نامه برکناری مصدق
۲۳مرداد ۱۳۳۲ محمدرضا شاه نامه برکناری دکتر مصدق از نخستوزیری ایران را امضا کرد و خود با همسرش ثریا به رامسر و از آنجا به کلاردشت رفت تا اگر در برکناری مصدق شکست خورد، بتواند از آنجا به خارج از کشور بگریزد. نامه برکناری دکتر مصدق و نامه انتصاب سرلشکر بازنشسته زاهدی به نخستوزیری که هر دو مغایر قانون اساسی بود، به اصرار دول خارجی و بهصورت محرمانه امضا شده بود و مردم از آن آگاه نبودند. قانون اساسی آن زمان، برکناری نخستوزیر را در دست مجلس شورای ملی و پس از رای عدم اعتماد مجلس به او قرارداده بود و انتصاب نخستوزیر تازه نیز باید پس از ابراز تمایل مجلس به فرد مشخص صورت میگرفت.
۲۳مرداد ۱۳۳۲ محمدرضا شاه نامه برکناری دکتر مصدق از نخستوزیری ایران را امضا کرد و خود با همسرش ثریا به رامسر و از آنجا به کلاردشت رفت تا اگر در برکناری مصدق شکست خورد، بتواند از آنجا به خارج از کشور بگریزد. نامه برکناری دکتر مصدق و نامه انتصاب سرلشکر بازنشسته زاهدی به نخستوزیری که هر دو مغایر قانون اساسی بود، به اصرار دول خارجی و بهصورت محرمانه امضا شده بود و مردم از آن آگاه نبودند. قانون اساسی آن زمان، برکناری نخستوزیر را در دست مجلس شورای ملی و پس از رای عدم اعتماد مجلس به او قرارداده بود و انتصاب نخستوزیر تازه نیز باید پس از ابراز تمایل مجلس به فرد مشخص صورت میگرفت. نظام حکومتی ایران بر پایه قانون اساسی سابق، نظامی «پارلمانی» بود. بنابراین برکناری دکتر مصدق مخصوصا پس از کنارهگیری بسیاری از نمایندگان مجلس و تایید انحلال آن دوره مجلس (دوره هفدهم) در رفراندوم، عملی مغایر قانون اساسی بود و شاه با امضای برکناری نخستوزیر قانونی مرتکب نقض قانون اساسی و کودتا (براندازی دولت منتخب مردم) شده بود و قاعدتا خودش باید برکنار و مجازات میشد.
فرمان مخدوش عزل مصدق
فرمان عزل دکتر مصدق و همچنین فرمان انتصاب سرلشکر فضلالله زاهدی هر دو مخدوش بود؛ زیرا فرامین ابتدا نوشته میشوند و سپس شاه امضا میکند. حال آنکه این دو فرمان روی سرکاغذهای سفید دربار که شاه بهصورت «سفید مهر» امضا کرده بود، نوشته شده بود. هنگامی که ابتدا متن نوشته میشود، نویسنده با آسودگی خیال، تمام کلمات را - با فاصله مساوی از یکدیگر- مینویسد و در هرجا که متن تمام شد، شاه امضا میکند. حال آنکه در فرمان نصب سرلشکر زاهدی، چون شاه ابتدا امضا کرده و سپس متن بر بالای آن نوشته شده، همینطور که در عکس ملاحظه میکنید فاصله کلمات در دو سطر اول مساوی است. ولی وقتی نویسنده به سطر سوم و به خصوص به سطر چهارم رسیده، چون دیده است که جا کم آورده، کلمات سطر سوم و بهویژه کلمات آخر سطر را - بسیار فشرده و نزدیک به هم - نوشته است تا متن از امضا تجاوز نکند یا از آن بدتر: متن فرمان روی امضای شاه نوشته نشود.
همینطور که ملاحظه میکنید حتی تاریخ فرمان هم مشکوک است به این نحو که تاریخ «سال» در بالا، ماه «در وسط» و روز در «زیر» نوشته شده و در نتیجه به جای ۲۳ مرداد ۱۳۳۲ یا لااقل بهجای «۱۳۳۳،۲۲ مرداد» خوانده میشود: «۱۳۳۲ مرداد ۲۳.» علاوه بر آن بهنظر میرسد که اقلا یک بار در آن دست برده شده؛ چون تاریخ روز آن دست خوردگی دارد و روی عدد ۲۳ دوبار قلم برده شده است. اما آنچه به واقعیت نزدیکتر بهنظر میرسد این است که تاریخ ۲۳ را کس دیگری و با قلم دیگری، به متن فرمان اضافه کرده است. چون اولا طرز نوشتن عدد ۲ و بهخصوص عدد ۳ آن، با طرزی که نویسنده فرمان، عدد ۱۳۳۲ را نوشته به کلی متفاوت است، و ثانیا عدد ۲۳ بسیار کلفتتر و درشتتر از عدد ۱۳۳۲ است و نکته آخر اینکه هرکس تاریخ این فرمان را نوشته - اعم از شاه یا هرکس دیگر - گویا با دستپاچگی و اضطراب آن را نوشته زیرا «مرداد» را «مراداد» نوشته و بعدا هم متوجه اشتباه خود نشده و حتی با همین غلط در کتاب روایت خاطرات اردشیر زاهدی به چاپ رسیده است.
منبع: مقاله «درباره قانونی بودن یا نبودن فرمان عزل دکتر مصدق»، نوشته دکتر عباس توفیق
ارسال نظر