آلمان چگونه از بحران اقتصادی نجات یافت؟
اقتصاد سیاسی ارهارد
به نظر او «مشتری در بازار مثل شاه است» و «رفاه برای همه» و «رفاه از طریق رقابت» از یکدیگر غیرقابل تفکیک هستند. ارهارد اعتقاد دارد که حقوق آزادی و دموکراتیک باید همراه حقوق آزادی مصرف و آزادی تولید باشد. کارتلها بهنظر ارهارد همیشه دشمن مصرفکننده هستند، لذا برای جلوگیری از ایجاد کارتلها، یکی از وظایف مهم دولت را برقراری رقابت در بازار و حفظ و نگهداری آن میدانست.
ارهارد در کتابش تحت عنوان «رفاه برای همه» میگوید: «به نظر من همانگونه که داور در بازی فوتبال فقط نظارت میکند و حق بازی کردن ندارد، دولت نیز در اقتصاد فقط حق نظارت داشته و حقی در دخالت مستقیم در فعالیتهای اقتصادی ندارد و این درست یعنی همان سیاست مناسب اقتصادی.»
معجزه اقتصادی آلمان
در سال ۱۹۴۸ انگلستان، فرانسه و آمریکا توافق کردند به اشغال آلمان خاتمه دهند و یک دولت مستقل آلمانی با یا بدون گنجاندن منطقه تحت اشغال شوروی تاسیس کنند. قرار شد مراحل تحویل قدرت در ۱۵ ژوئن آن سال شروع شود و بنابراین برخورد جدیدی با شوروی بهراه افتاد. به محض اینکه آلمان به حالت خودمختاری اقتصادی بازگشت، ارهارد خواهان انجام اصلاحات اقتصادی گسترده بهویژه در حوزه اصلاحات ارزی شد. به دلیل تورم بالا، پول آلمان عملا بیارزش شده بود و اقتصاد عمدتا به شکل تهاتری و کالایی کار میکرد که بهشدت ناکارآ بوده و مانع شدیدی در برابر رشد صنایع بود. معرفی مارک جدید آلمان برای ۲۰ ژوئن ۱۹۴۸ تعیین شد. به محض اینکه خبر اصلاحات ارزی به بیرون درز کرد، فروشگاهها تعطیل شدند تا اثرات پول جدید را بتوان تعیین کرد. همزمان شورویها عرضه کالاها به برلین را که تا عمق زیادی در منطقه تحت اشغال آنها بود اما مشترکا توسط چهار قدرت اداره میشد، قطع کردند.
قدرتهای غربی با تحویل هوایی آذوقه و کالاها به شهر واکنش نشان دادند که شروع یک طرح مشهور به «پل هوایی» و یکی از هیجانانگیزترین رویدادها در تاریخ پس از جنگجهانی دوم بود. یک بخش اساسی از برنامه ارهارد حذف کنترل قیمتها بود که برای اجرای موثر اصلاحات ارزی بسیار ضروری بود. او برای هرگونه تغییر در سیاست کنترل قیمتها، نیاز به کسب اجازه از متفقین داشت اما ارهارد نتیجه گرفت برای برچیدن این کنترلها ظاهرا نیاز به رضایت آنها نیست. آنطور که وی در کتاب سال ۱۹۵۸ خود به نام «شکوفایی اقتصادی از مسیر رقابت» نوشت: «مقامات کنترلی انگلیس و آمریکا اکیدا قید کرده بودند که قبل از اینکه هر تغییر قیمت معینی بخواهد انجام گیرد باید رضایت آنها دریافت شود. ظاهرا متفقین هرگز فکر نمیکردند این امکان باشد که کسی با این ایده بیاید که کنترلهای قیمت را تغییر ندهد، بلکه خیلی راحت این کنترلها را برچیده و ملغی کند.» ژنرال لوسیوس کلی، فرمانده آمریکا در آلمان، به خوبی آگاه بود که ارهارد میخواهد چهکار کند و میتوانست جلوی او را بگیرد. اما مشاور اقتصادی شخصی ژنرال کلی که یک بازرگان آمریکایی به نام جوزف دوج بود، به او اصرار کرد این کار را نکند و ژنرال نیز هوشمندانه به این توصیه عمل کرد و چشم خود را به روی اقدامات ارهارد بست. ارهارد اصلاحات بسیار دیگری از جمله کاهش ۳۳درصدی نرخ مالیات را نیز به انجام رساند. در ۲۶ ژوئن مقامات فرانسه، انگلستان و آمریکا به اقدامات ارهارد رضایت دادند. این قضیه باعث شد شورویها انزوا و محاصره برلین را تنگتر کنند و بحران اقتصادی و سیاسی شدیدی بهوجود آورند. پل هوایی متفقین به سرعت به کمک آمد. در ۴ جولای آن سال، ۳۶ هواپیمای آمریکایی و انگلیسی حدود سه هزار تن مواد غذایی را در تنها یک روز وارد شهر کردند که با توجه به امکانات محدود فرود و بلندشدن هواپیماها در برلین، دستاورد حیرتآوری بود.
در ماه آگوست، کمونیستها شروع به سازماندهی اعتراضات علیه ارهارد و اصلاحات او کردند، اما ژنرال کلی محکم پشت او ایستاد. خوشبختانه نشانههای ملموسی از بهبود و رونق اقتصادی شروع به آشکار شدن کرد. در ماه سپتامبر سهمیهبندی به طور کامل برداشته شد. در اکتبر نخستین محموله سیبزمینی وارد بازار شد و تولید نسبت به سال قبل از آن ۶۰ درصد افزایش یافت. در ماه نوامبر کاملا روشن شد که منطقه غربی آلمان از نظر اقتصادی شروع به جهش کرده است و منطقه شرقی را که هنوز تحت کنترل شوروی بود، پشتسر گذاشته است. بر اساس یک مقاله که در نیویورکتایمز نوشته شد، تولید صنعتی «بسیار بهتر از حتی خوشبینانهترین نظرات برنامهریزان اقتصادی شد که هنگام به اجرا درآمدن اصلاحات ارزی در ذهن داشتند.»
رشد اقتصادی قوی در غرب آلمان یک عامل مهم در تصمیم شوروی برای کنار گذاشتن محاصره برلین در ۱۲ ماه می۱۹۴۹ بود و پل هوایی نیز برداشته شد. پس از یک سال که از اصلاحات ارهارد گذشت، به این اصلاحات معمولا به عنوان یک موفقیت کامل و تمامعیار نگریسته شد. سی سالزبرگر، خبرنگار نیویورکتایمز، در جولای ۱۹۴۹ با ارهارد مصاحبه کرد و او با افتخار به این واقعیت اشاره کرد که کیفیت کالاهای آلمانی شروع به افزایش کرده و قیمتها در حال کاهش است و کیفیت زندگی بهبود یافته است. در ۲۰ جولای سالزبرگر نوشت «آلمان قدرتمند شروع به بازگشت کرده است.» اقتصاد آلمان با کمک طرح مارشال به گسترش خود ادامه داد و ارهارد به عنوان وزیر اقتصاد آلمان تا سال ۱۹۶۳ باقی ماند.
ایدئولوژی آلمانی اوردولیبرالیسم
پیروان این نظریه، مانند هواداران آنگلوساکسون «بگذار [بازار هرچه میخواهد] بکند»، اینکه حکومت بتواند قواعد بازار را تغییر دهد را رد میکنند. اما، به عکس آنان، براین نظرند که رقابت آزاد خود به خود انجام نمیشود و حکومت باید آن را سازماندهی کند و برایش چهارچوب قضایی، فنی، اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی بناکند و موجب احترام گذاشتن به مقررات شود. این «اوردوپولیتیک» است. اوردوپولیتیک درسال ۱۹۵۷، هنگامی که ارهارد دوقانون تعیین کننده را به تصویب رساند به اوج خود رسید: یکی ازاین دو قانون درمورد استقلال بانک مرکزی آلمان بود و دیگری علیه محدودیتهای رقابتی، ثبات پولی و رقابت راستین. اما پرنفوذترین صدای اوردوپولیتیک، شورای آلمانی کارشناسان اقتصادی است که درسال ۱۹۶۳ توسط ارهارد برای هدایت گزینههای دولت ایجاد شده است، تنها یکی از ۵ عضو آن هوادار «کینز» است. او میگوید: «موضوع هرچه که باشد، من تنها مخالف دربرابر چهارنفردیگرهستم. همکاران دیگر او هوادار عملگرایی هستند. به عنوان نمونه، لارس فلد، یکی از «خردمندان» استاد در دانشگاه فریبورگ و رئیس انستیتو والتر اوکن توضیح میدهد که: «ما مزیتهای برداشت اوردوپولیتیک را میبینیم، اما اگر از نزدیک به آن نگاه شود، بیشتر عدم تجانس دیده میشود». اوردولیبرالیسم به خودی خود به معنای ریاضت اقتصادی نیست.
اقتصاد اجتماعی بازار
اقتصاد اجتماعی بازار از زمان تاسیس جمهوری فدرال آلمان در ۱۹۴۹ تاکنون پایه و اساس سیاست اقتصادی آلمان را تشکیل میدهد. این نظام تلاش میکند راهی بینابینی میان یک اقتصاد استوار بر بازار ناب و نظام اقتصادی سوسیالیستی برگزیند. اقتصاد اجتماعی بازار را لودویگ ارهارد، اولین وزیر اقتصاد جمهوری فدرال و صدراعظم بعدی، پیریزی و اجرا کرد. شالوده این نظام اقتصادی بر اصل آزادی اقتصاد بازار استوار است که با اقداماتی برای ایجاد تعادل اجتماعی تکمیل میشود. بهاینترتیب باید از یکسو آزادی فعالیت در بازار امکانپذیر باشد و از سوی دیگر دولت ایجاد شبکهای از حمایتهای اجتماعی را برای محافظت در برابر مخاطرات تضمین کند. تعویض پولها سرآغاز شکلگیری اقتصاد بازار آزاد با گرایش اجتماعی در آلمان بود. اقتصاد بازار آزاد با گرایش اجتماعی، یکی از مهمترین دستاوردهای آلمان است که بر مبنای آن، بازار آزاد سرمایهداری با نقش فعال دولت، که فراهمساختن نظام رفاه اجتماعی سازگار با بازار است، تعدیل میشود.
ارهارد از سال ۱۹۵۰ مفهوم اقتصاد بازار اجتماعی یا سرمایه داری اجتماعی را به کار برد. او معتقد بود که هدف سیاست، فقط اوج پیشرفت اقتصادی نیست، بلکه رفاه اجتماعی است تا مردم دست به انقلاب نزنند. او به تقلید از آدام اسمیت میگفت که انسان ذاتا موجودی است اجتماعی، متفکر و عملگرا.
منبع: انجمن علمی اقتصاد شهری ایران