مهاجرت اعراب و تغییر تختگاه اصفهان
بر پایه دادههای اندک و پراکنده منابع تاریخی نمیتوان از چندوچون کوچیدن تدریجی اعراب به اصفهان سخن گفت. ظاهرا نخستین اعرابی که در اصفهان منزل گزیدند از اهالی کوفه و بصره بودهاند. بافت نژادی و قومی ساکنان اصفهان به روایت یعقوبی در سده سوم هجری بدین سان بوده است: بیشتر ساکنان شهرهای جی و یهودیه، عجم و از اَشراف دهقاناناند و بقیه، اعرابی هستند که از شهرهای کوفه و بصره و از قبایل ثقیف، تمیم، بنیضبه، خزاعه، بنیحنیفه، بنیعبدالقیس و... کوچیدهاند. ساکنان رستاقهای برخوار، برآن، میرین، قامدان و فریدین، غیرعرب و پارهای از ساکنان رستاقهای سردقاسان و گرمقاسان، اعراب اهل یمن هستند. بنابراین از گزارش یعقوبی چنین برمیآید که شمار اعراب مهاجر در شهرهای جی و یهودیه اندک و در نقاط دیگر و دیهها اندکتر بود و در کل، ساختار قومی دیهها دست نخوردهتر باقی مانده بود. منزل گزینی تدریجی اعراب و به دست گرفتن حکومت اصفهان در ساختار قومی و نژادی اصفهان، دگرگونیهای کلانی نیافرید؛ اما به گونهای دیگر تاثیرات خود را نشان داد.
اعراب مهاجر از آغاز فتح تا فرارسیدن خلافت منصور عباسی بهگونهای اصفهان را اداره کرده بودند که شهرها و دیههای اصفهان از پیشرفت و آبادانی بازمانده بودند؛ بهطوری که مافروخی، اصفهان را تا پیش از برخی اقدامات عمرانی دوره منصور عباسی چنین توصیف میکند: «دیار اصفهان، دیههایی بود پراکنده و شهرهایی خراب و کَنده» هنگامی هم که خلیفه منصور به اصفهان نظر افکند و به آبادانی آن فرمان داد، به یهودیه که از دوران باستان، اقامتگاه یهودیان اصفهان بود توجه بیشتری نشان داده شد. یهودیه پیش از این هم برای اعراب حائز اهمیت بود؛ بهطوریکه دو مسجد در دیه خُشینان و محله باذانه یهودیه بنا کرده بودند. زمانی هم که ایوب بن زیاد از سوی خلیفه منصور، عامل جنگ و خراج در اصفهان شد در دیه خشینان یهودیه منزل گزید و کاخ و مسجد در یهودیه برآورد و بازاری در چند ردیف برای فروشندگان و بازرگانان در کوی کاهفروشان پیافکند. در همین ایام بود که خانههای دیه خشینان به یهودیه پیوست و یهودیه از جایگاهی برخوردار شد که در حدود سال ۱۵۱ه.ق عنوان شهر یافت. پس از آن هم اعراب دیه طهران از قبیله تیم در سال ۱۵۶ه.ق در یهودیه مسجد جامع فراخی بنیاد کردند که بهدنبال آن یهودیه از سوی بیابان گسترش یافت و زمینهای پانزده دیه پیرامونش بدان پیوست. بدین سان بود که فرمان منصور عباسی مبنی بر «روی گردانیدن بر دیههایی چند (از اصفهان) و شهر ساختن کوره آن» اجرا شد.
یهودیه چنان ترقی یافت که با جی، تختگاه باستانی و پرشکوه اصفهان پهلو زد و به تدریج از آن پیشی گرفت. توسعه پرشتاب یهودیه چنان بود که ابنحوقل در نیمه دوم سده چهارم هجری، یهودیه را بزرگتر از جی و حدود دو برابر آن توصیف میکند و مقدسی نیز که معاصر ابنحوقل است از رونق و شکوفایی یهودیه در عصر خویش خبر میدهد و آن را چنین وصف میکند: «بزرگ و آباد و پربرکت و شهر بازرگانی است.» نام اصفهان نیز که نویسندگانی همچون ابن رسته و ابن ندیم برای نامیدن شهر جی به کار میبردند، در نوشته مقدسی و یاقوت حموی دیگر به شهر یهودیه اطلاق میشد. چنان که یاقوت حموی به صراحت گوید: «شهر اصفهان امروزین، همان یهودیه است.» پس با رونق روزافزون یهودیه، شهر جی روی به ویرانی نهاد و به حاشیه تختگاه جدید رانده شد و بر همین حال ماند تا اینکه در دوره معاصر با گسترش وسیع شهر اصفهان بدان پیوست. بدین سان شد که حمله اعراب و مهاجرت آنان به اصفهان، سرنوشت جی و یهودیه را دگرگون کرد و یکی را از رونق انداخت و دیگری را آباد ساخت.
شاید تمایل اعراب مهاجر به سکونت در یهودیه و توجه به آبادانی آن از اینرو بود که یهودیان سامیتبار را به فرهنگ خویش نزدیکتر از آریاییتبارها میدیدند و فرهنگ یهودیان برای ایشان آشناتر بود؛ چراکه پیشتر در برخی نقاط عربستان همچون یثرب در کنار یهودیان زیسته بودند و با آنان مناسبات اجتماعی داشتند. در ضمن، ظاهرا هنگام فتح اصفهان از یهودیان رفتار خصمانهای سر نزده بود و حتی با پذیرفتن راهنمایی سربازان عرب در حمله به دیه فابزان به آنان یاری رسانده بودند.
ارسال نظر