دیدار مظفرالدینشاه از نمایشگاه پاریس
از جمله وقایع این نمایشگاه دیدار مظفرالدینشاه قاجار از آن و سوءقصد به جان او بود. گزاویه پاولی، مهماندار مظفرالدینشاه در خاطرات خود نوشته است: قبل از افتتاح نمایشگاه بینالمللی سال ۱۹۰۰ به من گفته شد که باید در تمام مدت اقامت رسمی مظفرالدینشاه افتخار ملازمت خدمت او را داشته باشم... به هر حال مظفرالدینشاه به پاریس آمد. من در همان روز اول درک کردم که این پادشاه در حقیقت طفلی مسن است. در سفر اول مظفرالدینشاه به پاریس دولت فرانسه برای تجلیل او مراسم افتتاح مهمانخانهای را که بعدها به مهمانخانه سلاطین مشهور شده به دست این پادشاه جاری ساخت. این مهمانخانه را دولت فرانسه مخصوصا در خیابان بوادوبولونی برای منزل دادن پادشاهانی که به مهمانی به این سرزمین میآیند درست کرده و اگرچه نسبتا کوچک است ولی در عوض بسیار مجلل ترتیب داده شده است و اثاثیه آن را دولت فرانسه از میان بهترین اثاثیههای موزههای تاریخی خود اختیار کرده و به آنجا منتقل کرده است.
چنانکه مظفرالدینشاه بر همان تختخواب ناپلئون اول میخوابید و در لگن مخصوص زن امپراتور ماری لوئیز دست و روی خود را میشست. از وقایع جالبی که در این سفر برای مظفرالدینشاه رخ داد سانحه سوءقصد نسبت به وی بود و آن چنین بود که شاه موقعی که کالسکهسوار از مهمانخانه سلاطین به مقصد نمایشگاه حرکت میکرد و وزیر دربار محمودخان حکیمالملک پهلو و سرتیپ پاران رئیس هیات فرانسویان ملازم رکاب و مهماندار در مقابل او نشسته بودند، شخصی خود را روی رکاب کالسکهشاه که سر آن باز بود انداخت و طپانچهاش را از جیب خود درآورد و سینهشاه را نشانه کرد. اما پیش از آنکه پاشنه طپانچه را بکشد، دستی آهنین مچ او را گرفت و چنان محکم فشرد که طپانچه از دست او پیش پایشاه بر زمین افتاد و پاسبانان سوءقصدکننده را دستگیر کردند.
آن دست قوی دست محمودخان وزیر دربار بود که با این مداخله رشیدانه خود از خالی شدن تیر جلوگیری کرد. مظفرالدینشاه بسیار ترسیده بود، تنها به کالسکهچی گفت که راه خود دنبال کند و چون به خیابان شانزهلیزه رسیدیم و شاه جماعتی کثیر از مردم را که منتظر او بودند دید، از حالت اغما بیرون آمده و با لحنی اضطرابآمیز پرسید «باز همان بازی است.» مظفرالدینشاه از چیزهای عادی هم میترسید مثلا از شدت ترس حاضر نشد که به بالای برج ایفل برود و هر چه به او گفتند که پدرش ناصرالدینشاه تا آخرین طبقه برج هم بالا رفته، او نپذیرفت.»
ارسال نظر