بررسی پوشاک دوره زندیه براساس طبقات اجتماعی آن دوره
لباس نشانه تشخص
دکترسیدسعید زاهد زاهدانی- عبدالله نجفی اصل- حیدر امیری
مشخص بودن لباس هر صنف، از قدیم در ایران مرسوم بوده است تا بتوانند بهراحتی کاتبان را از بازرگانان و پیشهوران را از صاحبمنصبان تشخیص دهند؛ بهطور مثال، «بزرگان، یعنی آنان که از طبقه لشکری هستند در کمر کاردی کوتاهتر از خنجر عثمانیها دارند. دکانداران، بازرگانان، قضات و علما به جای این کارد، قلمدانی بر کمر میآویختند که البته نوع قلمدان نسبت به مقامی که داشتند متفاوت بود» (اولیویه، ۱۳۷۱: ۱۵۶). مناصب و مشاغل درباری نیز همواره لباسی مناسب مسند و منصب خود داشتند.
دکترسیدسعید زاهد زاهدانی- عبدالله نجفی اصل- حیدر امیری
مشخص بودن لباس هر صنف، از قدیم در ایران مرسوم بوده است تا بتوانند بهراحتی کاتبان را از بازرگانان و پیشهوران را از صاحبمنصبان تشخیص دهند؛ بهطور مثال، «بزرگان، یعنی آنان که از طبقه لشکری هستند در کمر کاردی کوتاهتر از خنجر عثمانیها دارند. دکانداران، بازرگانان، قضات و علما به جای این کارد، قلمدانی بر کمر میآویختند که البته نوع قلمدان نسبت به مقامی که داشتند متفاوت بود» (اولیویه، ۱۳۷۱: ۱۵۶). مناصب و مشاغل درباری نیز همواره لباسی مناسب مسند و منصب خود داشتند. افسران و صاحبمنصبان ارتش، لباس خاص خود را داشتند، اما آنها نیز اغلب کلاهی بر سر میگذاشتند که شالی نیز دور آن پیچیده شده بود. بهطور کلی جنس لباسها از پارچههای کتانی و ابریشمی و در زمستان پشمی بود (ورهرام، ۱۳۸۵: ۱۳۹).
بررسی نوع و شکل پوشاک طبقات اجتماعی در دوره زندیه
پیراهن مردان
پیراهن مردم عادی از پنبه بود و تا ران روی شلوار آویزان بود. این پیراهنها اغلب پارچه منقش داشت و اگر از پارچه ساده بود دور یقه آن گلدوزی میشد. گردن در زمستان و تابستان برهنه بود. روی پیراهن یک جلیقه پوشیده میشد که در تابستان از کتان ساده و در زمستان از کتان کلفت بود. این جلیقه روی سینه به هم میآمد و با دو دکمه بسته میشد. پارچه ساده برای دوخت پیراهن و آویزان بودن پیراهن روی شلوار، به دلیل اشتغال طبقات پایین به کشاورزی و زندگی در روستا بود که آزادی بیشتری برای کار کردن به مردان میداد تا بتوانند فعالیتهای بیشتری در امور کشاورزی و دامپروری داشته باشند. پیراهن مردان ثروتمند از نظر شکل و مدل مانند مردان طبقات پایین بود و تنها فرق آن در این بود که پیراهن ثروتمندان از ابریشم ریز بافت تهیه میشد (اولیویه، ۱۵۵:۱۳۷۱).
شلوار مردان (طبقات بالا و پایین)
شلوار مردم عادی از پنبه یا ابریشم بود که اغلب طرحی راهراه داشت. این شلوار تا روی پا میرسید و خیلی گشاد بود. مردم متمکن روی شلوار و روی کمر خود شال کشمیری و مردم ندار کمربندی چرمین میبستند. بزرگان، آنان که از طبقه لشکری بودند، در کمر کاردی کوتاهتر از خنجر عثمانیها قرار میدادند. دکانداران، بازرگانان، قضات و علما به جای این کارد قلمدانی بر کمر میبستند که البته نوعش نسبت به مقامی که داشتند متفاوت بود (اولیویه، ۱۵۶:۱۳۷۱ و ۱۵۷).
جوراب مردان (طبقات بالا و پایین)
در تابستان مردم عادی جوراب به پا نمیکردند، اما در زمستان پاها را با پارچه میپیچیدند به گونهای که تمام ساق پا را گرفته، از سرما محفوظ باشد. مردان ثروتمند جوراب پنبهای به پا میکردند که روی آن نقش پرندگان در رنگهای مختلف بافته شده بود و این جوراب روی شلوار کشیده میشد. امروزه هم دیده میشود که مردم روستاها شلوار خود را زیر جوراب میکنند (اولیویه، ۱۵۷-۱۳۷۱).
کفش (طبقات بالا و پایین)
افسران چکمههای سیاه به پا میکردند که تا زانو میرسید و پاشنههای بلند و باریک داشت. چون راه رفتن با این چکمهها دشوار بود، افسران به محض پیاده شدن از اسب نعلینی را که نوکرانشان حاضر میکردند، میپوشیدند (نیبور، ۱۱۸:۱۳۹۰). درباریان نیز معمولا در فصل زمستان برای اینکه از گل و لای محفوظ بمانند از کفش پاشنهبلند ساغری (چرم اسب) استفاده میکردند. برخی از درباریان از چکمه پوستی برای جلوگیری از ورود رطوبت و گل و لای استفاده میکردند. تفسیر لوشر از رنگ کفش درباریان این دوره به قرار زیر است: از نظر روانشناسی دلیل استفاده درباریان از کفش سبز این بود که برای به کرسی نشاندن عقیده خویش در جامعه تمایل داشتند خود را نماینده اصول اساسی و تغییرناپذیر معرفی کنند؛ در نتیجه برای خود مقام بلندی را قائل است و میخواهد که به دیگران پند و اندرزهای اخلاقی دهد و آنها را موعظه نماید (لوشر، ۸:۱۳۷۸ و ۸۵). استفاده از رنگ زرد در بین درباریان هم به این دلیل بود که انتخابکننده آن میخواهد به مقام بلندی رسیده، مورد احترام زیاد دیگران قرار گیرد (همان: ۹۲). مردم عامی کفش ساده بدون پاشنه و گالش مانند، بهپا میکردند که تقریبا نوعی نعلین بود که از چرمهای مختلف ساخته میشد و با بندهای چرمین بسته میشد (لوشر، ۱۷۶:۱۳۷۸).
کفش روستاییان به دلیل فعالیت کشاورزی و اقتصادی بسیار سبک بود که بتوانند به راحتی جابهجا شوند. آنها همچنین به دلیل عدم تمکن مالی از پنبه و لوازم ساده استفاده میکردند. دلیل استفاده روستاییان از لباسهای قرمز این بود... که باعث میشد از طریق فعالیتهایش زندگی پرجنب و جوش و کاملی داشته باشد (لوشر، ۱۳۷۸: ۸۷). مردان ثروتمند و پرجاه عمامههایی داشتند که از شال کرمان یا کشمیر بود. این عمامه هرگز حتی در حضور شاه نیز از سر برداشته نمیشد. همچنین کلاه سیاه رنگ پوست برهای که آسترش نیز پوست برهای خاکستری یا سفید بود بر سر گذاشته میشد. هر چقدر ابعاد شال بیشتر باشد نشان از منزلت اجتماعی و تمول فرد دارد. رنگ شال و طرز بستن آن در موقعیتهای مختلف و طبقات مختلف جامعه متفاوت است. عدهای عرقچین سرخ یا آبی یا سفید پارچهای (ابریشم دوزی شده) و گاهی چرمین بر سر داشتند. دولتمردان دور این عرقچین یک شال کشمیری میپیچیدند (نیبور، ۱۳۹۰: ۱۰۸).
در این دوره، از انواع دستارها بر گرد کلاه نمدین به شیوه صفویان که دنباله آن به موازات کلاه به طرف بالا جمع میشد استفاده میکردند (غیبی، ۱۳۸۷: ۴۹۰). مردان ثروتمند دارای منزلت اجتماعی بالا به دلیل جایگاه و منزلت اجتماعی خویش از شال کرمانی یا کشمیری استفاده میکردند که طرز بستن آن در موقعیتهای مختلف نشانگر قشربندی اجتماعی در جامعه زندیه است. دولتمردان نیز از عرقچین شبیه به مردم دیگر استفاده میکردند؛ ولی به دلیل آنکه تفاوت موقعیت اجتماعی آنها را نشان دهد از شال کشمیری دور عرقچین استفاده میکردند تا موقعیت بالاتر خود را نسبت به دیگر اقشار جامعه نشان دهند.
قبا (طبقات بالا و پایین)
قبا تا روی کمر بسیار تنگ است؛ از این جهت به بدن قالب میشود و شکم آنها را کاملا پوشیده و فشرده نگه میدارد و از کمر به پایین به تدریج گشاد میشود. قبایی که روی جلیقه پوشیده میشد، تا روی پا میرسید و مانند جلیقه از عقب و جلو و پهلوها باز بود. این قبا روی سینه و شکم هم میآمد و مانند جلیقه با دو دکمه بسته میشد. نیبور مینویسد: «همه، قبای بلندی میپوشند، که تا روی قوزک پا میرسد و شباهت زیادی به لباس آنهایی دارد که در حجاریهای تخت جمشید به چشم میخورد» (نیبور، ۱۳۹۰: ۱۱۶). معمولا بسیاری از مردم جامعه زندیه قبا میپوشیدند؛ ولی قبای رجال عالیرتبه با توجه به موقعیت و منزلت اجتماعی بالای آنها با قبای افراد عادی متفاوت بود و به دلیل همین قشربندی اجتماعی در جامعه زندیه، افراد طبقه بالا، از پارچه اطلس استفاده میکردند و همچنین با توجه به فصول مختلف نوع قبا و پارچه به کار رفته در آن نیز تغییر میکرد. در واقع قبا در گذشته مانند کت و شلوار در زمان حال کاربرد داشت. مردم به دلیل نظافت و تمیزی و جلوگیری از کهنگی معمولا قبا را بعد از ورود به خانه از تن درمیآوردند و هر روز از یک نوع قبای متفاوت استفاده میکردند، تا جایی که این تنوع در استفاده، باعث نوعی گوناگونی قبا در انظار عمومی میشد. در زمستان پوستین و عبایی که آستر آن از پوستهای گرانقیمت بود، پوشیده میشد. کسی که میخواست برای کار آزاد و راحت باشد عبایی بدون آستین میپوشید یا آستین عبا باز بود و دستها برای کار کردن از سوراخ آستین بیرون میآمد (اولیویه، ۱۳۷۱: ۲۲۰).
کمربند و شال (طبقات بالا و پایین)
در این دوره پادشاهان و درباریان و مردم عادی از شال استفاده میکردند؛ ولی کمربند برای پادشاهان و درباریان گوهر نشان بوده است و در میان مردم عادی کمتر رواج داشت. بیشتر از شال کمر استفاده میشد (غیبی، ۱۳۸۵: ۴۸۶). نوع گوهر مورد استفاده در کمربند پادشاهان و درباریان نشانگر تفاوت قشربندی اجتماعی با افراد عادی است و افراد عادی در جامعه زندیه بهدلیل شرایط اقتصادی توان استفاده از شال را داشتند.
عبا یا ردا (طبقات بالا و پایین)
عبا از جمله پوششهایی بود که بیشتر در دوره زندیه رواج داشت و به طور کلی بالاپوشی بود؛ چون خرقه و جبه که روی قبا پوشیده میشد (فسایی، ۱۳۶۷: ۲۱۸/ ۲). گروههای درویشان و روحانیون از کسانی بودند که مانند گذشته از عبا استفاده میکردند. معمولا بعضی از طبقات متوسط جامعه مانند روحانیون، درویشان و معلمان مکتبخانهها از عبا و ردا استفاده میکردند. برای نخستین بار در دوره زندیه، کریمخان برای اثبات مردمی بودن خود از عبا و ردا استفاده میکرد.
پوشاک زنان
پوشاک زنان در این دوره همانند دورههای صفویه و افشاریه است؛ ولی پوشاک در این دوره سادهتر از گذشته است. پوشاک زنان همانند مردان بود؛ ولی با پارچه ظریفتر و خوشنقشتر (ضیاءپور، ۱۳۴۹: ۱۷۶). لباس زنان در دوره زندیه عبارت بود از: پیراهن، شلوار، اَرخالق، کلیجه، کلاه، کفش و چادر.
پیراهن
پیراهن خانمها در دوره زندیه تنگتر از مردان و از کتان، پنبه و ابریشم بود. پیراهن که خیلی بالاتر از زانو بود جلویش باز بود، این پیراهن با بندهای متعدد یا دکمههای زرین و سیمین روی سینه بسته میشد. کمربندی که روی پیراهن بسته میشد از چرم یا پارچههای معمولی یا از ابریشم بود و معمولا ملیلهدوزی میشد. زنان از لباسهای تنگ و چسبان استفاده میکردند تا هر چه بیشتر به رعنایی و قد آنها بیفزاید و آنها را لاغرتر نشان دهد. پوشیدن پیراهن نازک بدننما در میان زنان رواج یافت و دامن پیراهنها نیز کوتاهتر از دوره قبل شد (نیبور، ۱۳۹۰: ۱۷۷).
شلوار
خانمهای متشخص و دولتمند (طبقات بالا) شلوار گشادتر میپوشیدند و چنان فاصلهای بین شلوار و ران و ساق پا با پنبه یا شبیه به آن پر میشد که پاها به شکل گرز درمیآمد. اگر جنس شلوار از پارچههای زربفت نبود، آن را با نوارهای مختلف حاشیهدوزی میکردند (نیبور، ۱۳۹۰: ۱۷۷).
اَرخالق
ارخالق نیمتنهای بود که زنان آن را روی پیراهن خود میپوشیدند و با بازوبندهای جواهرنشان آن را تزئین میکردند (غیبی، ۱۳۸۵: ۴۹۷).
کلیجه
زنان دوره زند از کلیجههای آستین کوتاه روی پیراهن و شلوار خود میپوشیدند. در زمستان روی ارخالق، کلیجه میپوشیدند و اغلب آستر آن را از پوست تهیه میکردند (غیبی، ۱۳۸۵: ۴۹۸).
کمربند
کمربند زنان ثروتمند (طبقات بالا) در قسمت جلو با یک سگک زرین یا سیمین جواهر نشان بسته میشد. به جای کمربند گاهی از شال یا ابریشم استفاده میکردند. این کار علاوه بر زیبایی لباس به بلندتر شدن و لاغرتر شدن اندام کمک میکرد (نیبور، ۱۳۹۰: ۱۷۷).
کلاه
زنان عرقچین کوچکی را که با سنگهای قیمتی یا سکههای مختلف زینت داده میشد، بر سر میگذاشتند. گاهی به جای عرقچین، شال ظریف و کوچکی بر سر میبستند که به شکلهای مختلف به پشت و روی شانهها میافتاد. گاهی نیز این شال به دور گردن پیچیده میشد یا روی فرق سر به صورت گلی بسته میشد. برخی زنان زیر شال از کلاه کوچکی به نام «لچک» استفاده میکردند (نیبور، ۱۳۹۰: ۱۷۷).
کفش
کفشهای زنان در دوره زندیه از پارچه مخمل گلدوزی شده بود که با یراقهای طلایی یا ابریشمی تزیین میشد. فرم کفشها به شکل ساغریهای ساده مانند گالش یا ساغری نوک برگشته بود (دوویل، ۱۳۶۴: ۵۸).
چادر
زنان در دوره قاجار برای خروج از خانه چادر سفید، سیاه و بنفش سر میکردند، که سراسر بدن آنها را میپوشاند. چادر را با قیطانبندی نگه میداشتند. وقتی که خانمها بیرون میرفتند، خودشان را در چادری از پنبه لطیف (ململ) میپیچیدند و بر صورتشان پارچه نقاب مانند داشتند که در آن دو سوراخ برای دیدن تعبیه شده بود (نیبور، ۱۳۹۰: ۱۷۷). زنان طبقه متوسط لباس خیلی عجیبی میپوشیدند. آنها دور رانشان پارچه بسیاری میپیچیدند تا ران آنها کلفت جلوه کند. پیراهن زنها کوتاه است و بر سرشان دستمال و لچک میپیچند و روی دستمال و لچک چادر سفید میاندازند. آنها حتی جلوی صورتشان هم دستمال سفید میآویزند ولی این دستمال به بزرگی دستمالی نیست که صورت زنهای عرب را میپوشاند (نیبور، ۱۳۹۰: ۱۱۸). شواهد و مدارک نشان میدهد که کمربند زنان ثروتمند (طبقات بالا) در قسمت جلو جواهرنشان یا سگک زرین بود و این زنان به جای کمربند نیز گاهی از شال و پارچه ابریشمی استفاده میکردند که نشانگر قشربندی اجتماعی در میان زنان در دربار زندیه است.
وجود یراقهای طلایی یا ابریشمی در کفشهای زنان اقشار اجتماعی بالا در دوره زندیه نشانگر ارتباط آنها با اروپاییان از نظر توجه به مد و الگوپذیری از آنها بود. زنان طبقه متوسط به دلیل اعتقاد به مسائل شرعی و تاکید دین اسلام به حفظ حجاب، بیشتر از چادر استفاده میکردند. زنان غیردرباری روی صورت خود پارچهای به نام نقاب میانداختند تا صورت خود را از دید نامحرم پنهان کنند؛ همچنین به دلیل وضعیت اقتصادی، زنان طبقات پایین از لباسهای ارزانقیمت استفاده میکردند. اگرچه در مدل لباس زنان درباری و زنان عادی تفاوتی دیده نمیشود.
مجله مطالعات ایرانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید باهنر کرمان
سال چهاردهم، شماره بیستوهشتم، پاییز و زمستان 1394
ارسال نظر