سکه در عهد باستان
ضرب سکه از دیرباز نشانی بر قومیت، حاکمیت، استقلال و آزادی بوده است. به عبارت دیگر به محض آنکه جماعت نسبتا متشکلی استقلالی بهدست میآوردند، برای اظهار وجود و نشان دادن آزادی و استقلال خود، به ضرب سکه مبادرت میکردند. امتیاز دیگری که ضرب سکه برای یک قوم داشت، آن بود که سکهها نشانه پیشرفت تمدن و توجه به فرهنگ بود؛ یعنی مردمانی که اقدام به ضرب سکه میکردند به یقین پیشرفتهتر و متمدنتر به حساب میآمدند. هر زمان که اوضاع مملکتی منظمتر و حکومتها غنیتر بودند، سکهها با اشکال زیبا و هنرمندانهتری ضرب میشدند.
ضرب سکه از دیرباز نشانی بر قومیت، حاکمیت، استقلال و آزادی بوده است. به عبارت دیگر به محض آنکه جماعت نسبتا متشکلی استقلالی بهدست میآوردند، برای اظهار وجود و نشان دادن آزادی و استقلال خود، به ضرب سکه مبادرت میکردند. امتیاز دیگری که ضرب سکه برای یک قوم داشت، آن بود که سکهها نشانه پیشرفت تمدن و توجه به فرهنگ بود؛ یعنی مردمانی که اقدام به ضرب سکه میکردند به یقین پیشرفتهتر و متمدنتر به حساب میآمدند. هر زمان که اوضاع مملکتی منظمتر و حکومتها غنیتر بودند، سکهها با اشکال زیبا و هنرمندانهتری ضرب میشدند. به علاوه مهمترین کارویژه سکه که به مرور بر دیگر ویژگیهای آن غلبه کرد، همان نیاز برای مبادلات تجاری بود.
در این میان در ایران که یکی از حوزههای مهم تمدنی در طول تاریخ بود، همواره ضرب سکه رواج داشت و از زمان حکومت هخامنشیان که کوروش لیدی و سارد را تصرف کرد و کروزوس پادشاه لیدی به ایران آورده شد، برای آنکه این پیروزی ثبت شود، اقدام به ضرب سکه کردند. سکههای هخامنشی که به «دریک» شهرت دارد، بیشتر منتسب به دوره داریوش است. سکههای هخامنشی در این زمان از طلای خالص ساخته میشد و نشاندهنده عظمت امپراتوری بود و در سراسر آسیای صغیر و حتی در یونان دارای اعتبار بود. سکههای طلا برای مبادلات بینالمللی و نقره بیشتر در داخل ایران رونق داشت. یکی از مهمترین نمودهای شکوه و عظمت امپراتوری هخامنشیان همین سکهها بهحساب میآمدند.
با سقوط هخامنشیان و برقراری حکومت سلوکیان در ایران، سکهها تا حدود زیادی از شکل و طرحهای ایرانی خارج شدند و بیشتر به سکههای یونانی شباهت داشتند و منقوش به تصاویری از اسکندر و جانشینان وی بود. با اسیر شدن دمتریوس دوم به دست مهرداد اول، دیگر حکومت قطعی و مرکزی، حکومت اشکانیان و پارتها شد. اشکانیان به محض آنکه از مشرق ایران برخاستند و صاحب قدرت شدند، برای اثبات استقلال و قومیت خود اقدام به ضرب سکههای اشکانی کردند. سکههای این دوره زیبایی و ظرافت ویژهای دارد. شکل و اندازه این سکهها متفاوت است و روی آن تصاویری از پادشاهان آن زمان نقش بسته و در پشت تمامی سکهها تصویر «ارشک» سرسلسله اشکانیان در حالی که بر صندلی تکیه زده، نقش بسته است. سکههای این دوره عمدتا از جنس نقره بود و سکه طلا وجود نداشت ولی به جهت تکامل، سکههای این عصر پیشرفتهتر از دوران قبل بودند و گاهی جملاتی با خط یونانی بر آنان نقش بسته بود. سکههای اشکانی در آذربایجان و دشت مغان و از میان قبور و کوزهها و ظروف گلین و مفرغی بهطور فراوان بهدست آمده است.
در دوره ساسانیان بهطورکلی سکهها شکل و صورت سابق خود را از دست دادند و تغییرات کلی در سکههای رایج این زمان پدید آمد. سکههای این دوره از جنس طلا و نقره و نازکتر و بزرگتر از دوران گذشته بودند و در یک طرف آن صورت پادشاه نقش بسته بود و طرف دیگر آن آتشدان با دو محافظ که گاهی اینان تاج سلطنت نیز بر سر دارند، دیده میشد. در پشت و روی آنها به خط پهلوی محل ضرب و سال و تاریخ ضرب سکه نوشته شده است. سکههای این دوره نیز دارای ظرافت خاصی بود و از روی آن میتوان با صورت و شکل تاج سلاطین ساسانی آشنایی پیدا کرد. در این دوره نیز مانند دوره اشکانیان سکههای کوچک و بزرگ مفرغی وجود داشته است و علاوه بر سکههای دوره ساسانی، شماری از سکههای نقرهای و مفرغی زمان اشکانیان نیز ضرب میشد. از بعضی از پادشاهان این دوره نظیر انوشیروان و خسروپرویز سکههای نقرهای فراوانی برجای مانده که این امر نمایانگر ثروت فراوان حکومت در این دورهها است.
سکههای طلا در دوره ساسانی «دینار» نامیده میشد و سکههای نقره «دراخم» نام داشت که بعدها بهصورت درهم بیان میشد. در این دوره برای ضرب سکه در نقاط مختلف ایران، ضرابخانههای متعددی وجود داشت. سکههای ساسانی مدتی پس از شکست یزدگرد سوم نیز در ایران ضرب میشد و حتی با وجود حکومت اسلامی، سکههایی با صورت خسروپرویز و تعداد کمی نیز با صورت بهرام پنجم و یزدگرد سوم دیده شده است. با این تفاوت که در سالهای نخستین بعد از اسلام، جملاتی مانند: «بسمالله» و غیره دور آن ضرب میشد. بهطوری که در قرن اول و دوم اسلامی در پارهای از مناطق ایران، سکههای ساسانی با نام حاکم عربی و با خط پهلوی یا کوفی ضرب میشد.
منبع: ابوالفتح قهرمانی، «سکه، نشان قومیت و آزادگی در گفتوگو با دکتر شمسالدین جزایری»، مجله هنر و مردم، 1349، شماره 92، صص 21-35.
ارسال نظر