در این زمان اگرچه بیشتر جمعیت ایران کشاورز بودند، ولی بخش عمده زمین‌های کشور به شاه، دولت و مالکان بزرگ تعلق داشت. به‌ویژه علاقه شاه سابق به غصب زمین‌های مردم سبب شده بود که شاه به بزرگ‌ترین زمیندار کشور مبدل شود. روند تحولات جهانی در بخش کشاورزی از یکسو و اوضاع نابسامان روستاهای ایران از سوی دیگر، ادامه این روند را ناممکن می‌کرد به این ترتیب شاه در حدود ۲۰ سال پیش از آغاز رسمی اصلاحات ارضی بخشی از زمین‌هایی را که در اختیار داشت به دولت واگذار کرد. در ادامه بخش‌های دیگری از زمین‌ها با اقساط بلندمدت به زارعان و دهقانان واگذار و به تدریج از دایره مالکیت شاه کاسته شد اما این روند به شخص شاه محدود نماند. به‌زودی مقرر شد که مالکان بزرگ نیز مالکیت خود را محدود کرده و به این منظور حدودی تعیین شد. این امر البته خوشایند مالکان نبود و با روش‌های مختلفی چون تقسیم اموال میان اقوام و خویشاوندان یا فروش آن و ورود به بخش تازه‌وارد صنعت، تلاش کردند با اعمال محدودیت‌های جدید مقابله کنند. با تصویب قانون اصلاحات ارضی و اجرای آن تغییرات بسیاری در میزان و شیوه مالکیت بر زمین و مراتع اعمال شد تا در قالب حرکتی که شاه آن را «انقلاب سفید» نامید از حوزه نفوذ مالکان بزرگ کاسته شود و مردمی که برای سال‌ها روی زمین کار می‌کردند و سهم اندکی از آن می‌بردند، صاحب زمین شوند. اما در عمل این حرکت  نارضایتی‌های بسیاری را فراهم آورد تا آنجا که می‌توان آن را یکی از زمینه‌های انقلاب اسلامی در ۱۳۵۷ دانست.