احتمالا پیوند نزدیکی میان کارکردهای مذهبی و صنفی نقیب وجود داشته است. حسین واعظ کاشفی، نقیب را سرپرست استادان حرفه‌ها و شاگردان می‌داند و در رسم منصوب شدن اعضای صنف به درجه استادی، رسم کمر بستن آنها را انجام می‌داد. در عهد صفوی هنوز هم چنین وظایف مذهبی را نقیب انجام می‌داد اما وی سرپرستی گونه‌های ویژه‌ای از امور صنفی را برعهده داشت. نقیب را شاه منصوب می‌کرد و به‌عنوان مقام بلندپایه درجه می‌یافت. اولیا افندی در میانه سده ۱۱ق./  ۱۷م از ایران بازدید کرده، می‌گوید که نقیب تبریز مقامی حکومتی و زعیم سادات به شمار می‌رفت و نقیب اصفهان لقب «عالی حضرت» را داشت که تنها به مقامات عالی مرتبه اهدا می‌شد. می‌توان گفت که مقام نقیب موروثی بوده و جای خود را به فرزندش واگذار می‌کرد و او نیز در این مقام با فرمان شاه تثبیت می‌شد. مینورسکی می‌گوید نقیب، قائم مقام و دستیار کلانتر بود. تذکره‌الملوک وظیفه اصلی نقیب را مشخص کردن بنیچه اصناف ذکر می‌کند.

به علاوه هنگامی که صنف با استاد شدن کسی موافق بود، نقیب باید صلاحیت وی را تایید می‌کرد. ان. کوزنتسوا پژوهشگر دوره صفوی به نقش نقیب در مراسم مذهبی شکل ویژه‌ای داده و نقش وی را در پیوند با اصناف چنین خلاصه می‌کند: سرپرستی رسوم و تشریفات مذهبی، مراقبت از مسائل اخلاقی اعضا، اجرای قواعد حاکم بر استادان برای به کار گرفتن نوآموزان و شاگردان آنها، پاسداشت سنت‌ها و آموزه‌های بزرگان و اولیای منسوب به یک حرفه، ارزیابی مالیات، تقسیم سفارش‌های کالاها در میان اعضای صنف، جلوگیری از نوسانات قیمت در بازار و تعیین قیمت برای کالاها. تذکره‌الملوک اشاره می‌کند که مقام نقیب در برخی از اصناف اقتدار زیادی داشت. وی پیشکسوتان دراویش، روضه‌خوانان و اهل معرکه و غیره را در مقامشان نصب می‌کرد. گرچه نقیب مامور حکومت به‌شمار می‌رفت اما روابط وی با اصناف نزدیک بود و به‌طور کلی وی از احترام اعضا، نه تنها به دلیل نسب بلکه بیشتر به لحاظ مرتبه برخوردار بود.

منبع: مهدی کیوانی، پیشه‌وران و زندگی صنفی آنان در عهد صفوی، ترجمه یزدان فرخی، نشر امیرکبیر،‌۱۳۹۲.