کاربَست نظریه‌ها

آن‌طور که از اظهارنظرهای ارائه شده از سوی صاحب‌نظران حوزه‌های مختلف اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، علمی و فرهنگی در مدت زمان سپری شده از بروز بحران کرونا در  جهان برمی‌آید این بحران تقریبا تمامی عرصه‌های زندگی بشری را تحت‌تاثیر خود قرار داده یا خواهد داد و همگان از جمله متخصصان رشته‌های مختلف علمی را به تامل و بازنگری در مورد کارکردها و وظایف علمی خود فراخوانده است. در چنین فضایی است که بحران کرونا با توجه به ابعاد جهانی و بی‌مانند آن در طول زندگی بشر معاصر به طور طبیعی تلنگری نیز به ذهن اهل تاریخ از جمله در کشور ما وارد کرده است تا از سر دغدغه‌‌مندی اجتماعی و حمیت رشته‌ای در جست‌وجوی راه‌های نقش‌آفرینی خود در این هنگامه پرحادثه و همزمان مسوولیت آفرین برآیند.

در عین حال به نظر می‌رسد این توجه و دغدغه‌مندی موجب طرح برخی نظرات و پیشنهادها نیز شده است که با ماهیت کار مورخانه نسبت چندانی ندارند. از جمله اینکه این انتظار پیش کشیده شده که ظاهرا مورخان باید هم اکنون و به قول معروف تا تنور رویداد (که بدون تردید در تاریخ یک قرن اخیر جهان کم نظیر است) داغ است، کاری کنند و موضوع را وارد تاریخ کنند. چنین پیدا است که این‌گونه انتظارات غیرمعمول و غیرحرفه‌ای بیش از آنکه ناظر بر ضرورت دغدغه‌مندی و مسوولیت‌پذیری واقعی و علمی مرتبط با حوزه تاریخ در معنای علمی آن باشد، برخاسته از نوعی فضای احساسی و شتاب‌زدگی و چه بسا برای جبران کم‌کاری‌های جامعه تاریخدانان در دهه‌های اخیر از یکسو و نادیده گرفته شدن این جمع و دانش و بینش آنان به خصوص در نظام تصمیم‌سازی در کشور است؛ وضعیتی که موجب عدم نقش‌آفرینی و حضور اثرگذار اهل تاریخ در صحنه اجتماعی شده است. از این منظر می‌توان پرسش‌های فراوانی را پیش روی اهل تاریخ در ایران قرار داد تا به پرسش‌ در مورد وظیفه یا رسالت این گروه در برابر بحران کرونا برسیم. برای مثال می‌توان پرسید چرا آنها در مورد بسیاری دیگر از رویدادهای مهم کشور چنین احساس مسوولیتی نکرده‌اند؟ برای مثال نه این است که تنها در یک سال گذشته چندین بار، سیل بخش‌های مهمی از کشور ما از (خوزستان و لرستان تا فارس و سیستان و خراسان) را ویران کرده و جان صدها نفر را گرفته است؟ مگر محیط‌زیست ما در دهه‌های اخیر شاهد روند اسفباری نبوده است که به نابودی بسیاری از منابع و سرمایه‌های ملی و بعضا تاریخی ما انجامید؟ می‌توان پرسش‌های مشابهی را در مورد بسیاری از رویدادهای طبیعی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در دهه‌های اخیر پیش کشید و بعد پرسید تاریخدانان کجای آنها قرار داشته‌اند و چه وظیفه یا رسالتی را در برخورد با آنها به انجام رسانیده‌اند که اکنون نوبت نقش‌آفرینی آنان در مورد بحران کرونا باشد؟ از این منظر لازم است میان وظیفه و نقش مورخانه واقعی در برخورد با بحران کرونا با تلاش برای «رسالت‌سازی» خودنمایانه تفاوت گذاشته شود. با این مقدمه اکنون می‌توان به کارکردهای ممکن رشته تاریخ ، متخصصان این رشته و مراکز پژوهشی مرتبط در جریان رویدادی مانند بحران کرونا پرداخت.اگر بخواهیم به طور خاص بر بحران کرونا متمرکز شویم بدیهی است که وظیفه مورخان ارائه گزارش تاریخی و مستند از یک رویداد در حال وقوع از این قبیل نیست؛ چرا که با توجه به ابعاد جهانی موضوع و فراوانی داده‌هایی که بسیاری‌شان در تعارض با یکدیگر هستند، چنین کاری ممکن هم به نظر نمی‌رسد. آنچه اهل تاریخ می‌توانند انجام دهند ارائه تجربیات و درس‌های تاریخی از موارد مشابه برای جامعه و تصمیم‌سازان است. کاری که از قضا در مواردی به صورت پراکنده و (البته گاه توسط افراد غیرمتخصص و نه چندان دقیق و با مستندات کافی) انجام و در رسانه‌های اجتماعی نیز انتشار یافته است. درس‌هایی تاریخی از این قبیل که براساس تجربه تاریخی ملی و جهانی پیامدهای آنی، کوتاه‌مدت و بلندمدت انتشار بیماری‌های واگیردار و جهانگیر چه بوده است، جدی نگرفتن بحران توسط جامعه و مدیران چه پیامدهایی خواهد داشت، چگونه آمیختن یک موضوع طبیعی مانند ویروس و بیماری و درمان با دین و ایدئولوژی و سیاسی‌کاری در طول تاریخ زیان‌های سنگینی را متوجه جامعه بشری کرده است یا تاریخ درباره مدیریت موفق یا ناموفق در موارد مشابه به ما چه می‌گوید، از جمله مواردی هستند که اهل تاریخ می‌توانند با پرداختن به آنها رسالت و وظیفه خود را انجام دهند. از این جهت پرداختن به خود بحرانی که در میانه آن قرار داریم نمی‌‌تواند اولویت‌فوری تاریخدانان باشد. تا آنجا که نگارنده دنبال کرده است، در دیگر نقاط جهان نیز مورخان چنین کاری نکرده و نمی‌کنند.

در مورد خود رویداد (بحران کرونا) نیز حوزه تاریخ و متولیان آن می‌توانند نسبت به ثبت و ضبط اخبار و مدارک، نوشتن دیده‌ها، خوانده‌ها و شنیده‌های خود حساسیت‌ نشان دهند و در این زمینه پیگیر و مشوق باشند یا از نگاه یک مورخ یادداشت‌نگاری کنند (نگارنده چنین کاری را با محوریت اتفاقات در محل زندگی خود برای حدود دو ماه به صورت روزشمار و در قالب خاطرات شخصی انجام داده است.) طبیعی است که همه اهل تاریخ نتوانند چنین کاری کنند و البته ضرورتی هم نداشته باشد. امروزه کار ثبت و ضبط اخبار و گزارش‌های مربوط به رویدادی از این دست توسط ده‌ها یا صدها منبع خبری (خبرنگاران و کارشناسان انواع و اقسام شبکه‌های خبری با دیدگاه‌های متفاوت و زوایای دید گوناگون) و دیگر نهادها و موسسات مرتبط با موضوع (مراکز درمانی – بهداشتی)، دستگاه‌های اقتصادی و... در حال انجام است، برای مثال در بیشتر کشورها تمام جزئیات مربوط به افراد مبتلا به ویروس کرونا از علت احتمالی ابتلا تا روند زمانی ابتلا و درمان تا مشخصات افرادی که با فرد مبتلا در ارتباط بوده‌اند و سرانجام مبتلاشدگان (بهبودی یا مرگ) ثبت و ضبط می‌شود. چنان که اشاره شد در این میان مورخان می‌توانند ضمن داشتن نقش تشویقی و هدایت‌کننده (در مورد ثبت و ضبط زوایای مختلف موضوع و مستندسازی دقیق آنها و نگهداری‌شان) داشته باشند. در همین زمینه و برای ثبت داده‌های مربوط به بحران کرونا که در آینده مورد مراجعه تاریخ‌نویسان قرار می‌گیرد کارهای دیگری هم می‌توان انجام داد. برای مثال در یک هماهنگی با نهادهای بهداشتی - درمانی می‌توان از مبتلاشدگان به ویروس کرونا و به خصوص بهبودیافتگان آن خواست به انتخاب خودشان به اختصار باتفصیل تجربه خود را مکتوب کنند یا در حال، یا آینده با آنها به صورت غیرحضوری یا حضوری (با عادی شدن اوضاع) مصاحبه شود (تاریخ شفاهی). توجه به تاریخ‌نگاری بحران کرونا ضرورت دیگری را نیز فراروی اهل تاریخ و نیز متولیان امور در دستگاه‌ها و نهادهای دیگر از منظر تاریخ‌نگارانه قرار می‌دهد و آن در پیش گرفتن روش‌ها و متولیان تخصصی برای چنین مواردی است. به این معنا که در یک نظام علمی و مدیریتی مبتنی ‌بر خردورزی و درک اهمیت تاریخ در زندگی کنونی و آینده بشرى شایسته است این کار یعنی ارائه آموزه‌ها و عبرت‌های تاریخی به جامعه و اداره‌کنندگان آن و نیز تلاش برای ثبت و ضبط مواد نگارش تاریخ یک رویداد در حال وقوع در آینده باید به طور نظام‌مند و توسط یا زیر نظر متخصصان در هر حوزه خاص از تاریخ انجام شود. بدیهی است که هیچیک از اهل تاریخ نمی‌توانند با بروز هر رویدادی (مانند بحران کرونا) احساس مسوولیت کرده و وارد عرصه شوند و به ارائه طریق ثبت و ضبط داده‌ها، اسناد، پیگیری و نظارت در این موارد بپردازند. امروزه در بسیاری از کشورها نهادها و متخصصان موضوعی در حوزه مطالعات تاریخی (مانند تاریخ اپیدمی، تاریخ زنان، تاریخ جنسیت، تاریخ پزشکی، تاریخ انرژی، تاریخ صنعت، تاریخ بازی و امثال آن) وجود دارند که به‌طور طبیعی هرکدام می‌توانند در برخورد با موضوعات مرتبط با حوزه تخصصی خود، هم صاحب‌نظر و مشاور باشند و هم در مورد ثبت موارد مرتبط با حوزه تخصصی خود اقدام کنند یا پیگیر باشند. در این صورت نیاز نیست در هر مورد همه اهل تاریخ همزمان احساس مسوولیت کنند. یادم هست حدود ۲۰ سال پیش در نشستی در مجموعه فرهنگی کاخ نیاوران که به همراه نمایشگاهی از عکس‌های لارنس لاکهارت (ایران‌شناس معروف و نویسنده آثار مهمی چون سقوط اصفهان درباره فروپاشی حکومت دودمان صفوی) برگزار شد، سخنرانی حضور داشت که در معرفی او گفته شد ایشان «مورخ شرکت نفت بریتانیا» (British Petroleum) است؛ این به آن معناست که یک شرکت نفتی (که از قضا از قدیمی‌ترین، بزرگ‌ترین و موفق‌ترین شرکت‌های نفتی جهان است) به این نتیجه رسیده که برای موفقیت و بهره‌وری بیشتر نیازمند داشتن یک مورخ متخصص در حوزه کاری خود است. از این منظر یکی از کاستی‌های حوزه تاریخ و تاریخ‌نگاری در کشور ما نبود یا در خوش‌بینانه‌ترین حالت، کمبود قابل توجه مورخان متخصص در حوزه‌های مختلف موضوعی و همزمان اولویت نداشتن استفاده از چنین مورخانی در سازمان اداری و نظام مدیریتی کشور است، برای مثال آیا لازم نیست در وزارت عریض و طویل نفت ایران با بودجه‌های اختصاصی و هنگفت، یک بخش تخصصی تاریخ به همراه یکی، دو کارشناس با شبکه‌ای از پژوهشگران مرتبط وجود داشته باشد تا بر تدوین تاریخ پرماجرای نفت ایران و نیز ضبط و ثبت اسناد و مدارک و دیگر منابع مربوط، نظارت کند؟ آیا هیچ‌گاه به این موضوع توجه شده که کارکنان قدیمی و باتجربه در جایی مانند وزارت نفت و شرکت‌های زیرمجموعه آن منابع مهم برای شناخت تحولات تاریخی این صنعت در یک قرن گذشته هستند و با آنها در چارچوب پروژه «تاریخ شفاهی» مصاحبه انجام شود؟ همین پرسش را می‌توان در مورد وزارت بهداشت، وزارت صنعت، وزارت دفاع و بسیاری از بخش‌ها و نهادهای دیگر نیز پیش کشید، در اصل وجود چنین بخش مرتبط با تاریخ در هر بخش (از وزارتخانه‌ها گرفته تا صنایع قدیمی و سایر نهادهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) می‌تواند کار نظارت بر ثبت و ضبط مواد تاریخی مرتبط با یک رویداد در حال وقوع اعم از کتبی، شفاهی، تصویری و مانند آنها را با روش‌های علمی دنبال کند.

در تکمیل روند و اقدامات یادشده و با توجه به کم‌کاری و ضعف موجود شایسته است در نظام آموزش و پژوهش تاریخ با محوریت دانشگاه‌ها نیز تدابیری اندیشیده و اجرایی شود. در این زمینه تربیت متخصصان و پژوهشگران موضوعی علاوه بر موارد یادشده در سطور بالا (تاریخ تورم، تاریخ اشتغال و بیکاری، تاریخ بیماری، تاریخ صنایع مختلف، تاریخ منابع آب و...) می‌تواند به عنوان اقدامی زیربنایی مورد توجه قرار گیرد. خوشبختانه در سال‌های اخیر از جمله با توجه بیشتر به «حوزه‌های مطالعات میان‌رشته‌ای» و «تاریخ اجتماعی» معدود دانشورانی در برخی زمینه‌ها در کشور تربیت شده‌اند؛ گرچه از نظر کمی و کیفی فاصله آنها و عمق مطالعاتشان با موارد مشابه در سطح جهانی زیاد است و بیشتر قائم به فرد بوده‌اند و نه برآمده از یک نظام علمی، توجه بیشتر به تاریخ‌های موضوعی در بازنگری برنامه‌های درسی و ایجاد رشته - گرایش‌ها و انتخاب پایان‌نامه رساله توسط دانشجویان در حوزه‌های موضوعی نیز می‌تواند در این زمینه مدنظر قرار گیرد. امید که فرصت به وجود آمده در اثر بحران کرونا زمینه‌ساز نوعی بیداری و حرکت سازنده در میان اهل تاریخ و علاقه‌مندان آن و نیز نهادها، مدیران و تصمیم‌گیران کشور باشد.

جواد عباسی، دانشیار گروه تاریخ دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی دانشگاه مشهد