موانع و مشکلات رشد و توسعه مدارس نوین در کرمانشاه
موانع اجتماعی
بافت اصلی شهر کرمانشاه در دوره قاجار تابع نیروهای ایلی و جمعیت عمدهای از آن وابسته به مجموعهای از ایلات بود. میتوان در این فضا غلبه ذهنیت ایلیاتی که در پیوند با حکومت انسجام یافته بود را حس کرد. این نیروها هرگونه تحول و جنبش اجتماعی را که در تعارض با منزلت اجتماعی و منافع اقتصادی خود میدیدند، برنمیتافتند؛ تنها تغییراتی اندک با مدیریت و هدایت خود را میتوانستند بپذیرند، آنان انتقال و جابهجایی قدرت و تنزل نقش رهبران سنتی را به مثابه زنگ خطر و مقدمه دگرگونیهای گسترده دیگری میدانستند که مهار دامنه آن در حیطه اقتدار آنان نبود، بنابراین با دگرگونی و نوسازی نهادهای فرهنگی و مدنی مخالفت میکردند.
مشکلات مالی
مدارس جدید با مشکلات عدیدهای در داخل مواجه بود که «قلت عایدات»، «فقدان وسایل تعلیم» و «نبود کادر آموزشی مجرب» از آن جمله بود. در برگه احصاییه مدارس کرمانشاه (۱۳۳۲ق) که توسط مدیر مدرسه اسلامیه تنظیم شده است به مساله قلت عایدات مدرسه اشاره رفته است. در این ایام مدرسه ۴ کلاسه بود و مدیر مدرسه برای تحدید مخارج علاوه بر مدیریت، تدریس کلاسهای ۴و ۵ را نیز بر عهده داشت. در این سال مدرسه ۳۰۰ قران مداخل داشت. «سوای کرایه خانه و حقوق مدیر با مشقّ احوال از این مدرسه نگهداری و نگذاشته فتوری در تعلیمات آن حاصل شود.»
بحرانهای سیاسی
این دوران مقارن وقایع وحوادث مهمی بود که جامعه ایران و در پی آن کرمانشاه را دستخوش بحران و تغییرات عمدهای کرده بود. انقلاب مشروطه، جنگ بینالملل اول، فتنه سالارالدوله و منازعات حزب دموکرات و اعتدالی از آن جمله بود. حوادثی که مجال رشد و توسعه به نهادهای آموزشی نمیداد و اندک نیروهای فعال سیاسی اجتماعی و روشنفکران معارفخواه را از حوزه فرهنگ عمومی غافل و به عرصه پرتلاطم و آشوب سیاست و منازعات حزبی کشانده و سیاستزدگی را روح حاکم بر زمانه کرده بود. فریدالملک همدانی به پارهای از آنها اشاره دارد. «شاگردان مدرسه کرمانشاه هم آمدند. خطبه سرودند و برای پایندگی مجلس شورای ملی دعا کردند. زندهباد اعلا حضرت پادشاه ایران فرمودند و رفتند. این اوقات همه جای این ولایت مغشوش و نا امن است؛ حتی در میدان شهر آدم لخت میکنند. (فریدالملک،۱۳۵۴:۳۳۲)
دشمنی سنتگرایان
اما مدارس جدید دشمنان و معارضان دیگری نیز داشت. این نهاد نوپا با واکنش منفی سنتگرایان مواجه بود. آنان در آغاز با اتکا به روش موعظه و هشدار، خانوادهها را مخاطب خود قرار دادند و از آنان خواستند که کودکان خود را به مدرسه که «کانون فساد بود نفرستند. با توسعه مدارس جدید و اقبال نوآموزان شیوه و نحوه مقابله با آنان نیز تغییر یافت زیرا «مدارس نوین بهعنوان عرضهکننده آموزش اولیه، عملا نقش سنتی این گروه را در شکل دادن، تعریف کردن و انتقال ارزشهای اخلاقی، به چالش کشیده بودند. مدارس همراه با ترویج ایده شهروندی به روند عرفی شدن اخلاق نیز کمک میکرد. سنتگرایان محلی به تهدیدهایی لفظی بسنده نکردند و درصدد تنبیه و آزار نوآموزان نیز بر آمدند. در سالنامه اداره معارف کرمانشاهان (۱۳۰۵ش) در این باره آمده «کسانی که از جهالت مردم استفاده کرده و مدتها آنان را آلت اغراض شخصی قرار داده بودند، انتشار علم و معرفت را مضر به حال خود دانسته از اطلاعات و آگاهی عامه اظهار تنفر کرده برای حفظ منافع شخصی به تک و دو افتاده، مردم را به کلمات بیاصل واهی فریب داده و حتی تا این اواخر با تمام قوا با معارف مخالفت میکردند.»
ارسال نظر