آغاز به کار آلیانس در ایران نمایی از مدرسه قدیمی آلیانس درتهران

در سال ۱۸۸۳ (۱۳۰۰ق) در پاریس نهادی به نام «آلیانس فرانسه، کانون ملی برای ترویج زبان فرانسه» با بودجه سالانه ۳۰۰هزار فرانک پا گرفت. هدف این نهاد چنانکه از نامش بر می‌آید، گسترش زبان و فرهنگ فرانسه در جهان بود. بولتن آلیانس هم از همان سال آغازین، هر سه ماه یکبار انتشار می‌یافت و اخبار گشایش شعبه‌های آلیانس را در جهان منتشر می‌کرد. این کانون در اهداف و آرمان‌های خود نوشت: هدف ما «هم‌پیوندی است با فرانسویان برون‌مرزی، زنده نگه‌داشتن زبان ملی است در میان آنان و در میان همه دوستداران زبان و فرهنگ فرانسه، از هر نژاد و هر ملیت که باشند». همچنین در سرلوحه همان نشریه گفته شد: «هر آنکه به زبان فرانسوی روی آورد، به راه و رسم فرانسوی نیز روی خواهد کرد و رویکرد به خلق و خوی فرانسوی، روی‌آوری به فرآورده‌های فرانسوی خواهد بود.

گسترش زبان فرانسه در خارج از کشور ابزاری است کاربر در گسترش روابط، در تسهیل داد و ستد و سپس در افزایش تولید ملی.» هرچند که در ایران به کرسی نشاندن چنین آرمانی ناممکن به نظر می‌رسید. نخست اینکه در زمینه اقتصادی و بازرگانی، روس‌ها و انگلیسی‌ها چنان عرصه را بر دیگران تنگ کرده بودند که جای میدان‌داری برای فرانسویان و دیگران نبود. دیگر اینکه برداشت ایرانیان از تاریخ و فرهنگ فرانسه، چنانکه سفیر فرانسه هم گزارش می‌کرد، با این‌گونه اهداف همخوانی نداشت. آنکه در این مدرسه نام می‌نوشت بیشتر یا به‌دنبال دستیابی به دانش نوین بود یا دل به سوی تاریخ گذشته و ادبیات این کشور داشت. چنان‌که رفته‌رفته و به ناچار فرانسویان خود دست از بلندپروازی کشیدند و در آلیانس و دیگر نهادها به آموزش زبان و ادبیات فرانسه بسنده کردند. به عبارت دیگر برخلاف میل بانیان آلیانس سرانجام این نهاد به یک آموزشکده فنی صرف بدل شد.

آلیانس فرانسه در هر شهر یک مدرسه و یک کمیته یا انجمن و یک کتابخانه را در برمی‌گرفت. در همان سال یکم آلیانس ۳۰ هزار عضو در جهان گردآورد. در آغاز سده بیستم ۱۱۵ کمیته در پاریس و ۱۲۶ کمیته در برون از مرزها به راه افتادند. از جمله در آمریکا، استرالیا، آلمان، روسیه، بلژیک، ایتالیا، مصر و ترکیه شعبه‌هایی تاسیس کردند. در میان بنیانگذاران شعبه ایران آلیانس نام دکتر تولوزان حکیم‌باشی ناصرالدین شاه به چشم می‌خورد که به نمایندگی آن نهاد در ایران برگزیده شد. در ۱۸۸۹م (۱۳۰۶ق) بولتن آلیانس برای نخستین‌بار از «برپایی کمیته تهران» سخن راند و از دو شاخه آلیانس در تهران و شیراز نام برد. در تهران از مدیریت ژوزف ریشار (مودب الممالک) پسر «ژول ریشار» معروف و در شیراز از «دوکروآ» یاد کرد. در این سال‌ها ژوزف ریشار که چهل سالی در ایران زیسته بود، در دارالفنون درس فرانسه می‌داد. برپایی کمیته با مشکل چندانی روبه‌رو نشد. بدین‌سان که در اواخر سال ۱۸۸۸م (۱۳۰۵ق) «پولز» کاردار سفارت فرانسه در تهران، از طریق دکتر تولوزان با انجمن مرکزی پاریس تماس گرفت تا بتواند کمیته و مدرسه تهران را به راه‌اندازد. در آغاز کار دولت ایران با برپایی کمیته مخالفتی نکرد.

علی اصغرخان امین‌السلطان، میرزاعلی‌خان امین‌الدوله و کامران میرزا نایب‌السلطنه به عضویت درآمدند و نوید کمک مالی دادند. در همان نشست اول «بالوآ» سفیر فرانسه در ایران ریاست افتخاری را برعهده گرفت. مدتی بعد دکتر فوریه پزشک فرانسوی و ارتشی شاه به ریاست برگزیده شد. «فلیکس وویلیه» استاد مدرسه نظامی یا «اتا ماژری» که به دست میرزا حسین‌خان سپهسالار بنا شد، همراه با «فابیوس بواآتال» که قرارداد برای کشیدن راه‌آهن بست و به جایی نرسید، هر دو به معاونت رسیدند و یک فرانسوی دیگر هم به صندوقداری گمارده شد. همچنین دکتر «مورل» پزشک سفارت به عنوان دبیر اول برگزیده شد. در این کمیته که بودجه مدرسه، برنامه دروس و استخدام استادان را بررسی می‌کردند، شخصیت‌های علمی و سیاسی ایران و فرنگ عضویت رسمی و افتخاری داشتند و اعضای کمیته به سه دسته تقسیم می‌شدند: اعضای بنیانگذار، اعضای دائمی و اعضای سالانه.

برای خواباندن سر و صدای مخالفان و کاستن از آزار رقیبان، آلیانس از نمایندگان سایر کشورها، از پزشکان گرفته تا کارکنان سفارتخانه‌ها هم یارگیری می‌کرد. همچنین سرمایه‌داران و بانکداران را نیز به همکاری می‌خواند تا اگر از دست برآید، از نفوذ و کمک‌های احتمالی‌شان بهره‌گیرد. از دولتمردان ایران هم یارگیری کردند تا هم از تامین سیاسی و هم از کمک‌های مالی بزرگان بهره‌مند باشند. البته این نهاد مخالفان متعددی هم در میان سایر کشورها و به علاوه در میان مدارس دیگری که کار تدریس زبان فرانسه را انجام می‌دادند مانند دارالفنون و مدرسه سیاسی داشت که به یک نوبت بسته شدن آن در نتیجه سعایت مخالفان نیز انجامید و به علاوه در دوره‌های بعد نیز با مشکلات مالی عدیده‌ای مواجه بود ولی در مجموع این نهاد نقش قابل‌توجهی در غلبه فرهنگ فرانسوی در میان روشنفکران ایرانی داشت.

منبع: هما ناطق، کارنامه فرهنگی فرنگی در ایران، انتشارات خاوران، 1375.