زادروز داگلاس نورث، اقتصاد‌دان مورخ

داگلاس نورث، اقتصاد‌دان و پژوهشگر حوزه تاریخ اقتصاد، پنجم اکتبر ۱۹۲۰ در ماساچوست به دنیا آمد. پدر او مدیر یک شرکت بیمه عمر بود و مکررا به ماموریت فرستاده می‌شد، به‌همین دلیل نورث دوران مدرسه خود را در شهرهای مختلف سپری کرد. او در دانشگاه کالیفرنیا درس خواند. سپس تحصیلات خود را در دانشگاه برکلی و در سه رشته علوم سیاسی، اقتصاد و فلسفه ادامه داد. او قصد جدی داشت که پس از فراغت از تحصیل به دانشکده حقوق برود؛ اما شروع جنگ جهانی دوم این کار را به تعویق انداخت. نورث ادعا می‌کند که «این حس قوی در من وجود داشت که هرگز نمی‌خواهم آدم بکشم؛ بنابراین به ناوگان دریایی بازرگانی پیوستم.» سه سال حضور در دریا به نورث فرصت مطالعه و تفکر داد و وی در نهایت تصمیم گرفت یک اقتصاددان شود نه یک حقوقدان.

نورث پس از جنگ به برکلی بازگشت و در سال ۱۹۵۲ مدرک دکترای خود را دریافت کرد. موضوع رساله وی، تاریخ بیمه عمر در ایالات‌متحده بود. او از دهه ۱۹۵۰تا سال ۱۹۸۳ در دانشگاه واشنگتن تدریس کرد سپس استاد اقتصاد و تاریخ دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس شد. در سال ۱۹۹۳، نورث به‌طور مشترک با رابرت فوگل، جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کرد. تا اواخر قرن بیستم، تاریخ اقتصادی عمدتا رشته‌ای توصیفی در اقتصاد بود و از تحلیل آماری به دور بود. در نتیجه نورث و فوگل با مقاومت زیادی در کاربرد ریاضی و آمار در تاریخ اقتصادی روبه‌رو شدند. به باور آنها تمام کارها در زمینه تاریخ اقتصادی به پیش‌بینی‌های آزمون‌پذیر و ابطال‌پذیری منجر می‌شود که می‌تواند در مقابل گزینه فرضیه صفری که برخی عوامل را بی‌اهمیت می‌داند، مورد آزمون قرار گیرد. این اقدام مستلزم گردآوری داده‌های تاریخی و به‌کارگیری آنها با ابزارهای آماری بود. نورث در کارهای اول خود به بررسی نقش تجارت بین جنوب، شمال و غرب ایالات‌متحده در رشد اقتصادی این کشور پرداخت.

استدلال او چنین بود که پیشرفت‌های حمل‌ونقل منجر به سه ناحیه اقتصادی متفاوت، ولی به هم وابسته شد. هر ناحیه تخصص متفاوتی دارد؛ به‌طوری‌که منطقه جنوب به تولید کتان، شمال به مرکز مبادلات مالی و صنعتی و غرب به تولید محصولات غذایی و پوست حیوانات پرداخته است. علاوه‌بر این، هر ناحیه به کالاهای سایر نواحی وابسته است. آنگاه نورث برخی آزمایش‌های کنترل شده را انجام داد. او این فرضیه را آزمون کرد که آیا تخصصی شدن مناطق منجر به رشد اقتصادی شده است یا اینکه تقسیم مناطق تاثیری در رشد نداشته است. او دریافت که هر سه منطقه تمایل به انقباض و انبساط اقتصادی باهم دارند. همچنین دریافت که رشد در هر منطقه منجر به تقاضا در مناطق دیگر می‌شود. نورث در سال ۱۹۷۷ دریافت که کلیومتریک(اقتصادسنجی تاریخی) می‌تواند توضیحات پیشنهادی درباره تغییرات تاریخی را بیازماید؛ اما هیچ توضیح جدیدی برای رشد اقتصادی ارائه نمی‌کند. بنابراین رویکرد دیگری مورد نیاز بود و او به مطالعه نهادها و قواعد اجتماعی پرداخت. نورث در سال ۱۹۹۰ نهادها را محدودیت‌های ابداع شده ازسوی افراد معرفی کرد که بر رفتارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آنها اعمال می‌شود.

او نهادها را به دو دسته کلی رسمی و غیررسمی تقسیم کرد و سپس کوشید تا تاثیر این نهادها را بر رفتار افراد و عملکرد اقتصادی توضیح دهد. او همچنین دلایلی را که نهادهای خاص در زمان‌های معینی از تاریخ پدیدار می‌شوند، توضیح داد. این یافته‌ها نورث را در زمره بنیان‌گذاران مکتب اقتصاد نونهادگرا قرار داد. اغلب اقتصاددانان، نهادها و قواعد اقتصادی را مفروض می‌گیرند؛ برای مثال بازار را مفروض می‌گیرند و چیزی درباره توسعه و تکامل آن بیان نمی‌کنند؛ اما نهادها بر عملکرد اقتصادی و هم بر بازار تاثیر می‌گذارند؛ زیرا نهادها درباره انسان‌ها و نحوه تعامل آنها با هم و ساختاربندی دنیای آنها هستند. این نهادها بر هزینه‌های تولید کالا و توانایی فروش آنها و نرخ‌های رشد اقتصادی تاثیر می‌گذارند. از نظر نورث، نهادها به سه دلیل اهمیت دارند. نخست اینکه نهادها حقوق مالکیت و انگیزه اقتصادی ایجاد می‌کنند. دوم، بدون بعضی توافقات درباره اینکه چه کسی مالک باشد، افراد تولید نمی‌کنند و تلاشی برای بهبود اوضاع اقتصادی خود به خرج نمی‌دهند. سوم، انگیزه‌ها همراه با حقوق مالکیت منجر به کسب فناوری‌های جدید و به‌کارگیری روش‌های تولید کارآتر می‌شوند. این اقتصاددان و مورخ برجسته در نوامبر سال ۲۰۱۵ درگذشت.