برآوردهای جمعیتی در اواخر عهد قاجار
وضعیت برآوردهای مربوط به تصویر جمعیتشناختی ایران عهد قاجار هم مانند حدس و تخمینهای مربوط به ایران سده هفدهم (۹۷۹تا ۱۰۷۹ش) گیجکننده است. در مورد میزان جمعیت کشور در اوایل سده نوزدهم (۱۱۷۹تا ۱۲۷۹ش)، اختلافنظر شدیدی وجود دارد و منابع مختلف جمعیت ایران را مثل سده هفدهم (۹۷۹ تا ۱۰۷۹ش) و اوج قدرت دولت صفویه، بین ۵ تا ۱۰ میلیون نفر برآورد کردهاند. یکی از علل عمده این نوسان بزرگ، دشواری تخمین جمعیت ایلی ایران است، جمعیتی که رقم قابلتوجهی را تشکیل میداد، از دیگر علل نوسان آن است که با الحاق گرجستان و سایر مناطق قفقاز در سالهای ۱۸۱۳م/ ۱۱۹۲ش و ۱۸۲۸م/ ۱۲۰۷ش به روسیه حدود یک میلیون نفر از جمعیت ایران کاسته شد.
وضعیت برآوردهای مربوط به تصویر جمعیتشناختی ایران عهد قاجار هم مانند حدس و تخمینهای مربوط به ایران سده هفدهم (۹۷۹تا ۱۰۷۹ش) گیجکننده است. در مورد میزان جمعیت کشور در اوایل سده نوزدهم (۱۱۷۹تا ۱۲۷۹ش)، اختلافنظر شدیدی وجود دارد و منابع مختلف جمعیت ایران را مثل سده هفدهم (۹۷۹ تا ۱۰۷۹ش) و اوج قدرت دولت صفویه، بین ۵ تا ۱۰ میلیون نفر برآورد کردهاند. یکی از علل عمده این نوسان بزرگ، دشواری تخمین جمعیت ایلی ایران است، جمعیتی که رقم قابلتوجهی را تشکیل میداد، از دیگر علل نوسان آن است که با الحاق گرجستان و سایر مناطق قفقاز در سالهای ۱۸۱۳م/ ۱۱۹۲ش و ۱۸۲۸م/ ۱۲۰۷ش به روسیه حدود یک میلیون نفر از جمعیت ایران کاسته شد.
با استفاده از برآوردهای آن زمان و نیز برآوردهای مورخان اقتصادی کنونی، میتوان گفت جمعیت ایران طی این دوره افزایش یافته اما این افزایش با نرخ یکنواختی همراه نبوده است. در دوره رونق زاد و ولد افزایش یافته است و حاصل همه اینها سابقهای از رشد جمعیت است. رشدی که ثابت نبوده اما در مجموع در طول زمان ادامه یافته است. گیلبار مینویسد: نرخ زاد و ولد سالانه ۵۰-۴۵ در هزار و نرخ مرگ و میر ۴۵-۴۰ در هزار بوده، بنابراین رشد خالص جمعیت به نیم درصد در سال میرسیده است. هاملی بر مبنای برآوردی که از جوامع دهقانی به عمل آمده معتقد است نرخ رشد جمعیتی ایران سالانه نیم تا یک درصد بوده است. همچنین هیل، کاتوزیان و گیلبار معتقدند در فاصله سالهای ۱۸۷۳م/ ۱۲۵۹ش تا ۱۹۱۰م/ ۱۲۸۹ش بین ۲ تا ۳ میلیون نفر به جمعیت ایران اضافه شده است. قحطیها و بیماریهای مهلک ادواری به مرگ عده زیادی از مردم میانجامیده است.
در اواخر سده نوزدهم (۱۱۷۹ تا ۱۲۷۹ش) بر اثر بهبود روشهای قرنطینه و ایجاد درمانگاهها عمدتا توسط انگلیسیها، بیماریهای کشنده تا حدی مهار شدند. قحطیها بهصورت ادواری تکرار شدند و ایران در سالهای ۱۸۶۱-۱۸۶۰م / ۱۲۳۹-۱۲۴۰ش، ۱۸۷۲-۱۸۶۹م/ ۵۱۴۸-۱۲۴۸ش، ۱۸۸۰م/ ۱۲۵۹ش و نیز دهه ۱۸۹۰م/ ۱۲۷۰ش و اوایل دهه ۱۹۰۰م/ ۱۲۸۰ش با قحطی روبهرو بوده است. «قحطی بزرگ» و فاجعهآمیز سالهای ۱۸۶۹-۱۸۷۲م/ ۱۲۴۸-۱۲۵۱ش مرگ نیم تا یک و نیم میلیون از جمعیت ۹ تا ۱۰ میلیونی ایران را به همراه داشت. قحطیهای بعدی به آن شدت نبودند اما به هرحال جان انسانها را میگرفتند. یک گرایش جمعیتی دیگر نیز در اینجا شایان ذکر است. با استفاده از برآوردهای ضد و نقیض و کاملا متفاوت در مورد درصد جمعیتی که در هر بخش عمده اقتصادی فعالیت داشت. میتوان چنین نتیجهگیری کرد که جمعیت شهری در فاصله ۱۹۱۴-۱۸۰۰م/ ۱۲۹۳-۱۱۷۹ش دو برابر شده است یعنی از ۱۰ درصد به ۲۵ درصد کل جمعیت رسیده است، در حالی که درصد جمعیت ایلی به کل جمعیت کاهش یافته و شاید از ۵۰ درصد در سال ۱۸۰۰م/ ۱۱۷۹ش به ۳۳ درصد در سال ۱۸۵۰م/ ۱۲۲۹ش و ۲۵ درصد در ۱۹۱۴م/ ۱۲۹۳ش رسیده است. به نظر میرسد بخش کشاورز یکجانشین طی این مدت ثابت مانده است.
منبع: جان فوران، مقاومت شکننده (تاریخ تحولات اجتماعی ایران)، ترجمه احمد تدین، 1390، صص 186-185.
ارسال نظر