حفظ حیات جسم و روح

بنابر چنین تقسیم‌بندی، خواجه حکمت عملی را این‌گونه تعریف می‌کند: «دانستن مصالح حرکات ارادی و افعال صناعی نوع انسانی بود بر وجهی که مودی باشد به نظام احوال معاش و معاد ایشان و مقتضی رسیدن به کمالی که متوجهند سوی آن» (همان، ص ۴۰). سه قسم حکمت عملی برگرفته از این تعریف است و تدبیر منزل در مرتبه دوم جای دارد: ...آنچه مربوط به هر فرد است (تهذیب نفس)؛ ۲- آنچه مربوط به مشارکت جمعی در منزل است (تدبیر منزل)؛ ۳- آنچه مربوط به مشارکت جمعی در شهر، ولایت و مملکت است.

 چیستی منزل

خواجه نصیر، مکان ویژه‌ای را که انسان بتواند مواد غذایی خود را ذخیره و از فاسد شدن و چپاول آزمندان حفظ کند، «منزل» می‌نامد. منظور از منزل، خانه‌ای که از چوب، خشت، سنگ و گل ساخته شده باشد، نیست، بلکه جایی است که بتوان غذا را ذخیره و حفظ کرد و اعضای خانواده در آن قرار بگیرند، خواه خانه‌ای از سنگ و گل و خواه به‌صورت خیمه و خواه غاری در کوه و خواه سایه‌ای از درختان باشد.

خواجه نصیر نظر به ظواهر منزل ندارد و درباره نوع و محل سکونت خانواده سخن نمی‌گوید، بلکه به کارکردهای مهم منزل یعنی حفظ حیات جسمی انسان، تغذیه و امنیت و حیات روحی اجتماع خانواده توجه دارد. شاید یکدستی و نبود تفاوت‌های بنیادین در ظواهر و سبک زندگی‌های گذشته، به سبب تمرکز بیشتر به مولفه‌های مورد نظر خواجه بوده است. برخلاف امروز که نوع، محل و چگونگی منزل تفاوت‌های اساسی در سبک زندگی و نحوه اداره خانواده ایجاد کرده است.

 حکمت منزلی

حکمت منزلی، فن اداره منزل است؛ یعنی حال مجموعه خانواده بر مبنای مصلحت همه آنان رعایت شود تا زمینه دستیابی آسان به امکانات زندگی و رسیدن به کمال مطلوب فراهم شود. خواجه نصیر، همه افراد بشر را با هر سطح و مقامی به اجتماع خانوادگی و تدبیر آن نیازمند می‌داند. وی معتقد است هر کسی به اندازه شأن و موقعیت خود موظف است مسوولیت عده‌ای را بر عهده بگیرد. بنابراین خواجه نصیر در تبیین حکمت متزلی، سه ویژگی «فراگیری»، «تامین کننده دین و دنیا، و توجه به شأن و موقعیت افراد را مهم تلقی می‌کند. در سبک زندگی‌های سنتی و گذشته، این مولفه‌ها نمود بیشتری در خانواده‌ها داشت؛ به سبب نوع خانواده‌های گسترده و زیست‌جمعی، نحوه اداره منزل فراگیر و شامل همه اعضا می‌شد و با توجه به توانمندی و موقعیت فرد تقسیم کار و مسوولیت صورت می‌گرفت و نیازی به دور شدن کودکان و سالمندان از خانواده نبود. درنتیجه زمینه برای صمیمیت و بروز عواطف بیشتر فراهم بود. گرچه توجه به مولفه‌های مورد نظر خواجه در نحوه تدابیر منزل امروزی نیز مشاهده می‌شود، اما با توجه به جایگاه اجتماعی زنان و روی آوردن آنان به مشاغل بیرون از خانه، مشکلات اقتصادی و عوامل دیگر، درگیر شدن همه اعضای خانواده، کمال‌یابی و توجه به شئون اعضای خانواده در تدبیر منزل نمود کمتری دارد و بسیاری از کودکان، زنان و سالمندان ناچارند مدت زمان زیادی را دور از آغوش خانواده سپری کنند. این نوع سبک زندگی هرچند توانمندی‌های زنان در بعد اجتماع را نمایان کرده، ولی به سبب تفاوت‌های جسمی و روحی زنان از مردان و همچنین آسیب‌پذیر بودن کودکان، نهاد خانواده درگیر معضلات نوینی شده است.

  مدبر منزل

 از نظر خواجه نصیر، ساماندهی هر گروه و جمعیتی در گرو نوعی وحدت و هماهنگی است، ساماندهی امور منزل نیز به تدبیر و سیاست نیاز دارد. او طبق قوانین اسلامی و عرف، مرد را برای رئیس خانواده و بر عهده گرفتن سرپرستی خانواده سزاوارتر می‌داند. خواجه برای تبیین نیاز به مدبر و راهبردهای ساماندهی منزل از تمثیل استفاده می‌کند: «همان‌طور که یک چوپان، گوسفندان را بر اساس مصلحت به چراگاه، علفزار و آبشخور می‌برد و آسیب درندگان و دیگر خطرات را از آنان دفع می‌کند و ییلاق و قشلاق را بر حسب مصلحت و اقتضای زمان در نظر می‌گیرد تا هم به امور زندگی خود و هم به برنامه چرای گوسفندان لطمه‌ای نرسد. سرپرست منزل نیز باید برای نظم‌بخشی به امور زندگی، تهیه مخارج و اداره اعضا از تشویق، تهدید، وعده و وعید و امر و نهی بهره بگیرد. گاهی نرم‌خویی و گاهی سختگیری و خشونت را به هم آمیزد تا هریک از اعضای خانواده به کمال خویش برسند.»  از دیدگاه خواجه، مادر دومین رکن مهم خانواده پس از پدر است. وی، باب مستقلی را درباره تدبیر زنان باز کرده و ویژگی‌های زنان خوب و زنان بد و راه های رهایی از زن بد را توصیف کرده است. او در این قسمت با بیان دسته‌بندی درباره زنان و پرهیز از ازدواج با چند گروه از آنان( منانه، انانه، کریه القفا و خضراء‌الدمن) درباره نحوه انتخاب همسر نیز دستورالعمل ارائه داده است. چگونگی انتخاب همسر نزد خواجه اهمیت دارد؛ چون پس از مرد دومین عضو مهم خانواده و دومین پایه چگونگی اداره منزل است.

 تعریف روش‌شناسی معرفتی

هر نظریه برای شکل‌گیری و پیدایش خود بر برخی مبانی معرفتی و غیر معرفتی (شرایط و زمینه های تاریخی - اجتماعی) استوار است.مبانی معرفتی هم در پیدایش نظریه‌ها نقش دارند و هم با نظریه‌ها ارتباط منطقی نفس‌الامری دارند؛ اما مبادی غیرمعرفتی با آنکه با شیوه‌های منطقی شناخته می‌شوند، با نظریه‌های علمی ربط منطقی ندارند. به مسیری که نظریه در آن تولید و شیوه شکل‌گیری نظریه‌های علمی دنبال می‌شود، روش‌شناسی بنیادین گفته می‌شود. بنابراین روش‌شناسی معرفتی را می‌توان به شیوه معرفتی شکل‌گیری اندیشه‌ها و نظریه‌های علمی تعریف کرد که یکی از بخش‌های روش‌شناسی بنیادین را تشکیل می‌دهد. نکته حائز اهمیت اینکه روش‌شناسی متاثر از مبانی معرفتی است و با هم ارتباط وثیق دارند. در این نوشتار، با در نظر گرفتن این نکته، فقط روش‌شناسی معرفتی خواجه نصیر در تدبیر منزل بررسی می‌شود. بنابراین روش‌هایی که شناسایی شده‌اند، به نوعی بازگو کننده مبانی معرفتی او نیز هست.

 روش‌شناسی خواجه نصیر در تدبیر منزل

حکمت منزلی خواجه نصیر به لحاظ معرفت‌شناسی از روش‌های مبتنی بر اصول دین‌مداری، عقل‌گرایی، تلفیق بین عقل و نقل، مدنیت‌گرایی، اخلاق‌محوری، غایت‌نگری و سعادت‌محوری و سنت‌گرایی بهره می‌گیرد. همچنین بر روش‌های بنیادین برآمده از بایدها و نبایدهای عقلی چون مصلحت‌بینی، میانه‌روی، عدالت‌محوری، میانه‌روی و همیاری تاکید می‌کند. به سبب زیاد شدن حجم مقاله، در ذیل تنها به بررسی تفصیلی برخی از این روش‌ها پرداخته می‌شود:

  مدنیت‌گرایی

خواجه نصیر بخشی از سعادت را از طریق اجتماع و همکاری انسان‌ها امکان‌پذیر می‌داند؛ زیرا انسان‌ها برای رسیدن به کمال به بقا نیاز دارند. در بقای فردی و نوعی خویش نیز به همیاری همدیگر نیازمندند. بنابراین از نظر خواجه، سعادت هر فرد در گرو وجود دیگران خواهد بود. پس باید با دیگران به‌صورت همکاری معاشرت داشته باشد و گرنه از عدالت منحرف و به ستمگری متصف می‌شود. از دید او، زمانی می‌توان به‌صورت مذکور معاشرت داشت که به کیفیت و موجبات برقراری و فروپاشی آن مطلع شده و دانشی که شناخت تک تک افراد را دربردارد، تحصیل کند. خواجه این دانش را «حکمت مدنی» می‌نامد و آموختن آن را برای همگان به‌منظور کسب فضیلت ضروری می‌داند؛ در غیر این صورت، معاشرت با دیگران، ستمگرانه و موجب فساد جامعه می‌شود.

بنابراین خواجه منزویان اجتماعی را از فضیلت و عدالت بی‌بهره می‌داند. وی مصادیق و علت بی بهرگی آنها را این‌گونه بیان می‌کند: «برخی از کسانی که همواره در صومعه‌ها و غارها منزل گزیده و نام آن را «زهد» گذارده یا مانند کسانی که منتظر کمک مردم نشسته ولی به دیگران کمکی نمی‌کنند و نام آن را اتوکل، نهاده یا مثل کسانی که به‌عنوان سیاحت، دائما از شهری به شهری دیگر می‌روند و هیچ‌جا سکنی نمی‌گزینند و با مردم انس نگرفته... و این عمل را فضیلت شمرده‌اند، این عده از دسترنج دیگران استفاده می‌کنند و در مقابل، هیچ بازدهی به آنان ندارند و از موجبات نظام و کمال نوع بشر، روگردان شده‌اند و چون به‌دلیل گوشه‌نشینی و عزلت، رذایل اخلاقی بالقوه خود را به فعلیت نمی‌رسانند، کوته‌فکران می‌پندارند که اینها اهل فضیلتند و این برداشت نادرستی است؛ زیرا «عفت» به معنای ترک شهوت جنسی یا خوراک به‌طور کلی نیست، بلکه به معنای رعایت اعتدال به‌گونه‌ای است که به جانب افراط یا تفریط منجر نشود و عدالت، آن نیست که کسی مردم را نبیند و به آنان ظلم نکند، بلکه عدالت آن است که انسان با مردم باشد و با آنها از جاده انصاف خارج نشود.

خواجه نصیر برای اجتماعات انسانی سلسله مراتب قابل است؛ اجتماع کوچک منزل در مرتبه نخست قرار دارد. پس از آن به ترتیب اجتماع اهل یک محله، اجتماع اهل شهر، اجتماع اهل یک مملکت و در نهایت اجتماع جهانیان است. این تقسیم‌بندی، گویای نگاه مدنی خواجه به حکمت منزلی است؛ زیرا هر شخصی عضوی از یک منزل است، هر منزلی نیز جزئی از یک محله و هر محله نیز جزئی از یک شهر و هر شهری نیز جزئی از یک مملکت و هر مملکتی نیز جزئی از جهان است. با توجه به این رویکرد مدنی به خانواده به‌عنوان نخستین و کوچک‌ترین اجتماع مدنی، اصول و روش‌های مدیریتی خواجه در تدبیر منزل، برگرفته از همان اصول و روش های مدیریتی جامعه مدنی؛ یعنی رعایت عدالت و انصاف، برخورد سخاوتمندانه، همیاری و... است.

نگرش مدنی به خانواده و پیاده کردن اصول آن در نحوه تدبیر منزل، سبک زندگی متفاوتی در قیاس با فردگرایی نتیجه خواهد داد؛ بدین معنا که فرد و خواسته های فردی باید تابع جمع باشد و زیست جمعی افراد و رعایت اصول جمعی ملاک است. علاوه بر این، هدف از به‌کارگیری اصول جمعی، دستیابی به فضیلت‌ها و در نهایت سعادت افراد است؛ چون بخشی از سعادت انسان‌ها در گرو اجتماع و همکاری با یکدیگر رقم می‌خورد. بنابراین اجتماع خانواده نه تنها نقش مهمی در سعادت‌یابی اعضا دارد، بلکه زمینه‌ساز سعادت در اجتماع‌های بعدی است. بر خلاف سبک زندگی فردگرایی که برگرفته از اندیشه‌های اومانیستی انسان‌محوری است و مولفه‌هایی مانند خودخواهی، خودبینی، تنها خوش بودن، توجه صرف به لذت و خوشی فردی و بی‌تفاوت بودن در برابر ناراحتی دیگران را رواج می‌دهد. در این شیوه زندگی، فواید زیست جمعی و تکیه‌گاهی خانواده از بین می‌رود و آسیب‌های روانی و اجتماعی افراد گسترش می‌یابد. روش خواجه نصیر برای انتخاب مدیر منزل نیز، بر رویکرد مدنی استوار است و به اصول انتخاب مدیر برای اجتماع استناد می‌کند. کامل‌تر و داناتر بودن، ملاک وی برای رئیس اجتماعات انسانی از جمله خانواده است: «هرگاه دو نفر با یکدیگر در یک حرفه‌ای با علمی اشتراک داشته باشند، باید شخص کامل‌تر در آن حرفه یا داناتر در آن علم، رئیس و شخص دیگر زبردست او باشد تا به کمال خود برسد، حکم کلی کامل‌تر و داناتر بودن»، به داشتن توان و شایستگی تدبیر از جنبه‌های مختلف جسمی، ذهنی و فکری قابل تفسیر است. بنابراین باید در اجتماعات انسانی و از جمله خانواده به شرایط، توانمندی‌ها و ویژگی‌های افراد در نحوه و نوع مسوولیت‌گذاری توجه شود. این نحوه تدبیر، سبک زندگی مبتنی بر تقسیم کار عادلانه، سهیم شدن همه افراد خانواده و تلاش همگانی برای رسیدن به اهداف مشترک را ترسیم می‌کند. پارسونز، نظریه‌پرداز جامعه شناسی نیز تقسیم کار در خانواده و پیروی از الگوی نقش‌ها را با توجه به کارکردگرایی، مطرح می‌کند. او تقسیم کار عادلانه را باعث حفظ وحدت خانوادگی می‌داند. نظر او در این زمینه با دیدگاه اسلام، همسو است.

 عقل‌گرایی

 روش عقلی در آثار خواجه نصیر جایگاه مهمی دارد؛ به‌ویژه در کتاب تلخیص‌المحصل که وی دغدغه‌های خود را نسبت به جامعه عقلانی مطرح می‌کند. این کتاب در نقد المحصل فخر رازی است. رازی در این اثر از آرای مقابله با عقلانیت دفاع می‌کند. به نوعی این دو اثر، مواجهه عقلانی و غیرعقلانی صورت‌گرفته در دوره خواجه را نشان می‌دهد. علاوه بر این، برخی از محققان، خواجه نصیر را موسس کاربرد روش عقلی و فلسفی در علم کلام می‌دانند. منظور آنها از روش عقلی اعم از روش برهانی و جدلی است، آنچه در این بحث به‌عنوان روش عقلی یاد می‌شود، جنبه تدبیری، هدایتی و معرفتی عقل است.

خواجه نصیر، عقل و تعقل را به نظری و عملی تقسیم می‌کند و برای هر یک مراتب و کارکردهایی قائل است؛ عقل هیولایی، عقل ملکی، عقل بالفعل و عقل مستفاد، مراتبی‌اند که عقل بالقوه برای بالفعل شدن باید طی کند.

مبنای تدبیر منزل، عقل عملی است. خواجه وظیفه آن را تصرف در موضوعات، تمییز بین مصالح و مفاسد افعال و استنباط صناعات برای تنظیم امور معاش مطرح می‌کند. بنابراین، در بحث تدبیر منزل، شأن و روش تدبیری عقل عملی محوریت دارد. در کنار این شأن، عقل عملی به شناسایی حسن و قبح افعال نیز می‌پردازد و حکم خوبی و بدی آنها را صادر می‌کند. معیار این حسن و قبح در عقل عملی، اعتبار وجود مصلحت‌های نوع انسان و اشخاص است. خواجه از این شأن به ما یقضیه العقل العملی تعبیر می‌کند، این شأن و روش قضاوتی عقل عملی در تدبیر منزل به بایدها و نبایدهای عقلی منجر می‌شود.

افزون بر اینها خواجه نصیر برای تبیین مباحث تدبیر منزل از استدلالات عقلی به‌عنوان یک شیوه معرفتی استفاده می‌کند؛ مانند دلایل عقلی (دوام زندگی شخصی و نوعی، سرپرستی فرزند و صرفه‌جویی اقتصادی که برای ضرورت ‌تشکیل خانواده و نیاز مرد به همسر ارائه می‌کند: انسان برای تهیه مقدمات غذا باید به کاری مشغول شود و این سبب غفلت از حفظ اندوخته‌های خود در منزل می‌شود. بنابراین به دستیار و جانشینی نیاز دارد تا در منزل بماند و از آنها مراقبت کند؛ یعنی انسان برای دوام زندگی شخصی خویش به یک مددکار نیازمند است. همچنین انسان در دوام زندگی نوعی خویش به کسی نیاز دارد که تولید مثل کند. پس بنا به حکمت الهی انتخاب همسر و ازدواج مرد برای مسوولیت حفظ منزل و دسترنج او و به دنیا آوردن فرزندان لازم است و هنگامی که فرزندی متولد می‌شود بدون مراقبت و پرورش والدین، ادامه زندگی و رشد برای او امکان‌پذیر نیست. بنابراین باید سرپرستی امور او را به عهده بگیرند. از طرفی به سبب اینکه زن کار دو نفر را در منزل انجام می‌دهد، مخارج زندگی کمتر می‌شود و به اقتصاد خانواده کمک می‌کند.

در بحث نیاز به خدمتکار به‌عنوان یکی از ارکان منزل نیز دلایل عقلی مشاهده می‌شود: «با بیشتر شدن تعداد فرزندان، فراهم کردن مخارج و تامین بهداشت و درمان خانواده چند نفره از عهده یک نفر خارج است. بنابراین باید خدمتگزاری برای کمک به ساماندهی امور منزل و فرزندان وجود داشته باشد.» در بیان دیگر، خواجه استدلال می‌آورد که خدمتکاران زمینه راحتی و آسایش را فراهم می‌کنند؛ زیرا اگر آنها در منزل نباشند، بدن به سبب فعالیت‌های زیاد، دچار رنج و خستگی می‌شود و از پرداختن به امور مهم بازمی‌ماند. پس باید آنها را امانت‌های خدا به شمار آورده و شکرشان را به جای آورند. مجموعه این نوع تدابیر عقلی را می‌توان در به‌کارگیری روش عقل معاش خلاصه کرد. عقل معاش به اندیشه‌های عقلانی انسان مربوط به زندگی این دنیا و چاره‌اندیشی درباره معضلات و تدابیر امور جاری زندگی مادی گفته می‌شود؛ به‌گونه‌ای که با قوانین شرعی نیز سازگار باشد تا انسان را به حیات معقول هدایت کند.

به عقل معاش در حوزه سیاست، اجتماع و حکومت، عقل مصلحت‌اندیش هم می‌گویند. در میان غربیان از آن با عنوان عقل مدرن، عقل حسابگر، تجربه‌گرا، عقل عملی و وجدان اخلاقی نام برده می‌شود؛ عقل معاش و مدرن در روش یکی‌اند؛ اما در هدف متفاوتند. در عقل مدرن تنها سود و نفع و در عقل معاش زندگی معقول مورد نظر است. در مباحث تدبیر منزل خواجه، تدبیر اموال و منابعی که برای درآمدزایی معرفی می‌کند، بهره‌گیری از روش عقل معاش نمود بیشتری دارد: «در آمدزایی بر اثر کاردانی و تدبیر، مانند تجارت و صنعت؛ درآمد بر اثر میراث و هدیه که بدون تلاش و اندیشه به‌دست می‌آید.» او از بین این موارد، حرفه و صنعت را در دوام درآمد، مورد اعتمادتر می‌داند؛ زیرا تجارت به سرمایه مشروط است و سرمایه نیز در معرض گزندهای گوناگون است. بنابراین برای جلوگیری از آسیب‌های اقتصادی و حفظ مال، به‌کار انداختن سرمایه را توصیه می‌کند.

با وجود اینکه شئون مختلف روش عقل‌گرایی در مدیریت منزل راهگشاست، اما اگر به روش عقل معاش و استدلال‌گرایی صرف بسنده شود، سبک زندگی مدرنی را ترویج می‌دهد که در آن نفع مادی و نگاه تجربی محوریت دارد و خداباوری و باور به اصول دین جایگاهی ندارد. بنابراین ممکن است افراد برای تدبیر امور مادی خویش و دستیابی به خواسته‌هایشان به هر کاری دست بزنند و انواع ظلم و ستم‌ها را روا دارند؛ چون برای نحوه عملکردشان به حساب و کتابی قائل نیستند. اما عقل‌گرایی خواجه به معنای تعبدگریزی نیست، بلکه در سبک زندگی مورد تایید وی، عقل و نقل دو روش معرفتی هماهنگ و لازم و ملزوم یکدیگرند. به بیان دیگر، عقل معاش برای تدبیر امور در چارچوب دین، رنگ و بوی الهی می‌گیرد.

بخشی از مقاله‌ای به قلم

صغری صالحی و طوبی کرمانی