روایتی از قسطنطنیه تا یونان
هر روز که میگذرد در این زمینه کار دشوارتر و احتمال فریب خوردن بیشتر میشود. اما وقتی شخص موفق میشود و از میان همه خطرات جان سالم به در میبرد و تمام نیرنگها را خنثی میکند و با تکهای عتیقه بدون عیب و نقص که از محلی مطمئن و قابل اعتماد بهدست آمده به خانه بازمیگردد، خوشحالیاش دروصف شکار هیجانانگیز آثار عتیقه نمیگنجد. برای من ایران شکارگاهی است جالب که حالا دیگر با آن انس و الفت یافتهام. تاکنون سه بار به اینجا آمدهام. امروزه دیگر گوشه و کنار آن را میشناسم، میدانم که نخجیرها کجا لانه ساخته پنهان شدهاند و در کدام گوشه و سوراخ باید به کمینشان نشست و سیروگذرگاهشان کجاست. حالا دیگر با خیل عظیم شکارچیان، عمله شکار و صیادان قاچاق و غیرقانونی ارتباط نزدیک دارم، دلالها پیش رویتان خرمنی از اشیای بیشکل و بیرنگ از قبیل مجسمه خدایان بیهویت قدیمی قرار میدهند، سفالهای قلابی و مینیاتورهای دروغین عرضه میکنند. هرگز عصبی و متغیر نشوید زیرا سرانجام روزی خواهد رسید که ناگهان خواهید دید که «شیئی مطلوب» از زیر قبای چرکین همانها بیرون خواهد آمد.
از شخصیتهای بزرگی که شنیدهاید که در خانواده خود نسخ خطی قدیمی و مجموعه مینیاتور دارند به دفعات و سر فرصت دیدار کنید ولو اینکه این عمل به نظرتان بیهوده جلوه کند. همچنانکه رسوم ایرانی ایجاب میکند با آنها تعارفات پیش پا افتاده و تملقآمیز ردو بدل کنید. چند استکان چای شیرین را که به شما تعارف کردهاند لاجرعه سر بکشید. آن وقت بعد از این مقدمات طولانی میتوانید میل واشتیاقتان را به دیدن کتابهایی که در ید تصرف عالیجناب هستند علنی کنید. ایشان در پاسخ خواهند گفت که گنجینه کتب نفیسشان در گاو صندوقهای دربسته قرار دارد و برای بیرون آوردن و پیدا کردن آنها وقت کافی لازم است ولی شخصا دستور لازم را در این مورد خواهند داد. ایرانی هیچوقت خود را اسیر و برده وقت و ساعت نمیکند. معلوم نیست که اگر طلوع و غروب آفتاب نبود با چه میزانی میشد وقت دقیقی تعیین کرد. عالیجناب دو ساعت به شب مانده وعده کردهاند. بهخوبی احساس میشود که در همین حرف چقدر ابهام وجود دارد. بالاخره به خانه تشریففرما میشوند. با ایشان مجددا به خوشامدگویی و تعارفات چرب و شیرین میپردازید. از شما با استکانهای پیاپی چای و بستنی وانیلی پذیرایی میشود. سرانجام با تقاضای شما به خدمتکار دستور لازم داده میشود. میرود و با بستهای که در پارچهای قدیمی پیچیده شده برمیگردد. تپش قلب شما زیادتر میشود. از خودتان میپرسید که از داخل این پارچه کشمیر خوشآب و رنگ چه چیزی خارج خواهد شد، عالیجناب یک جلد کتاب خطی با جلد مُذَّهَب قدیمی و فرسوده بهدست شما میدهد. حالا نسخه خطی بسته در دست شماست. اگر شیفته تذهیب با رنگهای آبی و سیاه و طلایی هستید با نقشهای تزئینی پیچیدهای به ظرافت و نازکی مو و با مهارت و استحکامی که باور نمیتوان داشت که به دست آدمی کشیده شده باشد.