تاجر نواندیش حاج محمدحسن اصفهانی کمپانی مشهور به امین‌الضرب در سرای امیر

دکتر حجت فلاح توتکار
استادیار تاریخ دانشگاه بین‌المللی امام‌خمینی(ره) قزوین

حاج محمدحسن اصفهانی کمپانی مشهور به امین‌الضرب (1253-1316ق) از تجار معروف عصر ناصری و مظفری است. بر بنیاد اطلاعات موجود کار تجارت در خاندان او سابقه داشت. پدربزرگ وی حاج‌مهدی، صرافی خرده‌پا و به اندک قانع بود. امین‌الضرب به گاه خردسالی به حجره او می‌رفت. شاید این مساله نخستین آشنایی او با کار تجارت باشد. این سنت تجاری در خاندان او ادامه داشت و پدرش محمدحسین به بسط و گسترش فعالیت‌های تجاری به شهرهای دیگر برآمد. او پس از مرگ پدر در حجره حاج‌محمد کاظم صراف در اصفهان مشغول به کار شد و پس از مدتی که در خود توان فعالیت تجاری مستقل می‌دید، گویا در 1273ق به تهران آمد.

محمدحسن اصفهانی که احتمالا اندکی پس از ورودش به تهران به این نام شهرت یافته بود؛ به‌تدریج به تاجر پرآوازه‌ای بدل گشت. او پس از مدتی به همکاری با تجارتخانه فرنگی رالی و نماینده آن واسیلی یادی‌پانا‌یوتی پرداخت. این نخستین آشنایی با عنصر فرنگی بود. همکاری او با تجارتخانه رالی زمینه‌ساز شناخت بیشتر او با چند و چون کار تجارت با شهرهای دیگر خاصه با برات شد. خود او در این‌باره گزارش می‌دهد: «ضمنا او به من طریقه خرید مال‌التجاره از هر جا و حمل به هر جا را یاد داد و هر روز برات از طهران به ولایات و از ولایات به طهران و در عوض چه قسم عوض باید رساند تمام را به من آموخت. با نهایت ذوق و شوق و جدیت تعلیمات او را تعقیب کردم.» حاج‌محمد‌حسن اصفهانی همچنین از طریق پانایوتی پشم گوسفند به فرنگستان ارسال می‌کرد. پانایوتی به او اعتماد فراوان داشت؛ به‌گونه‌ای که حاج‌محمد‌حسن مدتی نمایندگی او را به عهده داشت، مساله‌ای که زمینه‌ساز «معروفیت تام» او نزد شاه و وزرا و تجار شد. حاج‌محمد‌حسن که از طریق تجارتخانه رالی با تجارت با جهان غرب آشنا شده بود، با کمک حاج‌ عبدالحمید تاجر اصفهانی مقیم تبریز به تاسیس تجارتخانه‌ای برای تجارت با استانبول و اروپا پرداخت.

در همین راستا بود که او برادرش ابوالقاسم را در جمادی‌الاول 1287 به استانبول فرستاد تا به‌عنوان نماینده شرکت تجاری او به خرید کالاهای فرنگی از اروپا و ارسال آن به ایران و نیز فروش کالاهای ایرانی در آن دیار بپردازد. مکاتبات موجود حکایت از این دارد که حاج‌محمدحسن براساس گرایش به فرنگی مآبی برخی اقشار تهرانی، بازار پررونقی را برای برخی کالاهای فرنگی انتظار داشت. او از برادرش چنین خواست «مطلب دیگر آنکه یک جور کلاه فس ]فینه، براساس توضیح ایرج افشار[ که از مخمل می‌دوزند و ملیله‌دوز است بخرد و بفرستد؛ چراکه «تازه متداول شده، زن‌های طهران به‌سر می‌گذارند. زیاد و بسیار می‌خرند. البته یک صد دانه بخرید و بفرستید.» او همچنین خرید کفش زنانه را هم سفارش می‌دهد، اما از همین زمان است که به‌تدریج به این باور رسید که تاجر فرنگی آنچه که برای او مهم است فروش کالا و سود آن است و در بند مرغوبیت جنس نیست، از این‌رو به برادرش هشدار می‌دهد که «جنس بنجل» فرنگی نخرد. در پرتو چنین روابط تجاری با اروپا بود که حاج‌محمد‌حسن در تصور خوبی که از عنصر فرنگی از رهگذر آشنایی با پانایتی داشت تغییر داد. او این دریافت جدیدش را از فرنگی اینچنین با برادرانش در میان گذاشت: «این شال‌های مشکی و غیرمشکی را سفارش دهید، اما به شرطی که مغبون نشوید. این پدر سوخته لامذهب فرنگی‌ها ذات ندارند، همان که آدم را آلوده کردند... می‌کنند. چشم خود را باز کنید به فرنگ مغبون نشوید.»

او در مکاتبات دیگر خود مکرر بر طبیعت دغلکار فرنگیان تاکید داشت. حاج‌محمد‌حسن همچنین پیگیر تحولات اروپا هم بود. او با آگاهی از پایان جنگ 1870 آلمان و فرانسه امیدوار بود که با پایان یافتن «دعوای فرنگستان» بازارهای تجاری رونق یابد. مکاتبات به‌جا مانده از حاج‌محمدحسن حکایت از این دارد که او با مصر، باکو، آستراخان، مسکو، ترابوزان، مارسی و منچستر و لندن روابط تجاری داشته و در بیشتر این شهرها دارای نمایندگی تجاری بوده است. حاج‌محمد‌حسن اصفهانی بر بستر روابط تجاری از نوآوری فنی غربیان آگاه شد و به دنبال استفاده از آن نوآوری و نیز تلاش برای ساخت مشابه آن محصولات در ایران برآمد. او از برادرش خواست ابزار شخم‌زنی جدید را خریده و ارسال کند تا «به کار مسلمانان» بیاید و بعد نمونه آن در ایران ساخته شود و به او متذکر شد که دستگاه جدید را با یک نفر «عالم فرنگی که سر رشته تمامی داشته باشد» بفرستد. حاج‌محمدحسن اصفهانی تبدیل به تاجر پرآوازه‌ای گشته بود و به‌گونه‌ای نزد دربار به اول تاجر ایران معروفیت داشته است، در آخر جمادی‌الثانی 1296 ازسوی ناصر‌الدین‌شاه مسوول ضرابخانه دولتی شد و از این پس به دارالضرب یا امین‌الضرب مشهور شد.

امین‌الضرب که اکنون به تاجر اول ایران بدل شده بود با خود شاه رابطه و مکاتبه داشت. او در 15 شعبان 1296 عریضه‌ای بسیار مهم به ناصر‌الدین‌شاه نوشت که مضمون آن به تعبیر خود او «اسباب ترقی و آبادی مملکت و ملت» را به همراه داشت. او در آن مکتوب خواستار تشکیل بانک شده بود. او «بساط فرنگستان» را به شاه یادآور شد و نیز دگرگونی‌های شگرفی که در حیات فرنگی ایجاد شده بود. حال آنکه «فرنگستان سابق» چنین وضعیتی نداشت. او کشتی‌سازی، اتحاد صاحبان سرمایه و ساختن راه‌آهن و کارخانجات متعدد و متنوع را یادآور شد. به تعبیر امین‌الضرب فرنگ در پیشرفت و ترقی به مرحله‌ای رسید که «آنچه مایحتاج خلق» آن دیار است را تولید می‌کند. او تداوم و پشتکار فرنگیان را در تولید مادی مطرح کرد و با ذکر این مقدمات متذکر شد که «عمده چیزی که اسباب ترقی فرنگستان شده برپا کردن بانک است.» با تشکیل بانک و ایجاد سرمایه ملی بود که بساط جدید فرنگستان به‌وجود آمد و بستری فراهم آورد تا با سرمایه بانک کارهای بزرگ و تجارت‌های بزرگ نمایند و راه‌آهن بسازند. او با ذکر ضرورت ایجاد بانک باور خود را در توانمندی و صلاحیت عنصر ایرانی در نائل‌ شدن به چنین مرتبه بهتری به شاه چنین بیان کرد: «همه چیز ایران از فرنگستان بهتر است.» امین‌الضرب البته تاکید کرد که تاسیس این امر مهم از عهده یک نفر یا دو نفر برنمی‌آید که «اتفاق دولت و ملت» ضروری است.

او باور داشت که اعلام تاسیس بانک در ایران نه‌تنها سرمایه خارجی را جذب خواهد کرد؛ بلکه حتی «بیوه‌زن‌های ایرانی» نیز «دو مثقال طلا یا نقره» خود را تبدیل به پول کرده و به بانک می‌سپارند. او حضور چهار تاجر معتبر را ضروری می‌داند، اما بانک باید بانک دولتی باشد، پشتوانه دولتی بانک می‌توانست مشکل ناامنی گسترده و احتمالی در نظام استبدادی مطلقه را چاره کند. او باور داشت که پس از یک سال از فعالیت بانک این موسسه می‌توانست «تدارک برخی کارخانه‌های معظم بکند» و مهم‌تر از هر چیز می‌توانست «رفع احتیاج رعیت ایرانی را از بعضی چیزهای فرنگستان» بکند. او معتقد بود ایجاد بانک و رونق صنعت در کشور باعث خواهد شد که صاحبان ثروت برای کسب سود به جای سرمایه‌گذاری در زمین، سرمایه‌شان را در عرصه صنعت سرازیر خواهند کرد. از نظر او بانک زمینه‌ساز تاسیس راه‌آهن و کارخانه‌های صنعتی خواهد بود. از پاسخ شاه به عریضه امین‌الضرب اطلاعی نداریم، اما هرچه بود او نخستین طراح ایرانی تاسیس بانک در ایران بود. پیشنهاد او برای تشکیل بانک دولتی متحقق نشد، اما ده سال بعد از آن، امتیاز تاسیس بانک شاهی به انگلستان داده شد تا زمینه‌ساز نفوذ بیشتر آن دولت استعمارگر از طریق آن موسسه - یا به تعبیر یک تاجر میهن‌پرست و استقلال‌طلب - «پدرسوخته بانک» در ساخت اقتصادی - سیاسی ایران شود.

امین‌الضرب به‌دلیل مسوولیت دولتی که داشت گاه به گاه در باب ضرورت استقلال اقتصادی کشور از فرنگ با شاه مکاتبه می‌کرد. او در نامه‌ای به شاه رونق تجارت و امنیت و آسایش تجار را بنیاد «رفع احتیاجات ممالک محروسه را از ولایات خارجه» می‌داند. امین‌الضرب اهتمام شاه در رسیدگی به معضلات تجار را زمینه تشویق تجار در تاسیس کارخانه‌های جدید می‌دانست. بر بنیاد توجه اولیای دولت است که به تعبیر او تولید داخلی فزونی می‌گیرد و رفع «احتیاجات مملکت از سایر دول خارج» خواهد شد. امین‌الضرب بر بنیاد موقعیت اقتصادی و اداری خود عملا به نماینده اصلی تجار کشور بدل شده بود. او بر بنیاد چنین موقعیتی با همکاری تجار ایالات و ولایات زمینه‌ساز تاسیس «مجلس وکلای تجار» در 12 شوال 1301 شد. مجلس وکلای تجار در ایالات و ولایات تشکیل شد. در تهران با تشکیل مجلس وکلای تجار خود امین‌الضرب از 15 شوال 1301 به ریاست آن انتخاب شد. امین‌الضرب در تنظیم کتابچه هیات تجار تهران که به توشیح شاه هم رسید به یقین نقش داشت. این کتابچه در شش فصل تنظیم شده است. در فصل دوم کتابچه ضرورت ایجاد بانک بیان شد که «محض رونق و شکوه ملت» لازم بود. فصل سوم به انتظام روابط تجار داخله و خارجه اختصاص داشت تا موجب «پریشانی و بی‌پا شدن تجار تبعه داخله» در مقابل تجار تبعه بیگانه نشود. فصل چهارم به «ایجاد و برپا کردن مکاریه مختص ایران» در مناطق مرزی خاصه در شمال کشور بود تا زمینه‌ساز رونق کار تجار ایرانی و امتعه داخلی شود.

فصل پنجم کتابچه به «رواج امتعه ایران» بود. شاه با توجه به معضلات تجار ایران باعث می‌شد که تجار ایرانی دلگرم شوند و «در اندک زمان در هر بلدی از بلاد محروسه کارخانه‌های متعدد احداث کنند.» تاسیس این کارخانجات هم رفع نیازهای عموم مردم از «متاع فرنگستان» می‌شد و هم «بعون الله» زمینه صدور تولید داخلی به خارج خواهد شد. ترویج و تکمیل صنایع کشور به اهتمام شاه منوط بود. توجه شاه و نظام اداری کشور همچنین مانع از ساخت کالای تقلبی از سوی صنعتگر ایرانی می‌شد و باعث ماندگاری کالای داخلی می‌شد. کتابچه متذکر می‌شد که رواج امتعه داخلی و جلوگیری از «سیل بنیان‌کن» محصولات صنعت فرنگی به توجه فراوان «اولیای دولت ابد رایت» نیاز دارد؛ به‌گونه‌ای که باید دولت فرمان رسمی تشویق و تقویت ارباب حرف و صنعت و جلوگیری از مصرف متاع خارجی صادر کند. وقتی کالای وطنی در ایران وجود داشت و امکان تولید آن بود نباید کالای خارجی مصرف شود باید «مردم مجبورا ترک استعمال امتعه و اجناس خارجی نمایند.»

امین‌الضرب نه‌تنها در تنظیم این کتابچه و ارائه آن به شاه مشاورت تام داشت، بلکه در مکتوباتش به همکاران خود آنها را به احیای صنعت بومی تشویق و ترغیب می‌کرد. به یکی از دوستان همکارش یادآور شد صنایع قدیم «مدتی است متروک شده در ترویج آنها اقدام» کنند. او «نساجی و زربافی و خرازی و جبه‌داری و... اصفهان» را ازجمله «صنایع قدیم» می‌داند. صنایعی که پیش از این کیفیت بسیار عالی داشت، اما «مدتی است که مال خارجه را آورده‌اند ترویج آنها متروک شده است.» اهتمام اصلی امین‌الضرب در این سال‌ها تلاش برای تاسیس صنعت و ترویج کالای وطنی و مبارزه با ورود امتعه بیگانه بود. او در 1302ق کارخانه ابریشم‌تابی را در رشت تاسیس کرد. کارخانه‌ای که به تعبیر یک نویسنده ایرانی محصول آن «درنهایت امتیاز» بود. امین‌الضرب در ربیع‌الثانی 1304 ق. امتیاز معدن نائیج محمودآباد و ایجاد کارخانه آهن‌ریزی و آهن‌سازی و نیز ایجاد راه‌آهن محمودآباد - تهران از طریق آمل را از شاه گرفت. امین‌الضرب برای خرید لوازم راه‌آهن به روسیه و سپس بلژیک و پاریس رفته بود. او از نزدیک مظاهر تمدن فرنگی را نظاره کرد و از نظم و انضباط و تلاش و سخت‌کوشی فرنگیان و امنیت حاکم بر آن سامان تقدیر کرد. او در پاریس لباس سنتی تجار ایرانی را کنار گذاشت و از «شلوار و کلاه و سرداری و دستمال گردن» استفاده کرد، اما به گزارش حاجی پیرزاده - جهانگرد ایرانی مقیم پاریس - هیچ گاه به ترک آداب و شعائر دینی اقدام نکرد و ریش بلند خود را هم حفظ کرد.

امین‌الضرب در راستای تاسیس کارخانه‌های جدید در 1305 در تهران کارخانه بلورسازی تاسیس کرد که محصولات آن «چندان تفاوت و تمییزی با چینی فرنگی بلکه چینی‌های چین» نداشت. امین‌الضرب در جنبش ضد رژی تجار - جنبش تنباکو - بی‌تاثیر نبود. او با احتیاط و محافظه‌کاری زیان‌های این کار را به شاه یادآور شد و به امین‌السلطان نوشت که رژی نباید به‌طور مستقیم از مردم خریداری کند. رژی باید از تجار ایرانی خریداری کند. او همچنین مخاطب مکاتبات اعتراض‌آمیز تجار به کار رژی بود. تجار از او می‌خواستند که برای الغای قرارداد تلاش کند. امین‌الضرب هرچند اعتراض آشکار و وسیع به کار آن شرکت انگلیسی نداشت، اما شاه او را محرک اعتراض تجار و عامل برچیده‌شدن رژی می‌دانست. گویا به همین دلیل مدتی در جمادی‌الاولی 1309 به قزوین تبعید شد.

امین‌الضرب هرچند در عرصه ساخت قدرت به بی‌نظمی‌های حاکم معترض بود و بر همین زمینه برای جلوگیری از دخالت‌های ناروای وزارت تجار و حکام ایالات و ولایات با همکاری تجار همفکر خود به تاسیس مجلس وکلای تجار ایران برآمد. اما باوری به دگرگونی ساخت قدرت موجود نداشت. امین‌الضرب به دستاوردهای مدنیت جدید در ساخت قدرت باوری نداشت. بر بنیاد اسناد و گزارش‌های عصر ناصری او از دوستان بسیار نزدیک سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی و میزبان سیدجمال در دو سفرش به تهران بود. او هرچند باوری ژرف به شخصیت سیدجمال داشت و او را «جامع کمالات روحانی و جسمانی» می‌دانست و همواره حلال معضلات مالی او بود، اما به تلاش‌های سیدجمال برای دگرگونی در ساخت مطلقه قدرت بی‌اعتماد بود. او پس از آگاهی از فعالیت‌های سیدجمال در لندن و پاریس بر ضد شاه و صدراعظم - علی‌اصغر‌خان امین‌السلطان - مکتوبی در اول محرم 1310 برای او نگاشت. او در آن مکتوب به دفاع از شاه و صدر اعظم برآمد. او در آغاز به صحت انتساب آن انتقادات به سیدجمال در جراید تردید کرد.

امین‌الضرب با ذکر ارادت همیشگی خود به سیدجمال و اینکه او را «از همه عالم خوب‌تر و بالا می‌داند» متذکر شد که «پادشاه ایران و وزیر پادشاه تقصیری ندارند.» او هرچند به خیرخواهی سیدجمال اذعان دارد و سخن و عقیده او را در نفی سلطه بیگانه «فلان فرنگی، فلان روسی» درست می‌داند، اما بر این باور است که دولت به «جهت بعضی پلیتیک‌ها» ناچار به چنین کاری است. او پادشاه ایران را پادشاه حقیقی و دوست وطن و عالم‌تر و آگاه‌تر از همه می‌داند. امین‌الضرب دیدگاه خود را در باب ساخت قدرت جدید چنین طرح کرد «هرگز نظم اروپ را ایران نمی‌تواند اجرا کند و هرگز هم مسلمانان راضی به آن‌طور نظم نیستند.» او با ذکر تفاوت‌های اساسی در سرشت ایرانیان مسلمان با فرنگیان بی‌مروت، بر این باور تاکید کرد که «تمام اروپ» بر «یک بچه مسلمان» ترجیح ندارند. او راه‌حل را نه در نفی سلطنت مطلقه موجود، بلکه در همراهی و کمک به «پادشاه اسلام» می‌دید. امین‌الضرب ضمن آگاهی از همکاری سیدجمال با میرزا ملکم‌خان، ناراحتی خود را درباره این همکاری چنین بیان کرد: «این درد ما را بس است که می‌گویند جناب مستطاب آقا به ملکم‌خان تسلیم و همدست شده‌اند.» او در پایان‌نامه خود ضمن تاکید باور ژرف خود به شخصیت سیدجمال از اینکه مدتی است از حال او آگاهی ندارد، اظهار ناراحتی می‌کند «روح حقیر گم‌شده است قوه‌ای که داشتم قوه روحی الکتریسیته را گم کرده‌ام و نزدیک است دق بیاورم.» او با چنین باوری به سیدجمال هیچ‌گاه با تلاش‌های سیاسی‌اش در دگرگونی ساخت مطلقه عصر ناصری با او همراهی نداشت.

در یک جمع‌بندی امین‌الضرب در ستیز با سلطه اقتصادی فرنگ و فرنگی تلاش‌های زیادی کرد. طرح‌های ملی بزرگ برای صنعتی کردن ایران و استقلال اقتصادی کشور به دربار شاه داد و در تحقق عملی آن تلاش‌های گسترده‌ای کرد؛ به‌گونه‌ای که به قول افضل‌الملک، مورخ آگاه و نامدار عصر مظفری به «فابریکات» معروفیت داشت. اما به‌دلیل وابستگی تمام‌عیار به درباری که از بنیاد با این تلاش‌ها در تضاد بود، خود او نیز در نظام واپس‌مانده سیاسی - اقتصادی حاکم مستحیل شد. امین‌الضرب از تمام سازوکارهای سیاسی - اقتصادی ترقی ستیز حاکم ازجمله سرمایه‌گذاری بر زمین، دادن پیشکش‌ها و تقدیمی‌ها و هدایا برای سوداندوزی و پیشبرد کار خود بهره می‌جست. او هرچند به خرید کالاهای فرنگی توسط اهل وطن معترض بود، اما به گاه سفر سوم شاه به فرنگ واسطه خرید کالاهای تجملی برای شاه بود. او هرچند در اعتلای اقتصادی ایران تلاش‌های زیادی کرد، اما در ماجرای رواج پول‌ سیاه که به بی‌ارزش شدن پول ایران و ورشکسته شدن افراد زیادی انجامید، نقش داشت. واقعیت این بود که امین‌الضرب در اندیشه و عمل، پیوند و ارتباط اقتصاد ملی را با سیاست ملی درک نمی‌کرد. تکوین اقتصاد ملی با ساخت قدرت بیگانه با مردم نه‌تنها ره به جایی نمی‌برد، بلکه ساخت قدرت بیگانه با مردم، خود زمینه‌ساز تسلط بیگانه بر اقتصاد کشور بود. چاره کار برای مبارزه با سلطه فرنگ و فرنگی، ایجاد نظم سیاسی جدید متکی بر حقوق ملت بود که امین‌الضرب آن را فقط مناسب حال ممالک «اروپ» می‌دانست.

منبع: نشریه دانشگاه آزاد محلات، بهار ۸۶، شماره ۴، صص ۱۱۶-۱۰۶.