بنا به تشخیص اطبای بنام ایران و تجربه کسب شده توسط آنان، کلیه امراض عارض شونده بر وجود انسان، به دو گروه مجزا و مشخص «گرم» یا «سرد» تقسیم می‌شوند. به‌همین ترتیب طریقه درمانی هم به دو صورت مشخص مداوای بیمار از طریق «گرمی» یا از طریق «سردی» انجام می‌گیرد. طبق این روش معمولا بیماری‌ها از نوع «گرم» را با داروهایی از گروه «سرد» درمان می‌کنند و بیماری‌های از نوع «سرد» را با داروهایی از نوع «گرمی». حال فرض کنیم یک حکیم ایرانی را به بالای سر بیماری برده‌اند و در ابتدا به‌عللی قادر به تشخیص صحیح بیماری از نوع گرم و سرد بودن آن نشود. در این صورت اولین کاری که او می‌کند این است که به بیمار مقداری دارو از نوع «گرمی» می‌خوراند. هرگاه حال بیمار روبه بهبود رفت که همین طریقه را این‌بار با اطمینان خاطری بیشتر ادامه می‌دهد، ولی هرگاه متوجه وخامت وضع و بدتر شدن حال او گشت به‌سرعت روش خود را تغییر می‌دهد و از داروهای نوع «سرد» به کار می‌برد و در عین حال از تجربه قبلی و انجام ابتکارات پزشکی خودش هم غافل نمی‌ماند.

سفرنامه دکتر ویلز، «ایران در یک قرن پیش»، ترجمه غلامحسین قراگزلو، انتشارات اقبال، 1368: صص68-69.