نگاهی به تاسیس نخستین بیمارستان مدرن اصفهان
شفاخانه بیدواودارو
تشکیل جلسات، ایراد نطقها، قلمفرسایی جراید، هیاهوی نوعپروران دروغی، هیچ کدام موثر واقع نشده و متدرجا موضوع ایجاد مریضخانه ملی از میان رفت» (اخگر، ش ۱۸۶،۶ شهریور ۱۳۰۸). روزنامه اخگر در ادامه میافزاید: «یک جمعیت یکصد و پنجاه هزار نفری اصفهان با این جهالت توده... با یک مریضخانه خراب مسیحی نمیتواند زندگی کند» (اخگر، ش ۱۸۶،۶ شهریور ۱۳۰۸). خبر راه افتادن پروژه ساخت بیمارستان شهر به این قرار بود که انجمنی از معاریف و مشاهیر شهر به همراهی برادرزادههای حاج آقانورالله تشکیل شد و مذاکراتی درباره ادامه کار به عمل آمد. همین انجمن که حکمران شهر بر آن ریاست داشت، کمکهایی را جمعآوری کرده و امور بنایی ساختمان را از سرگرفت: «مدتی است که تحت ریاست آقای مشارالدوله، حکومت جلیله اصفهان و به عضویت آقایان سیدالعراقین، اعتمادالتجار، فاضل نوری، محاسبالدوله، دکتر احتشام (رئیس اداره صحیحه اصفهان)، حاج شیخ مهدی، حاج شیخ ابوالفضل، صدرالاسلام کمیسیونی به نام «کمیسیون مریضخانه ملی» برای جمعآوری اعانه و تاسیس یک باب مریضخانه ملی که در زمان مرحوم آیتالله [حاج آقا نورالله نجفی] شالوده آن ریخته شده و با فوت آن مرحوم فراموش شده بود، تشکیل و جلسات آن هر هفته در منزل یک نفر از اعضا مرتبا منعقد و در باب جمعآوری اعانه و سایر مسائل مربوطه به ساختمان و غیره مریضخانه مذاکره میکنند. اقداماتی که در عرض این مدت دو سه ماهه کمیسیون مذکور کرده که عجالتا به آن میتوان نام عمل داد، شروع به بنایی و ساختمان عمارت مریضخانه است و از قرار مذکور هر یک از آقایان اعضای محترم هم مقدمتا مبلغی برای مساعدت با پیشرفت این نیت خیر برداشتهاند. امیدواریم که موفقیت کامل نصیب آقایان محترم بشود» (اخگر، ش ۱۸۴،۴ شهریور ۱۳۰۸). تا شهریور سال بعد (۱۳۰۹) کمیسیون مریضخانه ملی همچنان در کشوقوس جمعآوری پول برای ساخت بنا بود. وجوهی که مقرر شد به صندوق مریضخانه ریخته شود، نشاندهنده حضور و کمک فراوان خاندان مسجدشاهی در تاسیس مریضخانه مذکور است: «در کمیسیون مریضخانه ملی مذاکراتی به عمل آمده و مقرر شده است که نماینده آقای شریعتمدار، وجهی را که به نام مریضخانه ملی باید بدهد، زودتر به صندوق بلدیه بپردازد و نیز آقای سیدالعراقین از حقوق موقوفات مرحوم ملکالتجار، آنچه را که به خودشان تعلق میگرفته، صرفنظر نموده و به مریضخانه تخصیص دادهاند و نیز وکیل مرافعهای که از طرف آقای سیدالعراقین و حاج محمدباقر ملکالتجار برای مرافعه موقوفات مرحوم ملک تعیین شده بود، در حضور آقای حکمران از حقالوکاله خود صرف نظر نموده و حقوق خود را به مریضخانه تخصیص داده است و نیز معین شده است وجهی از موقوفات مرحوم حاج آقا نورالله جهت مریضخانه به صندوق بلدیه پرداخته شود. ولی چون کل این وجوهات برای تاسیس مریضخانه کافی نیست، عواید دیگری نیز از عواید بلدی به مریضخانه تخصیص داده خواهد شد» (اخگر، ش ۴۲۰،۱۸ شهریور ۱۳۰۹). یک عمارت با خشت وگل در زمین ساخته و مقرر شد جشن افتتاحیه برپا شود.
جشن افتتاحیه
گزارش مفصلی از افتتاحیه مریضخانه ملی اصفهان، در روزنامه درج شده است. در همین روز افتتاح دکتر عیسی قلی امیر نیرومند، به مدیریت مریضخانه مذکور منصوب شد: «بالاخره در سایه مساعی خستگیناپذیر و فداکاریهای حضرت آقای دبیراعظم، حکومت جدی اصفهان و کفیل محترم فعال بلدیه، روز سهشنبه در ساعت 5 بعد از ظهر پس از چندین سال انتظار، جشن افتتاح مریضخانه ملی در عمارت مریضخانه ملی با حضور آقایان علمای عظام، روسای دوایر دولتی، اعضای انجمن بلدیه، اعیان و محترمین اصفهان رسما به عمل آمده و این آرزوی دیرینه ملت اصفهان تا درجهای از صورت حرف و خیال در وادی عمل قدم گذاشت. پس ازآنکه مدعوین کلا حضور یافتند حکومت جلیله، همان طوری که نشسته بودند، نطق مختصری نمودند که مفاد آن از این قرار است: از احساسات اهالی محترم اصفهان و حضار اظهار تشکر و مسرت نموده و مخصوصا روح مرحوم آیتالله حاج آقانورالله را که سعادت پیدا کرده در مقام تشکیل یک همچو موسسه لازمی در زمان حیات خود برآمده به نیکی یاد کرده، از آقای سیدالعراقین که قبل از هرکس معظمالیه را در خصوص تشکیل این موسسه ملاقات و پافشاری نمودهاند نیز اظهار امتنان فرموده و پس از آن از اعضای کمیسیون مریضخانه که در کلیه ایام سهشنبه برای تشکیل این موسسه حضور مییافتند، ابراز تشکر نموده و سپس از آقای سرهنگ شهردار، رئیس محترم نظمیه و کفیل بلدیه، اظهار تشکر کردند که با جدیتی خستگیناپذیر از روزی که کفالت بلدیه اصفهان به ایشان محول شده مشغول به انجام اقدامات اساسی، منجمله ترتیب تشکیل همین مریضخانه گردیدهاند. پس ازآن آقای دکتر عیسی قلیخان [امیرنیرومند] را در ضمن تقدیر از مراتب اخلاقی و جدیت ایشان، به مدیریت داخلی مریضخانه معرفی نمودند» (اخگر، ش 435،10 مهر 1309). عمارت مریضخانه نیمهکاره بود، پس کمیسیون مربوط هر هفته تشکیل جلسه داده و امور مریضخانه را تحتنظر داشت، نیز در همین یک ماهه آمار نشان میداد که همه روزه پنجاه نفر برای مداوا به آنجا مراجعه میکردند «از روزی که مریضخانه ملی رسما مفتوح شد مرتبا در هر هفته یک شب کمیسیون مخصوص مریضخانه تحت ریاست حکمران مفتوح و برای پیشرفت امور آن مشورت و تصمیمات لازمه اتخاذ میشود. بنای عمارت مریضخانه نیز پیشرفت کلی کرده و به زودی قریب هشت اتاق بزرگ دیگر بر اتاقهای سابق آن افزوده خواهد شد. بهطوریکه کسب اطلاع کردهایم با اتمام بنایی که در دست ساخته شدن است بر وسعت عملیات صحن مریضخانه نیز افزوده خواهد شد.
اینک نیز همه روزه عده زیادی که غالبا بالغ بر پنجاه نفر میشوند از مرضای بیبضاعت، آنجا مراجعه و معاینه شده و دوای مجانی به آنها داده میشود» (اخگر، ش 457،19 آبان 1309). در بهمن همان سال 1309 معلوم شد مریضخانه که «خورشید» نام گرفته بود، دارای 12 اتاق کوچک و بزرگ است که سه اتاق آن سفیدکاری شده و آماده پذیرایی از بیماران است. روزنامه شرح مجددی از تاریخچه تاسیس مریضخانه به دست داده و افتخار این کار را بسته به همت و جدیت فرجالله بهرامی، حکمران وقت اصفهان میداند: «در چند سال قبل عدهای از محترمین اصفهان به خیال تاسیس مریضخانهای افتاده، کمیسیونی تحت ریاست مرحوم آیتالله حاجآقا نورالله تشکیل داده و همه هفته جلساتی کرده و در این خصوص مذاکراتی نمودند و بالاخره پس از مدتها گفتن و نشستن و برخاستن و جمعآوری اعانه، تنها موفقیتی که حاصل کردند همین بود که یک قطعه زمین بیاضی را برای محل مریضخانه خریداری نمودند.»
هر چه بود مسیر پیشرفت مریضخانه ادامه داشت. چند ماه بعد در آبان سال 1310 به لحاظ ساختمانی چنین وضعی داشت: «بنای مریضخانه خورشید در قسمت غربی و شمالی به کلی خاتمه یافته، سفیدکاری آن نیز تکمیل، درها و دریچههایش عموما کار گذاشته شده، شیشههای آنها نصب و اینک در انتهای قسمت غربی یک عده بنا و عمله مشغول ساختمان قسمتهای رختشویخانه، حمام و آشپزخانه میباشند. سطح فضای مریضخانه نیز باغچهبندی و خیابانکشی شده و حالیه درشکه در نهایت راحتی در کلیه اطراف مریضخانه گردش میکند و به این وسیله میتوان مریض را تا پای هر یک از ایوانها با وسایل نقلیه برده، پیاده نمود. بنابر این نواقص این موسسه فعال منحصر به دو چیز است: یکی ساختمان عمارت جراحخانه که آن را هم قرار است برای اول فروردین ماه شروع به بنایش نمایند و دیگری اثاثیه آن است که این قسمت را هم امیدواریم از محل بودجه آن که توسط انجمن بلدیه تصویب گردیده، در سایه مراقبت آقای جلالی، حکمران معظم، تهیه نمایند. فعلا نیز همه روزه قبل از ظهر آقای دکتر طبیبی، ریاست محترم صحیه که یک نفر از اطبای لایق و مجرب مملکت هستند، در مریضخانه حضور یافته، مرضی (بیماران) را معاینه و معالجه میکنند» (اخگر، ش 672،13، آبان1310).یک سال بعد یعنی سال 1311 تختهای مریضخانه خورشید تحویل مدیران مریضخانه و نیز یک دستگاه موتور برق برای این موسسه خریداری شد: «بهطوری که اطلاع یافتهایم در تعقیب اقدامات حکمران محترم راجع به خرید لوازم و اثاثیه مریضخانه خورشید که از چندی پیش اقدام شده بود، اینک تختخوابهایی را که از تهران خریداری شده به اصفهان حمل و تحویل مریضخانه گردیده و نیز یک عدد موتور برق جهت مریضخانه خریداری شده است که در شب چراغ و در روزهای تابستان بادبزنهای مریضخانه را برق خواهد داد و قریبا موتور نصب گردیده و به کار خواهد افتاد» (اخگر، ش 741،13 اردیبهشت 1311).
بودجهای که کافی نیست
چند ماه بعد روزنامه اخگر در مقالهای با نام «موجبات صحت مردم را فراهم کنید» دوباره بر اهمیت توجه به امور درمانی انگشت نهاده و شفاخانه خورشید را در خور شهری مثل اصفهان ندانست. نیز از کلمات این مقاله میتوان نیاز فوری و شدید اصفهان را به داشتن موسسات بیمارستانی مفید دریافت: «اداره بلدیه اصفهان چند سال است سالیانه مبالغی در راه نگاهداری و توسعه یک باب مریضخانه مجانی خرج مینماید و هنوز با کمال اطمینان میتوان گفت که بلدیه اصفهان مریضخانه آبرومندی ندارد. بله راست است که اوضاع شفاخانه خورشید نسبت به دو سال قبل ترقیات شایانی نموده و امروز موسسه مفیدی شده است، ولی موسسه مفیدی که تنها برای خوابانیدن بیست نفر مریض کافی باشد، موسسه سودمندی که سودش تنها منحصر به یک عده خیلی محدود باشد، موسسه مهمی که غالبا جای مرضایش، دوای مرضایش و وسایل راحتی مرضایش فراهم نبوده، مریض بدبخت سختی دیده آخر سال مبالغ گزافی از بودجه مریضخانهاش بدون صرفهجویی ذخیره شده و به زخم کارهای غیر لازم دیگری بخورد، این چنین موسسهای را نمیتوان سودمند و مفید و مهم و به درد بخور دانسته از وجودش استفاده کاملی نمود. در این صورت انصاف باید داد مریضخانهای که این طرز تنظیم بودجهاش باشد، شفاخانهای که طبیب کشیک و معاون طبیبش که مجبور است شبانهروز از مریض پرستاری کرده و اوقات عزیز خود را در تمام مدت شب و روز در این موسسه سپری سازد، ولی حقوقش فقط سی تومان باشد، چگونه میتواند به دردهای بیدرمان یک عده یکصدو سی یا یکصد و پنجاه هزارنفری رسیدگی نماید؟ از شفاخانهای که جراحخانهاش هنوز برای جراحی حاضر نیست و چهارصد تومان «اتوکالو» آن معطل یک چراغ پریموس دوازده تومانی است، یا میز جراحی ندارد، یا چند قطعه پارچه برای کشیدن روی میزهای معمولی و خواباندن مریض و عمل کردن بر روی همین میزها وجود ندارد، یا از شفاخانهای که دوای دواخانهاش مرتب نمیرسد یا هیزم بخاریهای آن هنوز در انبارش حاضر نیست و خلاصه از شفاخانهای که هنوز هیچ چیزش به صورت مریضخانههای دنیا در نیامده است، چه انتظاری میتوان داشت که مورد استفاده کامل اهالی بیبضاعت این شهر قرار گیرد؟» (اخگر، ش 998،22 آذر 1313). در همان سالها، بیمارستان شهرداری به بیمارستان امین منتقل شده و فقط دو بخش «چشم و زهروی» در آن محل باقی مانده بود که هزینه آن توسط بهداری کل پرداخت میشد و 9 تخت بیشتر نداشت.