منابع دست اول مشروطهپژوهی
نخستین کتابی که درباره مشروطه نوشته شده کتاب تاریخ بیداری ایرانیان ناظمالاسلام کرمانی است. ناظمالاسلام این کتاب را ابتدا جزوه جزوه و بهصورت هفتگی چاپ میکرد و در زمان خودش مجلس اول را تا اواسط آن دربر میگرفت. قسمت عمدهاش درباره قبل از مشروطه است که دیگران هم نوشتهاند. مجدالاسلام کرمانی برادر ناظمالاسلام هم در همان دوره یادداشتهایی مینوشته که در دهه ۴۰ و ۵۰، در دانشگاه اصفهان چاپ شده است. او همان کسی است که در جریان مشروطه با میرزا حسنخان رشدیه و یک تن دیگر به کلات تبعید شد. نام کتاب او تاریخ انقلاب مشروطیت ایران است که اولین قسمت آن سفرنامه کلات است اما در همان زمانها یکی دو تن دیگر نیز مطالبی نوشتهاند که بعدها چاپ شده است.
نخستین کتابی که درباره مشروطه نوشته شده کتاب تاریخ بیداری ایرانیان ناظمالاسلام کرمانی است. ناظمالاسلام این کتاب را ابتدا جزوه جزوه و بهصورت هفتگی چاپ میکرد و در زمان خودش مجلس اول را تا اواسط آن دربر میگرفت. قسمت عمدهاش درباره قبل از مشروطه است که دیگران هم نوشتهاند. مجدالاسلام کرمانی برادر ناظمالاسلام هم در همان دوره یادداشتهایی مینوشته که در دهه ۴۰ و ۵۰، در دانشگاه اصفهان چاپ شده است. او همان کسی است که در جریان مشروطه با میرزا حسنخان رشدیه و یک تن دیگر به کلات تبعید شد. نام کتاب او تاریخ انقلاب مشروطیت ایران است که اولین قسمت آن سفرنامه کلات است اما در همان زمانها یکی دو تن دیگر نیز مطالبی نوشتهاند که بعدها چاپ شده است. یکی محمدشریف کاشانی که وقایع مشروطه را بهصورت روزانه نوشته و خانم منصوره اتحادیه آن را در سه جلد به نام واقعات اتفاقیه روزگار چاپ کرده است. دیگری شخصی به نام محیط مافی که او هم کتاب مفصلی از جریانات، روزنامهها و اطلاعات شخصی خود نوشته که آنهم در سالهای آخر دهه پنجاه (۱۳۵۸ یا ۵۹) چاپ شده است. این کتاب دنبالهای دارد که هنوز چاپ نشده و در کتابخانه مجلس موجود است. اما گرته همه اینها یکی است یعنی دنبال این بودند که حوادث را روزبهروز دنبال کنند و با نیش و طعنه و نظریهای که داشتند، مطلب را بپرورانند، عمدتا هم طرفدار مشروطه بودند.
تاریخ مشروطه کسروی
احمد کسروی کتابش را حدود ۲۰ سال بعد از ناظمالاسلام نوشت. او وقتی مجله پیمان را منتشر میکرد، مقداری از وقایع مشروطیت آذربایجان را در هر شماره مینوشت. بعد آنها را بهصورت کتابی درآورد که در سه جلد منتشر شد. بعدها انتشارات امیرکبیر آن کتاب را در دو جلد منتشر کرد. کسروی به دو نوع منبع مهم که در تاریخنگاری اهمیت دارند، دسترسی نداشت. یکی اسناد رسمی دولتی و دیگری خاطرات اشخاص موثق؛ برای مثال فرض کنید احتشامالسلطنه.
آثار ادوارد براون
در همان ایام مشروطیت به کارهایی برخورد میکنیم که فرنگیها در زمینه انقلاب مشروطه انجام دادهاند که مهمترین آنها کار ادوارد براون است. براون دو کار در زمینه مشروطه دارد. یکی به اسم انقلاب مشروطیت ودیگری به نام جراید و مجلات دوره مشروطیت. کتابهای دیگری که بعدها راجعبه انقلاب مشروطه توسط فرنگیها نوشته شد و همه آنها از کتابهای براون استفاده کردهاند، به پایه و مایه کتاب براون نیست.
کتاب یحیی و تاریخ ملکزاده
بعد از رفتن رضاشاه خاطرات یحیی دولتآبادی که از دستاندرکاران مشروطه بود و نیز کتاب دکتر ملکزاده پسر ملکالمتکلمین منتشر شد. از این دو کتاب به نظر من کتاب دولتآبادی مهمتر است. ملکزاده بیشتر توجهش به چیزهایی بوده که دیگران هم نوشتهاند اما میرزا یحیی دولتآبادی چون در کارهای معارف و مدارس وارد بود، اطلاعاتش دست اول است. در کتابهای دیگر آنچه در این باب هست، رونویسی است.
خاطرات مستوفی و تقیزاده
خاطرات عبدالله مستوفی هم کتاب بسیار مفیدی است ولی از جوهر مشروطیت بحثی در آن نیست، بیشتر آداب و رسوم و اینجور چیزها است. اما در سنوات بعدتر کتابهایی پیدا و منتشر شد که کتابهای باارزشی هستند. مثل خاطرات احتشامالسلطنه یا خاطرات تقیزاده که وصیت کرده بود تا ده سال بعد از مرگش چاپ نشود و بعد از مرگ او هم افتاد به دوره بعد از انقلاب. یا خاطرات مستشارالدوله که در پنج جلد چاپ شده و حاوی دقایقی است که کتابهای قبلی را تکمیل میکند. بنابراین مورخی که امروز بخواهد کار کند مدارک و وسایل برایش فراهمتر است، بهخصوص اگر مورخین ما حوصله کنند و در اسناد دولتی که در سازمان اسناد هست، قدری تجسس کنند.
کتابهای خاطراتی که در این مدت منتشر شده بهنظر من اهمیتش بیشتر از آن چیزی است که قبلا وجود داشته است. مثلا خاطرات عینالسلطنه با آنکه آدمی بوده که در ده زندگی میکرده و شاهزاده و مخالف مشروطه هم بوده، جسته گریخته در آن مطالبی دیده میشود که در کتابهای دیگر نیست، یا برادرش عمادالسلطنه خاطراتی دارد که حالا دارد چاپ میشود. او مرد تحصیلکرده و عالم به تاریخ بوده و با دیدی به وقایع مشروطه نگریسته که در جاهای دیگر نیست. وقتی مشروطه اتفاق میافتاد، او حاکم اهر بود. این نوع گزارشهای روزانه که افراد برای دل خودشان مینوشتند خیلی بیشتر از کتابهایی مانند خاطرات عبدالله مستوفی و نظایر آن به حال تاریخ مشروطه مفید خواهد بود.
- تلخیصی از یک مقاله به قلم ایرج افشار، محقق و پژوهشگر
ارسال نظر