درگذشت نظریه‌پرداز مشروطه حاج میرزا حسین نائینی زاده ۲۶ خرداد ۱۲۳۹ (۲۷ ذی‌القعده ۱۲۷۶ قمری) در نائین درگذشته ۲۳ مرداد ۱۳۱۵ (۲۶ جمادی‌الاول ۱۳۵۵ قمری) او با نوشتن رساله تنبیه‌الامه و تنزیه‌المله نقش مهمی در تثبیت نظری جنبش مشروطه ایفا کرد.

 پس از مرگ میرزای شیرازی، نائینی درس و تحقیقات خود را زیر نظر آیت‌الله سیداسماعیل صدر دنبال کرد و در۱۳۱۴ هجری‌قمری همراه او به کربلا رفت و پس از ۲ سال به نجف بازگشت و تا پیروزی مشروطه در آنجا ماند. پس از پیروزی مشروطه، شبهاتی در مورد اصل مشروطه و ارکان سه‌گانه و دیگر امور آن در میان برخی از علما و مردم ایجاد شد، به همین دلیل نائینی برای پاسخگویی به آن شبهات و توضیح مبانی دینی مشروطه رساله خود را به نگارش درآورد و همان‌طور که خود در مقدمه تنبیه‌الامه و تنزیه‌المله یادآوری می‌کند، آن را با هدف آگاه ساختن مردم از ضروریات شریعت و پاک کردن شریعت از لوث الحاد و بدعت نگاشت.

 هدف از نگارش تنبیه ُالاُمَّة و تَنْزیه ُالمِلَّة

مهم‌ترین اثر میرزای نائینی که شهرت سیاسی و اجتماعی وی به دلیل نگارش آن است، تنبیه الامه و تنزیه المله به‌شمار می‌رود. وی این کتاب را در ۱۳۲۷ هجری‌قمری در دوران استبداد صغیر نوشت. تنبیه الامه به معنای آگاه کردن امت اسلام به ضروریات شریعت بوده و تنزیه المله یعنی منزه دانستن دین اسلام از بدعت استبداد.

این کتاب یکی از معروف‌ترین رساله‌ها درباره مبانی فکری و ابعاد گوناگون حکومت مشروطه بر اساس نگرش شیعی است. در واقع انگیزه نائینی از نگارش این کتاب دفاع از مشروطه و توجیه شرعی آن و اثبات تخالف ذاتی استبداد با اسلام، احکام و آموزه‌های آن بود. وجه تسمیه آن کتاب نیز این بود که می‌خواست ساحت اسلام را از این تهمت که با استبداد موافق و با مشروطه مخالف است منزه و مبرا سازد و امت را از خواب غفلت بیدار و به وجوب شرعی ستیز با استبداد و تبدیل نظام استبدادی به مشروطه آگاه کند. نائینی در این رساله، مشروط بودن حکومت را از ضروریات اسلام می‌شمارد و بـه دفـاع از مـفاهیم جـدید که در مشروطه مطرح شد، پرداخت.

 اندیشه سیاسی میرزا حسین نائینی

در زمان مشروطه این اندیشه که استبداد، عامل انحطاط و عقب‌ماندگی ایران است در فضای فکری ایران موج می‌زد و برخی از متجددان، اسلام را دینی استبدادی و مخالف آزادی و دموکراسی و بنابراین علت و عامل انحطاط و عقب‌ماندگی می‌پنداشتند و این چیزی بود که بر نائینی گران آمد. او ضمن پذیرش این باور که استبداد عامل اصلی عقب‌ماندگی و انحطاط ایران و جهان اسلام بوده و هست، تلاش کرد تا بر این نظر که اسلام دینی استبدادپذیر و مخالف آزادی و مشروطه است، خط بطلان بکشد. نائینی راز ترقی سریع و خارق‌العاده اسلام و مسلمانان اولیه را در نوع حکومت غیراستبدادی می‌داند که با شهادت حضرت علی(ع) و روی کار آمدن معاویه حکومت مسلمانان به استبداد تغییر کرد و از آن پس رو به انحطاط رفتند. نائینی معتقد بود استبداد، باعث اوضاع نابسامان کشور شده است و تنها راه‌حل برای خروج از این بن‌بست را تایید مشروطه می‌دانست. نائینی، استبداد دینی را یکی دیگر از عوامل عقب ماندگی جوامع می‌داند و پیدایش شعبه استبداد دینی را نیز به سیاست معاویه مربوط می‌کند و می‌نویسد شعبه استبداد دینی دو رشته است: سکوت در برابر ظلم و استبداد و معاونت به استبداد. بنابراین وی استبداد را به استبداد سیاسی و دینی تقسیم می‌کند و معتقد است هر دو می‌تواند باعث عقب‌ماندگی جوامع شوند. بنابراین نائینی معتقد بود استبداد، باعث اوضاع نابسامان کشور شده است و تنها راه‌حل برای خروج از این بن‌بست را تایید مشروطه می‌دانست. وی در رساله خود حاکمیت اسلام را با دلیل و برهان قاطع اثبات کرد و پرده از چهره حکومت‌های استبدادی برداشت و همچنین زندگی در زیر سلطه استبداد را مساوی با برده بودن اعلام کرد.

 مفهوم آزادی و برابری در بینش نائینی

یکی از دلایل مخالفت برخی از روحانیان و علما از جمله شیخ‌فضل‌الله نوری با مشروطه این بود که آنها معتقد بودند: مشروطه برآمده از تاریخ و تمدن غرب است و نمی‌توان آن را به مسلمانان تعمیم داد زیرا آزادی از آن جنس که در اروپاست، باعث بی‌بند و باری می‌شود. اما نائینی معتقد بود آزادی یعنی از اسارت حکومت‌های غاصب آزاد شدن و این نوع آزادی شعار تمام پیامبران و ائمه بود و کاملا با معنای بی‌بند و باری مغایرت دارد.

بنابراین نائینی برخلاف شیخ‌فضل‌الله نوری معتقد است که گوهر آزادی در دین اسلام و حکومت پیامبر(ص) و امام اول شیعیان(ع) بوده است و غربی محسوب نمی‌شود. وی معنا و مفهوم آزادی و مساوات را در چارچوب ارتباط شریعت و مشروطیت تفسیر و تبیین می‌کند و معتقد است آزادی به معنای رهایی از موانع رشد آدمی است که در کنار برابری می‌توانند باعث ترقی و ایجاد تمدن اسلامی شود.

 نائینی و بیداری مردم

نائینی در رساله خود وظیفه حکومت را محدود می‌کند به حفظ نظم، رساندن حق به حقدار، حفظ امنیت مردم و جلوگیری از تجاوز بیگانگان. وی برخی امور را به‌عنوان حقوق شهروندان در یک جامعه غیراستبدادی معرفی می‌کند که عبارتند از: آزادی، مساوات، مشارکت، نظارت، امنیت مالی، امنیت بر عرض و ناموس، ‌امنیت بر مسکن، عدم تجسس از خفایای افراد، عدم نفی انسان‌ها از تصرف در مال و... بنابراین نائینی با طرح این نظریات در برابر فضای استبدادزده جامعه، باعث آگاهی و بیداری جامعه اسلامی شد. نائینی معتقد است دو نوع حکومت بیشتر وجود ندارد یکی حکومت تملیکیه و دیگری ولایتیه است. حکومت تملیکیه همان استبدادی است که شاه هرچه می‌خواهد انجام می‌دهد و مملکت، مردم، جان، مال و ناموس خلایق از اموال شاه محسوب می‌شود. نائینی این حکومت را استبدادی و شرک‌آمیز می‌داند و آن را بدعتی در اسلام می‌شمارد. اما در حکومت ولایتیه، قدرت امانتی است نزد حاکمان، امانتی که هر یک از مردم در آن سهمی دارند و می‌توانند حاکم را بازخواست کنند در واقع در حکومت ولایتیه این خواست مردم است که اجرا می‌شود و حاکم تنها در محدوده‌ای که در قانون‌اساسی تعیین شده، اختیار دارد.

  منبع: ایران و دو جنبش در نیم قرن، سهراب صلاحی، تهران، سازمان بسیج استادان دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی، ۱۳۸۴