همهگیری بلایا در دوره پهلوی دوم
این شهر بر اساس سند حاضر و منابع جغرافیایی در تقسیمات کشوری در دوره پهلوی دوم و تا این سال(۱۳۲۶) یک شهرستان مستقل نبوده و از توابع و بخشهای شهرستان آباده محسوب میشده.
با شروع جنگ جهانی دوم و سقوط رضاشاه،به رغم اعلام بیطرفی دولتمردان ایران، این بیطرفی مانند جنگ جهانی اول از سوی دول بیگانه نادیده گرفته شد و کشور ما به اشغال متفقین درآمد. با اشغال ایران مشکلات ناشی از جنگ و نبود امکانات و زیرساختهای مناسب بهویژه در حوزه سلامت و بهداشت، بحرانهای عدیدهای چون از بین رفتن بخشهایی از جمعیت کشور -که با چنین شرایطی به شیوع بیماریهای فراگیر و مسری هم میانجامید- نیز به مشکلات کشور اضافه شد.
غلامرضا دهقان، عطا مظفری و عدهای دیگر از اهالی اقلید در تلگرافی که به مجلس شورای ملی مخابره و رونوشتی از آن را هم به «سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی» و وزارت بهداری ارسال کردند، از ریاست مجلس(رضا[سردار فاخر حکمت])-که خود از کنشگران فعال فارس در دوره قاجار و پهلوی به شمار میآمد- از فقدان امکانات بهداشتی (نبود درمانگاه و پزشک متخصص) گلایه کردند.
آنان با اشاره به موقعیت سوق الجیشی اقلید که در مسیر ایاب و ذهاب ایلات قشقایی، باصری و عرب قرار داشت و آنان در نیمی از سال در این مسیر به مبادلات تجاری با یکدیگر اقدام میکردند، به شیوع بیماریهای واگیر چون: «مالاریا»، «کرم معده»، «تراخم» در این برهه(1326ش) در اقلید اشاره کردند همچنین از بیماری دیگری به نام «تب راجعه» یاد شده که یک سال قبل(1325ش) یک دهم جمعیت این بخش را از بین برده بود.
در تلگراف مذکور آنان نبود پزشک متخصص و فقدان درمانگاه را علت اصلی این تلفات دانستند و با اشاره به این موضوع که «سازمان اجتماعی شاهنشاهی» متولی ساخت درمانگاه در نقاط مختلف کشور است، تقاضا نمودند تا هر چه سریعتر شرایط برای ساخت یک باب درمانگاه در اقلید هم فراهم شود.
با وصول این شکایت سردار فاخر حکمت، ریاست مجلس وقت، با ارجاع آن به وزارت بهداری تقاضا کرد: «تا با توجه به لزوم بهداشت اهالی قدغن (قدقن) نمایید نتیجه اقدامی را نسبت به اهالی و رفع شکایت نسبت به مسائل آنان به عمل آید.» وزارت بهداری هم 19 روز بعد و در پاسخ به اداره دبیرخانه مجلس نوشت: «در اقلید پست بهداری به تصدی آقای پزشک مرآت، دائر و به بیماران و بهداشت اهالی آنجا رسیدگی مینماید و در مواقع لزوم نیز از طرف بهداری استان هفتم درمانگاه سیار با لوازم مربوطه به اقلید و سایر نقاطی که احتیاج هست اعزام گردد.» (منبع سند: مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، تاریخ سند: 17/ 5/ 1326) سند شماره (2) به دوره پهلوی اول مربوط میشود.
اردکان از شهرهای شمالی و مناطق خوش آب و هوای فارس و مرکز شهرستان سپیدان است و در تاریخ به مانند اقلید از یک موقعیت مهم جغرافیایی و تجاری برخوردار بوده و محل تلاقی دو استان فارس و کهکیلویه و بویراحمد امروزی محسوب میشود.
علاوهبر ساکنان اصلی آن (لرها و اردکانیها) در تاریخ معاصر، محل ییلاق ایل قشقایی و طوایف مختلف آن هم به شمار میآمده و منطقه بویراحمد امروزی و تل خسرو که هم مرز با این شهر بوده، در تقسیمات جغرافیایی فارس قرار داشته. در دوره پهلوی در این شهر به مانند دیگر شهرهای فارس و بهرغم خواست حکومت رضاشاه مبنی بر تحقق مدرنیته یا آنچنان که جان فوران از آن به «شبه مدرنیسم » یاد میکند، در مناطق مختلف فارس نه تنها ظواهر مدرنیته چون وجود شهر و تثبیت زیرساختهای بهداشتی، پست و امنیه برقرار نشده بود؛ بلکه در حوزه مربوط به سلامت و بهداشت هم همچنان مردم شکایات زیادی از عملکرد دولتمردان پهلوی داشتند. در سندی که در ادامه میآید، از اردکان بهرغم جمعیت انبوه آن بهعنوان«قصبه» یاد شده.
در سال 1315ش «حبیب صادق پور»طبیب صحی(پزشک) اردکان در گزارشی که ایالت فارس در مورد اوضاع پزشکی این دیار از «فرمانده لشکر 7 فارس» درخواست نموده بود، به بیماریهایی که در اواخر سال(1314) در اردکان و مناطق مجاور آن سرایت کرده بود، رسیدگی کند. این امراض عبارت بودند از: سوء هضم[هاضمه]، اسهال، ذوسنطاریا(دیسانتری یا اسهال خونی)، ذات الریه، گریب و تراکم. در ادامه به آمار مبتلایان به این بیماریها در توابع اردکان هم اشاره شده که به شرح ذیل است: الف) بلوک بیضاء: 1نفر مالاریا و 2 نفر سوء هاضمه ب) بلوک رامجرد: 1 نفر مالاریا و 2 نفر رو ماتیسم ج)بلوک کامفیروز: 1 نفر مالاریا و 2 نفر سرماخوردگی د) بلوک مائین و اَبرج: 1 نفر مالاریا و 2 نفر برونشیت و 3 نفر تراکم. در پایان گزارش، پزشک مذکور ضمن اشاره به سرمای شدید هوا در اردکان که با آمدن فصل بهار همچنان عرصه را بر مردم تنگ نموده بود، به شیوع مرض ذات الریه در آنجا اشاره کرده است.(منبع سند: سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، شماره سند: 858-350؛ تاریخ سند: 26/ 1/ 1315) مناطق کامفیروز، مائین و ابرج و رامجرد که هم اکنون در حوزه جغرافیایی شهرستان مرودشت فارس قرار دارند، در دوره رضاشاه در حوزه جغرافیایی اردکان قرار داشتند.