مخالفت بازرگانان با بانک شاهی
بازرگانان از مخالفان اصلی بانک شاهنشاهی بودند و حتی نماینده دولت انگلیس معترف بود که «تجار از بانک شاهی ناخرسندند» البته بانک هم از آنها دل خوشی نداشت و به محض آنکه فرصتی به دست آورد، امینالضرب را که رئیس تجار بود، از کار برانداخت. بهویژه که حاجی از دیرباز در اندیشه برپایی بانک بود. دکتر آدمیت در بحث مهمی از تاریخچه «بانک و مالیه» به عهد میرزا حسینخان سپهسالار، از این طرح نخستین که امینالضرب در ۱۵ شعبان ۱۲۹۶/ ۵ اوت ۱۸۷۹ ارائه داد، سخن گفته و از حاجی به مثابه «سرمایهدار روشنبین» یاد کرده است.
بازرگانان از مخالفان اصلی بانک شاهنشاهی بودند و حتی نماینده دولت انگلیس معترف بود که «تجار از بانک شاهی ناخرسندند» البته بانک هم از آنها دل خوشی نداشت و به محض آنکه فرصتی به دست آورد، امینالضرب را که رئیس تجار بود، از کار برانداخت. بهویژه که حاجی از دیرباز در اندیشه برپایی بانک بود. دکتر آدمیت در بحث مهمی از تاریخچه «بانک و مالیه» به عهد میرزا حسینخان سپهسالار، از این طرح نخستین که امینالضرب در ۱۵ شعبان ۱۲۹۶/ ۵ اوت ۱۸۷۹ ارائه داد، سخن گفته و از حاجی به مثابه «سرمایهدار روشنبین» یاد کرده است. طرح دوم که باز به ابتکار حاجی بود (به سال ۱۳۰۱ق/ ۱۸۸۵م) در کتابچه «مجلس وکلای تجار» آورده شده است. تجار میخواستند بانکی مختص به خود در تهران و سپس سایر شهرستانها دایر و راهاندازی کنند، اما کار این بانک هم سر نگرفت.
البته باید توجه کرد که مخالفت بازرگانان با بانک، مخالفت با استعمار و سخنانی از این دست نبود، این واژهها در آن روزگار باب نبودند اما اهل داد و ستد به نیازهای خود و جامعه بیش از سایر لایهها آگاهی داشتند و زیان خود را به چشم میدیدند زیرا در جامعه سنتی ایران، آنان خود نقش بانک را ایفا میکردند. لقب «امینالتجار» یا «ملکالتجار» یا «معینالتجار» در واقع به مثابه اعتبار بانکی بهکار میرفت و نشان از اعتماد مردم به صاحب این لقب داشت. برای دست یافتن به این القاب و به دست آوردن اعتماد، بازرگان باید شیوه زندگی ویژهای را برمیگزید. حاجی امینالضرب با آن همه سرمایه و ثروت ناگزیر بود همه روزه در بازار به آبگوشت همگانی و به زندگی ساده در حجره بسنده کند و همرنگ جماعت باشد. از این رو بود که بزرگان و توده مردم به وقت سفر دار و ندار خود را به یک بازرگان میسپرده و سالانه مبلغی بهره میستاندند و از شاه گرفته تا وزیر و روحانی و دیگران، جملگی بدهکار بازرگانان بودند اما در این معاملات پول کمتر دست به دست میشد.
از همین رو دولتمردان، درباریان و بزرگان هریک بازرگان «امین» خود را داشتند که به منزله صراف هم بودند. چنانکه حاجی امینالضرب صرافی «امین السلطان» را نیز عهدهدار بود، پیوند ناگزیر تجار بزرگ با درباریان و دولتمردان همواره این زیان را داشت که اینان جملگی از بازرگانان وام میگرفتند یا پس نمیدادند یا بازرگان را به محکمه میکشاندند و دار و ندارش را میگرفتند. چنانکه در همان سالها در تبریز و یزد روی داد و قنسولهای فرانسه شرحش را دادند. اما خطر بزرگ بانک شاهی در آن بود که به مثابه یک نهاد مادر به امتیازهای بیشمار دیگر جان داد. از جمله به امتیاز تنباکو که شاید به عنوان نیاز عمومی یکی از کم زیانترین امتیازها بود و در نهایت بانک شاهی سرطانوار بر تمام آب و خاک کشور دست انداخت.
هما ناطق، بازرگانان در داد و ستد با بانک شاهی و رژی تنباکو (برپایه آرشیو امینالضرب)، انتشارات خاوران، 1371.
ارسال نظر