روایت پیروزی نادر در نبرد کرنال
نادر چون از این معنی واقف شد، پیشرفت خود را در حدود اردوگاه نیروی هند متوقف ساخت و دستور داد که سپاهیانش به او ملحق شوند. سعادتخان از روی غرور به فرماندهی هزار تن سوار و عدهای از قوای پیاده خویش به عزم سرکوبی قوای ایران از اردوگاه محمدشاه خارج شد و بیدرنگ با عدهای از جلوداران ایرانی که از سمت مخالف جلو میآمدند، مواجه شد. جلوداران ایرانی چنین وانمود کردند که مرعوب شدهاند و برای آنکه دشمن را حتیالمقدور از خطوط خود دور کنند، فرار اختیار کردند. اتفاقا این حیله مواجه با موفقیت کامل شد زیرا سعادتخان شروع به تعقیب آنان کرد و قاصدانی نزد محمدشاه فرستاد که هرچه زودتر نیروی کمکی برای او اعزام دارند تا پیروزی خود را تکمیل و سپاهیان دشمن را به کلی منکوب سازد.
یکی از مورخانی که در آن هنگام در کرنال بود میگوید سپاهیان هند چنین میپنداشتند که نبرد با نادر نظیر رزمهایی خواهد بود که روزها بین قوای دولتی و شورشیان در بازار و خیابانهای دهلی روی میدهد لکن بهزودی از اشتباه به در آمدند زیرا نادر که به قول میرزا مهدی مورخ از مدتها پیش در انتظار چنین روزی بود به فرماندهی هزار تن سوار افشار مانند داس مرگ از نقطهای به نقطه دیگر حرکت میکرد و دسته دسته قوای دشمن را به خاک هلاکت میافکند. به محض اطلاع از پیشروی دشمن، نادر ۳۰۰۰ تن از سپاهیانش را مامور غافلگیر کردن دشمن کرد و دو دسته دیگر را نیز که هر دسته مشتمل بر ۵۰۰ تن بود، مامور حمله مستقیم کرد. (جوناس) هنوی حکایت میکند که نادر به منظور مرعوب ساختن پیلان دشمن به جمازه بانان(شترسواران) خود کوزههایی مملو از نفت و مواد سوختی دیگر داده بود که در بحبوحه جنگ آنها را آتش زنند و در میان قوای دشمن پرتاب کنند تا پیلان سراسیمه شده و پابه فرار نهند.
ساعت یک بعد از ظهر که نبرد آغاز شد، سعادتخان و قوای خستهاش که جناح راست نیروی هند را تشکیل میدادند به زودی با سپاهیان ایران درگیر شدند و اندکی بعد لشکرخان دوران نیز که قلب قوای دشمن را تشکیل میداد با قلب قوای ایران که تحت فرماندهی نصرالله میرزا قرار داشت، نبرد را آغاز کرد. یکی از نیروهای ایران نیز تحت فرماندهی علیخان کیانی در پناه استحکامات نیرومندی قرار گرفته و مامور آتش کردن بود. بین لشکرخان دوران و لشکر سعادتخان شکاف بزرگی وجود داشت و همچنین بین لشکرخان دوران و جناح چپ نیروی هند مسافت زیاد بود و به همین جهت هیچیک از لشکرهای هندی از وضع لشکرهای دیگر اطلاع نداشت و همکاری موثر میان آنان میسر نبود. قوای سعادتخان با آنکه بیش از همه در پایداری سرسختی نشان دادند از همه زودتر از پای درآمدند و خود سعادتخان هم با چند تن از سپاهیان خویش آنقدر دلیرانه به جنگ ادامه داد تا اینکه فیلش مورد حمله قرار گرفت و به صفوف قوای ایران فرار کرد و وی را مجبور به تسلیم کرد.
در مرکز جبهه نیز قوای هند تحت فرماندهیخان دوران اگرچه با رشادت جنگیدند لکن مانند قوای سعادتخان بر اثر حمله سریع و آتش مرگبار زنبورکهای نادر دچار سستی شدند. شمشیر بازان هندی هم که زیاد به خود مغرور بودند در مقابل اصول جدید و پیکارهای نادری کاری نمیتوانستند از پیش ببرند. اقبال هنگامی کاملا از لشکریان هند روی برتافت که خان دوران پس از زخمی شدن مورد اصابت گلوله قرار گرفت و بیهوش در هودج فیل خود افتاد و برادرش و عده کثیری دیگر از امرای هند دستگیر شدند. لکن یکی از سربازانخان دوران با ابراز رشادت فراوان توانست وی را به اردوگاه هندیان بازگرداند. قوای هند چون فرماندهان خود را از دست دادند پا به فرار نهادند و هزاران کشته و غنایم معتنابهی بهجای گذاشتند.
ارسال نظر