می‌گفت انتخاب امیر نظام به وزارت مالیه برای این شد که ناصرالسلطنه بروات زیادی از میرزا ابوالقاسم خان مستوفی و مدیر بیوتات سلطنتی می‌خواست و او مطالبه تومانی دویست دینار می‌کرد. به هزار زحمت ناصرالسلطنه را حشمت‌الدوله و سایرین راضی کردند حواله برات به صراف داد و بروات را گرفت. وقتی که حواله را میرزا ابوالقاسم خان برد صراف نکول نوشت، میرزا ابوالقاسم مدعی شد که از بودجه پیچی ئیل (منظور یکی از سنوات پیش از وقوع این ماجراست-سال میمون) صد و شش هزار تومان ناصرالسلطنه خورده. ناصرالسلطنه مدعی شد مبلغی میرزا ابوالقاسم خورده.

مرافعه به حضور شاه کشید. چون لاعلاج به وزارت مالیه رجوع می‌شد و قوام‌الدوله با ناصرالسلطنه بد بود به همراهی سپهسالار امیر نظام را وزیر مالیه کردند تا مصدق (تصدیق کننده) قول ناصرالسلطنه بشود یا به زور او میرزا ابوالقاسم صلح و تمکین کند. می‌گفت سردار مظفر در قزوین در کاروانسرایی منزل کرده که در آن را بسته [اند] و از پشت‌بام و نردبام برایش غذا و سایر ملزومات را می‌آورند. از تهران قاسم آقای میرپنج (که از قزاقخانه بعد از قضیه مجلس اخراج شده) با پسرش را قزوین فرستادند یا حرکت کند برود یا بیاید طهران و قاسم آقا برود.

- روزنامه خاطرات عین‌السلطنه، ج‌3، ص: 2419