی دکتر مظاهری اغلب درباره موقعیت جغرافیایی و توپونومی (جای نامشناسی) مناطق جغرافیایی در زبانهای گوناگونی است که در سفرنامه به آنها اشاره شده است. این یادداشت تاثیر روش برودل را در اعتقاد مظاهری به جبر جغرافیایی با دست کم محوریت جغرافیا در شکلدهی به تاریخ نواحی مختلف نشان میدهد.
از این گذشته، از حیواناتی مثل شتر بلخی، نهر و بز کوهی و محصولاتی مانند سورمه، شرابهای گوناگون با بحثهای زبان شناختی و شیمیایی مربوط، شنگرف انواع گل الاله و مهر گیاه نام برده است که هم از دیدگاه تاریخ طبیعی و هم از نظر تاریخ اقتصادی چشمگیرند و هر یک موضوع تحقیقی تواند بود. وی درباره نمایشهای چینی، ابزارآلات موسیقی چینی و تطبیق آنها با همتایان ایرانیشان تاثیر موسیقی اسلامی و ایرانی بر موسیقی چینی و تلاشهای صفیالدین ارموی و صفیالدین عبدالمومن اربیلی در این زمینه توضیحاتی داده است که پژوهشگران تاریخ موسیقی و روابط فرهنگی را بهکار میآید. پیگیری رشته ارتباط این هنرها با هنرهای ساسانی و یونانی نیز امری جالب است. توجه استاد مظاهری به نظریه تجسد الوهیت در وجود امیر تیمورگورکانی از دیدگاه دراویش نقشبندی، با استناد به اعطای القاب «حضرت اقدس» و «صاحب قران» به درستی به رواج اندیشههای هزارهگرایی و مهدویت در آن روزگار اشاره دارد.
مظاهری در یادداشتهای باب دوم کتاب، به اختلافها و شباهتها و تطابق اسلام، بودائیسم و کنفسیوسیسم بر پایه منابع تاریخی قرن پانزدهم و منابع مذهبی این ادیان پرداخته و در همین راه به تلاشهای نقطویه در ایجاد کیشی تلفیقی از اسلام، حکمت کنفوسیوسی و آرای نوافلاطونیان و روابط آنان با بکتاشیان آسیای صغیر و صوفیان صفوی اشاره کرده است. او درباره راهیابی اسلام به چین، مهاجرت بازرگانان ماوراءالنهری در ۴۶۲ ق به ریاست سیدزبیر نملی (جد شمسالدین عمر بخاری مشهور به شیخ اجل ۶۹۶- ۶۰۷ ق) را جرقه حرکت اسلام به آسیای شرقی دانسته و در ادامه، به تاریخ گسترش اسلام در چین در دورههای مغولان چین (سلسله یوان) و سلسله مینگ و چینگ پرداخته است. همچنین در سراسر کتاب بر نقش راهگشایی مسلمانان مانویالاصل استان سینکیانگ در چین تکیه کرده و اظهارات سیدعلیاکبر خطایی مبنیبر مسلمان شدن امپراتور دایمینگ ژین دی (۹۲۱-۹۱۱ ق) را تایید کرده و این امر را موجب تقویت پایگاه دراویش نقشبندی در دربار چین پنداشته است.
برای مقایسه، به ورود یهودیان به چین از سال ۳۴ میلادی اشاره کرده و از زبان منابع قرنها بعد، مانند محمد آملی (مولف نفایسالفنون) از تفاوتهای فقهی میان یهودیان ایران در قرن هشتم هجری به رهبری یهودا بودغان همدانی موسوم به بودغانیان با دیگر یهودیان یاد کرده است که برای مورخان تاریخ اجتماعی در باب دیاسپورای یهود در آسیا سودمند خواهد بود. همچنین است سر گذشت «مسیحیان ایرانی» (نسطوریان) که بهدنبال خاندان سلطنتی ساسانی به چین کوچیدند و پس از سلسله یوان، مانند مانویان خبری از آنان در منابع نیامده است. رونق کار اقلیتها در عهد مینگ چنان بود که حکیم چوهی- که مردی مانویالاصل بود- تاحدی در سلسلهمراتب روحانیت آیین کانک فود تسه (کنفوسیوس) ترقی کرد که بهعنوان «مجدد آیین» شناخته شد. استاد مظاهری این امر را ناشی از سطح بالای تساهل مذهبی در دربار مینگ میداند که الگوی اکبرشاه گورکانی هند برای پیریزی مذهبی آمیخته از اسلام و کنفوسیوسیسم جدید (آیین حکیم چوهی) شد که به نام «دین الهی» یا «کیش سلطان» مشهور بود.
در حواشی باب سوم نکته در خور بررسی، کلمه پاییزه (ورقه ماموریت) است که برخی آن را از واژه چینی پائی تسه او و بعضی از کلمه پاگزهی ساسانی یا پیسه (پول خرد هندی) دانستهاند. پیشینه محصولاتی مانند چای، عناب و قلع و سیستم ارتباطی «یام» (پستخانه در مناسبات ایران و چین نیز طی این حواشی آمده است. همچنین است بحثهای مربوط به برنج (پلو) و نیز انواع مواجب سربازان (بستگانی) در ایران و چین در حواشی باب چهارم و تغذیه از نان جو و گندم در ایران در برابر آرد ارزن در چین در حواشی باب پنجم. استاد مظاهری در حواشی باب ششم خطاینامه، در تبیین اندیشه چینمحوری به معنای اعتقاد جغرافیایی و حتی سیاسی به مرکزیت چین در میان کشورهای متمدن جهان، به استدلالهای نجومی و مطابقت افکار ساسانیان درباره سلطنت خود با اندیشههای سیاسی چینی متوسل شده که الگوی مناسبی برای مطالعه تاثیر اعتقادات مردم گذشته درباره نجوم در سرنوشت سیاسی دولتها و شاهان است.
در اینجا، وی آشکارا علیه نظریه اروپامحوری و مرکزیت مدیترانه (دریای میان زمین) در اندیشه آنالیستهای اروپایی برخاسته و به استدلال پرداخته است. استاد مظاهری محصولاتی مثل کمخا (نوعی پارچه ابریشمی)، قلخی (کیمونو) و کرباس (پارچه پنبهای را که به سمت غرب تا ایران میرسید و حتی به اروپا میرفت، در کنار محصولات ریختهگری پولاد چینی که برای ساخت اسلحهها و درهای عظیم کاخهای آن کرت و تیموری استفاده میشد، واردات ایران از چین دانسته است. وی لعل بدخشان را بر صادرات ایران به چین افزوده است.
ادویه کالایی استراتژیک
در ادامه، توضیحاتی جالب درباره رژیم غذایی ایرانیان، ترکان و چینیان و شیوههای نگهداری غذا (بهویژه گوشت) با استفاده از نمک سود کردن (کاک = قاق - القدیر) آمده است، از اینجاست که اهمیت نمک و ادویه بهعنوان کالایی استراتژیک و تجاری، اولی در چین و دومی در اروپا، مشخص میشود. حواشی بعدی به گوسفند تاتاری و پراکندگی جغرافیایی آن در مغولستان، سینکیانگ، قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان، افغانستان، ایران، قفقاز و آناتولی اختصاص یافته که به داشتن پیه ارزشمند مشهور بود و نماد شیوه معیشت قبایل اطراف چین به شمار میرفت؛ درحالیکه چینیان تحت تاثیر افکار کنفوسیوسی، مطلقا مردمی کشت کار بودند. زردشتیان و نوفیثاغورثیان که تحت تاثیر آنها بودند و فرقه مسیحی اسنها از این نظر با چینیان اشتراک داشتند. از نظر مظاهری، خشکی و بیآبی ایران باعث میشد که برخلاف چین، همه جای آن قابل کشت نباشد. به همین سبب، همواره دو شیوه معیشت دامداری و کشاورزی در ایران، زیست و فرهنگ دوگانهای (ثنویتی) پدید آورده است که صحراگرد کوچ روی نظمناپذیر و دهقانان آبادگر جهان را در برابرهم قرار میداده است. مظاهری در تطبیق این مفاهیم با مفهوم بان و بین نیروهای مذکر و مونث در فرهنگ و فلسفه چین کوشیده است.
نخستین مورخ آنالیست
از نظر تاریخنگاری، علی مظاهری را با نگارش کتاب جاده ابریشم میتوان نخستین مورخ آنالیست ایرانی دانست که نظریه اروپا محور جاده ابریشم را به چالش کشید. او در عوض، مرکزیت جاده را به مشرق زمین یعنی جهان ایرانی و تمدن چینی برد و ضمن ارائه سفرنامههای شرقی ایرانی و چینی با حواشی پر مغزی که بر آنها نوشت، جایگاه ایران و جهان اسلام را در این میانه به تصویر کشید. از حیث تاریخنگاری، روش او به تدریج تکامل یافت، از تاریخ اجتماعی به سبک نسل اول و دوم مورخان فرانسوی مکتب آنال سرچشمه گرفت، با مطالعه منابع و نسخ خطی فراوان ایرانی و اسلامی موجود در کتابخانههای اروپایی، به تدریج رنگ و بوی ایرانی و شرقی و بومی به خود گرفت و در کتاب جاده ابریشم بهویژه در حواشی آن کتاب به کمال رسید.
روش او بهطور کلی ابداعی و نوین است. او برخلاف سنن رایج در تاریخنگاری ایرانی، به مطالعات بینرشتهای پرداخت و گستره وسیعی از منابع اعم از تاریخی، جغرافیایی و حتی ادبی و دیوانهای شاعران و نیز کتب تاریخ علم را منابعی قابل استفاده در تاریخنگاری اقتصادی در نظر گرفت. از میان سه اصلی که در تاریخنگاری استاد مظاهری بررسی شد، با نگاهی آماری میتوان دریافت که نقد ایده اروپامحوری و توضیح جایگاه فرهنگی مشرق زمین در جاده ابریشم و در تاریخ جهانی از دو اصل دیگر، یعنی جبر محیطی و جغرافیایی و نیز از نقش شیوه تولید شکلدهی به تاریخ جوامع پررنگتر است. نقطه کمال روش بومیشده آنال را در واپسین آثارش میتوان دید. بهطور کلی، آثار علی مظاهری را میتوان الگو و نقطه آغازی برای تاریخنگاری اقتصادی آنالیستی در ایران در نظر گرفت.