جایگاه مدنیت در هرات
آفت چنگیزخان
پیش از هجوم هستیسوز چنگیزخان، هرات بسی آباد و پرجمعیت بود. هرویان پس از مقاومت اولیه با عقل و تیزهوشی با پسر چنگیز از در صلح درآمدند ولی بعد از برگشت لشکر انبوه چنگیزی به تحریک تعدادی از مبارزان دوباره بر عساکر معدود باقی مانده مغول یورش برده و همه را قتلعام کردند. چنگیزخان پس از اطلاع از این واقعه به خشم آمد و لشکر عظیمی برای سرکوب هرویان گسیل کرد.
هراتیان در مقابل سپاه خونآشام چنگیزی پایداری کمنظیر کردند. به قول سیفی هروی تاریخنگار قرن هفتم هجری در حمله سال ۶۱۸ هجری «حدود ۱۹۰هزار مرد جنگی» از خطه هرات برای مقابله آماده شدند. همچنان به گفته قاضی جوزجانی در «منهاج السراج»، «۶۰۰هزار شهید، در ربع شهر به شمار آمد، براین حساب ۲۴ لک (۲میلیون و ۴۰۰صد هزار) در چهار طرف، از مسلمانان شهید شدند.» از روی ارقام متذکره، وسعت آبادی و نفوس هرات قبل از حمله چنگیزخان و خرابی شهر و قتلعام مردم به خوبی هویدا میشود.
هجوم وحشیانه لشکر چنگیز شیرازه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خراسان را پاشان ساخت. مردم هرات قتلعام شدند؛ شهرها و دهات مدتها خالی از نفوس بود؛ زیرا بعد از قیام و مقاومت هرویان، چنگیزخان فرمان قتلعام و تخلیه هرات را داده بود. هرچند تمدن و آبادانی هرات در زیر سم ستوران سپاه متجاوزان با خاک یکسان شد و مردم هرات کشته و تبعید شدند؛ اما ارزشهای معنوی و فرهنگی، جاذبههای آب و خاک هری از بین نرفت و در اثر گذشت زمان توانست قلب سنگ اولاد چنگیز را نرم سازد. مغولهای صحرانشین و خشن به مرور زمان در اقیانوس فرهنگ و تمدن خراسان غرق شدند. در این برهه از زمان نیز بازسازی و احیای مجدد خراسان در دوره ملوکان کرت (۱۳۸۱-۱۲۴۵م) از هرات آغاز شد و در دوره تیموریان به اوج خود رسید.
هرات در عهد تیموریان
امیر تیمور مشهور به تیمور لنگ اگرچه هنگام حمله به هرات وحشت بسیار آفرید و از کشته پشته ساخت؛ «امر کرد تا دیوارهای داخلی و خارجی شهر هرات را منهدم کردند و دروازههای آهنین شهر را که بر آن نام و عنوان پادشاهان کرت، منقور (کندهکاری) بود از جا بکندند و توسط گردونهها به شهر سبز منتقل ساختند... به قول مورخ میرخوند یک دکان در شهر هرات باز نماند و در بازارها و کوچهها مرده بالای مرده افتاده بود»، اما اولاد تیمور نه تنها خشونت نکردند؛ بلکه در بازسازی و احیای فرهنگ و مدنیت خراسان زمین و تختگاه آن هرات از دل و جان کوشیدند. نام نیک ایشان هماره زینتبخش اوراق تاریخ خواهد بود.
مدنیت خراسان که ریشههایش از تمدن گشن بیخ (عمیق) باستان آب خورده و از مدنیتهای بزرگ ماد، هخامنشی، ساسانی، کوشانی، چین، هند و یونان مایه گرفته بود، پس از انتشار اسلام با فرهنگ عرب روبهرو شد و شالوده مدنیت مختلط خراسان اسلامی شکل گرفت. در دوره درخشان تیموریان (۱۵۰۶-۱۳۸۰م) فرهنگ و مدنیت خراسان بعد از اسلام که در عهد دولتهای مستقل خراسانیان بومی و ترکان خراسانی شکل و شیرازه پذیرفته و با هجوم هستیسوز چنگیزی پاشان شده بود، بازسازی اساسی و احیای مجدد شد.
هرات در درازنای تاریخ هماره موقعیت استراتژیک و تبارز فرهنگی و تمدنی داشته و قلب تپنده خراسان بوده است. در عهد تیموریان زمینه از نگاه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی برای تجلی این خطه پرمغز و مایه آماده شد و هرات به مثابه گوهری در صدف سینه خراسان درخشیدن گرفت. در این باب در کتاب شکوفایی هرات آمده است: «هرات در همه اعصار و قرون قلب خراسان، کلید آسیا و دروازه افغانستان و حتی شبهقاره هند از جانب مورخان دانسته شده است. جای تردید نیست که دوره شکوفایی و رنسانس اصلی آن در دوره تیموریهای هرات است.»
شهر باستانی هرات در بستر پرفراز و نشیب تاریخ حالات بس متنوع داشته است؛ گاه بر اوج ترقی و تعالی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی عروج کرده و زمانی از جفای گیتیگشایان و زورگویان تاریخ با خاک یکسان شده است. سرزمین پربرکت و زرخیز هری و مردم ادبپرور و فرهنگساز آن همواره استعداد و توانمندی آن را دارا بودهاند که ارزشهای گزیده تمدنهای بشری را خردمندانه جذب و هضم کرده و به شکل استادانه بر پایه همان فرهنگ ریشهدار خود، رشد و پرورش دهند.
هرات در عهد تیموریان در حقیقت گنج خاور و خزینه فرهنگی و هنری نه تنها خراسان، بلکه شرق شده بود. به قول مورخ مشهور استاد حبیبی: «هرات به منزله مرکز تشعشع آسیا مدتها باقی ماند و انوار هنر آن در شرق و غرب و شمال تابید.» ارزش و اهمیت محوری دوره تیموری را باید در جنبه فرهنگی، ادبی و هنری آن جستوجو کرد. نماینده واقعی هنر آن دوره «مکتب هنری هرات» است که انوار آن هند عهد بابریان، ایران دوره صفوی و ماوراءالنهر را روشنایی بخشید. در کتاب هنر عهد تیموریها در این باره آمده است: «عروج مکتب هرات را از ۱۴۰۰م تا اواخر عهد سلطان حسین بایقرا (۱۵۰۰م) میدانیم که در این مدت یک قرن هنر کتاب سازی این مکتب به شمول هنرهای خطاطی، نقاشی، مصوری، تذهیب و تجلید به ذروه عروج خود رسید و هنرمندان نامی از هر سو به هرات آمدند.»
پس از فروپاشی امپراتوری بزرگ تیموریان دوران درازدامن تجزیه و تقسیم خراسان بزرگ، جنگهای هستیسوز، اغتشاشات و خانه جنگیهای پایانناپذیر و بحرانهای پیاپی آغاز شد و فرهنگ و مدنیت هرات در چنگال تباهکننده سیهروزهای سخت و دشوار گرفتار رکود، انحطاط و اضمحلال روزافزون شد که تا هنوز ادامه دارد.