بررسی مولفههای مهم توسعه شهر تهران در عصر قاجار
ادوار بلدیه تهران
بنابراین در درجه اول لازم شد که کوچهها برای عبور آن تسطیح و مناسب شود. در آغاز، اداره شهر در دوره قاجار در دست کلانتران، داروغهها و کدخدایان محله بود که کارشان نظارت بر بازار و اخذ رشوه و مالیات بود. برای کارهای شهری شخصی به اسم محتسب انتخاب میشد که بر بازارها گردش و در نوع جنس خواربار و قیمت آن نظارت و متخلفان از مقررات عمومی را مجازات میکرد. ولی کار محتسب به کارهایی که شهرداری بعدها انجام میداد، منحصر نشد، بلکه رسیدگی و مجازات تمام کارهای خلاف، حتی جلوگیری از شرابخوارگی و فحشا و سرقتهای بازاری را هم بر عهده داشت. به واقع از دوره صفویه به بعد کارهای محتسب ادوار سابق را داروغه شهر متکفل و دیگر اسمی از محتسب نیست. فقط گاهی شعرای زمان، به تقلید از شعرای سلف در اشعار خود ذکری از محتسب دارند و اختیارات داروغه، همان اختیارات محتسب سابق و در هر حال تحت امر حاکم شهر است. در دوره قاجار هم، داروغه با همان تحتالامری حکومت و کلانتر مشغول کارهای شهرداری و مجازات به کارهای خلاف خود بوده است. اداره این کار را احتساب و رئیس این اداره را احتسابالملک مینامیدند. این اداره دو شعبه داشت؛ یکی احتساب و دیگری تنظیف و هر یک عدهای نایب، فراش و سپور در تحت امر خود داشتند. بهعلاوه شعبه تنظیف عدهای هم سقا، برای آبپاشی و در حدود یکصد رأس الاغ برای حمل خاکروبهها داشت. یک نیم شعبهای هم، در قسمت تنظیف برای روشنایی بود که در میدان توپخانه و ارگ، به فاصله هر بیست سی قدم و در خیابانهای بابهمایون و الماسیه و لالهزار و علاءالدوله باز به همان فاصله، پایه چراغ و بالای آن فانوس شیشهای و بر دیوارها هم فانوس نصب شده بود. در سال ۱۲۶۷ه.ق تهران دارای ۵ دروازه به نامهای دروازه دولت، دروازه شمیران، دروازه دولاب، دروازه نو و دروازه قزوین بود و محلههای آن عبارت بودند از عودلاجان، سنگلج، محله بازار و چالمیدان؛ شهر تهران از لحاظ نمای ظاهری در سال۱۲۶۹ ه.ق داخل دیوار و خندقی قرار داشت که در دوره صفویه ساخته شده بود. محیط شهر ۴ میل و مساحت آن ۳ میل مربع بود و دارای شش دروازه بود. جمعیت بسیار کمی در بیرون دیوار، در کنار دروازهها سکنی داشتند که شامل ۱۱۵خانه، ۲۰۴دکان و ۱۱کاروانسرا بود. در همین سال تهران از پنج محله تشکیل میشد. عودلاجان و ارگ در شمال، محله بازار در جنوب، سنگلج در غرب و چالمیدان در شرق تا سال۱۲۸۷ ه.ق تهران ویژگی نامطلوب شهرنشینی را تجربه میکرد. بیشتر جهانگردان و کارگزاران سیاسی اروپایی که از تهران دیدن کردهاند آن را شهری خشک، با گذرگاههای باریک، کژراهها و کوچه و پسکوچههای بنبست توصیف کردهاند. ادوارد پولاک، پزشک ناصرالدینشاه بهترین توصیفات سیمای شهر تهران را ارائه میدهد.
وی مینویسد: «هنگامی که مسافری به پایتخت اروپایی نزدیک میشود دیدن جادههایی که از اطراف به هم نزدیک میشوند، یکدیگر را قطع میکنند سروصدای شاد یا شلوغی ارابهها و درشکههایی که میآیند و میروند، روستاهایی آباد، نزاکت، لطفی که مردم مشاهده میشود و... همه او را متوجه این نکته میسازد که دارد به مرکز مملکت میرسید. درباره تهران هیچیک از آنها که گفتم صادق نیست. جاده مواصلاتی نیست، هیچ بنای معظم ندارد... بنای خانهها که همه از خاک خاکستری است با سقفهای مسطح بیرنگ جمعا به آن حالت گروهی از تپههای خاکی نامنظم میدهد و روستاهای بسیاری در حوالی شهر وجود دارد.» با آمدن کالسکه و درشکه برای درباریان و اعیان، هموارسازی و سنگفرش کوچهها آغاز شد. ناصرالدینشاه در تعمیرات و آبادانی تهران و باغهای آن اهتمام ویژهای داشت. وی میخواست شهر تهران پاکیزه و نظیف باشد چنانکه فرخخان کوچه ارک دولتی را به دستور (شیوه) کوچههای فرنگستان با سنگ تراشیده مفروش کرد. افسوس که چون از راه غلط بود و سبب لغزش اسب و کالسکه میشد دوباره با خرج و زحمت مجدد سنگها را از معابر برچیدند.»
در دوران بعد با توجه به ارتباطات گسترده بین اروپاییان و دولتمردان قاجار شاهد تاثیرپذیری ایرانیان در امور شهری هستیم؛ چنانکه کسانی همچون قاسمخان والی که فارغالتحصیل دانشگاه «سن سیر» پاریس بود و با جامعه آن روز اروپا آشنایی داشت، میخواست تبریز را وارد دنیای مدرن کند؛ به همین علت ۷۴ سال پس از تاسیس نخستین تراموای در اتریش (۱۸۲۷م) تراموای تبریز را در سال۱۹۰۱م به کار انداخت. ناصرالدینشاه برای توسعه و بازسازی معابر شهر تهران کوششهای بسیاری کرد؛ از جمله «دریاچهای در میدان توپخانه قدیم حسبالامر ساختند و آب قناتی که با توجه به خاطر خطیر مبارک احداث شد و از عمارت سلطنتی میگذرد، عملا به حوض مزبور داخل میشد و از اینجا به محلات شهر و حوض سبزه میدان میرود و بعدها در تمام فضای این میدان به استسقای (آبیاری) راه عبور و مرور و باغچهها و طرح و اشجار غرس و گلکاری میشود.»
در سال۱۲۸۱ ه.ق چراغعلیخان زنگنه سراجالملک به ریاست احتساب دارالخلافه منصوب شد تا معابر و کوچههای تهران را تنظیف کند؛ اما اقدامات وی در درجه اول معطوف به اطراف کاخ سلطنتی محدود شد. در سال۱۲۸۲ ه.ق بعد از ایجاد میدان ارگ و طرح حوضی وسیع در آن و غرس دو باغ در دو طرف حوض و نصب ستونهای سنگی برای حفظ ساحت میدان از تردد رفتوآمد کالسکهها و حیوانات حمل اجناس حکم شد در جانب شرقی ارگ همایون دروازهای از خارج صحرا به شهر قرار دهند و خندق شرقی شهر را انباشته با سطح زمین برابر کنند و خیابانی عریض تا دهنه بازار تشکیل دهند و این اوقات این جمله صورت انجام یافته است.»
همچنین در سال۱۲۸۶ ه.ق به دستور ناصرالدینشاه «امین حضور پیشخدمت خاصه شریفه مامور تنظیمات و انتظامات شهر دارالخلافه و حوالی آن منصوب شد. علاوه بر این در دوران سلطنت ناصرالدینشاه خندق عظیمی با مباشرت میرزا عیسی وزیر حفر شد که اغلب خاکروبهها و کثافات شهر را در آن میریختند و در طی سال ۱۲۸۶ه.ق کشیدن نقشه دقیق تهران در دستور کار قرار گرفت و جعفر قلیخان، رئیس دارالفنون و میرزا عبدالغفار نجم الملک و بیست تن از مهندسان که دانشآموختگان دارالفنون بودند، آغاز شد. در سال ۱۲۸۸ ه.ق به واسطه خشکسالی سنواتی و بروز قحطی در ایران فقرا و ضعفای شهرستانها به تهران رو آوردند و مشکلی برای دولت ایجاد کردند. حاج میرزا حسینخان سپهسالار که صدراعظم بود، دستور داد که همه آنها را جمعآوری و در قلعه نصرتآباد نگهداری کنند و محمدعلیخان سرتیپ نظمیه را مامور پذیرایی آنها کرد و ظاهرا این اولین قدم در راه ایجاد قسمت خیریه بلدیه است که بالاجبار برداشته شده است.
از کسانی که در این دوران به امور بلدی تهران ماموریت یافتند، میتوان به محمدحسنخان صنیعالدوله و اعتمادالسلطنه و میرزا عباسخان پسر میرزا رضا مهندسباشی اشاره کرد. همچنین کنت دومونت فورت که برای تاسیس یا به عبارتی دیگر تجدید سازمان نظمیه استخدام شده بود، امور مربوط به بلدیه را هم به عهده او گذاشتند و از این جهت تا تشکیل بلدیه در در دوره مشروطیت این وظایف به عهده نظمیه بود. این موضوع را میتوان بهعنوان سرآغاز نقطه عطفی در روند مدیریت شهری آن عصر تلقی کرد. بهرغم تمام تلاشهایی که در عصر ناصری در جهت توسعه فضای شهری، معابر و کوچهها و تنظیف آنها صورت گرفت، باز شاهد مشکلات عدیده ای در سطح شهر تهران هستیم. چنانکه عینالسلطنه از این موضوع شکایت کرد که «یک خیابان تعمیر کرده که صد مرتبه نکرده بود بهتر بود، به قدری وسط خیابان تنگ و بلند و مرتفع کرده که اطراف آن پرتگاه درستی شده متصل درشکه و کالسکه و گاری برمیگردد و اسباب زحمت زیادی شده.»
در دوران مظفرالدینشاه هم این وضعیت ادامه داشته، گواه این مدعا رساله قانون مظفری است که در آن شرایط زیست محیطی حاکم بر شهر تهران در عصر مظفری و وضعیت آب شرب شهر را چنین ترسیم میکند: «در اصلاح مجرای آب دارالخلافه تمام امراضی که در شهر پیدا میشود، به واسطه بدی آب شهر است؛ زیرا آبی که در آن فضلاب سگ و گربه و شتر و اسب و قاطر و الاغ و گوسفند و اطفال انسان و آبهای ماست گندیده، آب پنیر و هندوانه و خربزه گندیده و آب دیزیپزی و صابونپزی و غیره باشد، چگونه مورث امراض غریبه نمیشود. اگر بعضی کسان آب جاری در عمارات دارند، از این آب مشروب نمیشوند. ناچار از بعضی اغذیه و مطبوخات که از این آب در آن استعمال شده اکل و شرب میکنند. به علاوه وقتی هوای شهر از این آب متعفن شده هر کس استشمام این هوای متعفن را کند، مبتلای به هرگونه مرض میشود...» همچنین در جای دیگر آمده است که «کوچههای شهر خیلی خراب و کثیف و پرتگاه و گودال زیاد دارد.» با توجه به این شرایط مساله دفع زبالههای شهری به شکل مکانیزه و امروزی نیز یکی دیگر از معضلات شهری به حساب میآمد که در راستای اجرایی کردن آن مطالعاتی روی نحوه دفع آن به تقلید از کشورهای آمریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه صورت پذیرفت؛ به هر روی مسائل پیشگفته بیانگر این است که دولت قاجار همچنان با معضلات و مشکلات شهری مواجه بوده و حتی دولتمردان قاجار هم از این وضعیت به تنگ آمده بودند. بنابراین بعد از انقلاب مشروطه با توجه به گسترش شهرها و تاسیسات وابسته به آن فکر لزوم موسساتی در رفع معضلات شهری شکل گرفت و در این رابطه انجمنهای بلدی و بلدیه تاسیس شد تا معضلات و موانع شهری را از زندگی شهرنشینان مرتفع سازد.
نتیجهگیری
از مجموعه مباحثی که گذشت، میتوان چنین نتیجه گرفت شهر بهعنوان یک واحد اجتماعی - سیاسی از ادوار کهن مورد توجه بوده است. از زمانی که تهران به پایتختی (دارالخلافه) انتخاب شد و شاهان قاجار در آنجا تمرکز اداری کردند، شاهد رشد و توسعه شهر تهران هستیم. این روند رو به رشد زندگی شهری، مشکلاتی فراوانی در زمینه رفت و آمد مردم در خیابانها و معابر، بهداشت و نظافت آنها را به همراه داشت. همچنین ارتباطات گسترده بین دولتمردان قاجار و خارجیان باعث توجه بیشتر به امور شهر تهران شد. به همین دلیل لزوم تاسیس نهادی به نام بلدیه احساس شد تا با نظارت بر امور و مدیریت آنها مسائل و مشکلات پیش روی شهروندان را مرتفع سازد. در عصر ناصری و مظفری قدمهای مثبت و ارزندهای در رابطه با امور بلدیه برداشته شد؛ هرچند ناکافی بود، اما پایه و اساسی شد برای توسعه شهر تهران آن دوران و در دوران کوتاه دولت سیدضیاء، بلدیه خدمات بسیاری در امور شهری به انجام رساند که بر اساس اسناد و کتب تاریخی کارنامه نسبتا موفقی در این زمینه از خود به جای گذاشت و بلدیه به نهادی که درصدد رفاه عمومی شهروندان و رفع مشکلات، معضلات و موانع شهری بود، بدل شد. با توجه به حجم عدیده کارها و وظایفی که بر دوش بلدیه قرار داشت، این امر باعث شده بود که اقدامات بلدیه چندان چشمگیر نباشد.
بخشی از مقالهای به قلم حسین علیبیگی