برجسته‌ترین ویژگی‌های آموزش و پرورش در قرن هجدهم عبارت بود از:

- آموزش و پرورش از سیطره کلیسا درآمد و در اختیار دولت و ملت قرار گرفت، در نتیجه در محتوای آن دگرگونی‌های بسیاری رخ داد.

- محورهای آموزش بیشتر علمی و فنی شد و موسسات علمی و فنی خارج از نظارت کلیسا به پژوهش پرداختند.

- قشر وسیعی از مردم به‌ویژه طبقه متوسط از نعمت آموزش برخوردار شدند و در برخی از کشورها قوانین آموزش اجباری به تصویب رسید، هرچند تا سال‌ها عملی نشد.

- در محتوای آموزش برخی از کشورها، به‌ویژه فرانسه و کشورهای دیگری که در آنها انقلاب صورت گرفته بود، ملی‌گرایی به نحوی از انحا گنجانده شد.

- مراکز آموزش عالی گسترش یافت و کنسرواتوارهای هنری پاگرفت.

- آموزش و پرورش در برخی از کشورها به مقاطع آموزش ابتدایی، ‌آموزش متوسطه و عالی تقسیم شد و... دانشسراهای متفاوت برپا شد.

علاوه بر اینها هریک از کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی برای خود آموزش و پرورش ویژه‌ای را بنیاد نهادند که ریشه در تاریخ و رخدادهای ویژه آن کشورها داشت. در این قرن دنباله اختراعات و اکتشافات قرن هجدهم/ دوازدهم گرفته شد و اروپاییان و مردم آمریکای شمالی به دستاوردهای شگفت‌انگیز علمی و فنی دست یافتند و به تبع این پیشرفت‌های بی‌سابقه در تاریخ، تولید نیز پرشتاب‌تر از پیش افزایش یافت و علم و صنعت و آموزش طبقه متوسط نوخاسته را از رفاهی برخوردار کرد که تا آن زمان در تاریخ بی‌سابقه بود. پیدایش علوم و فنون و ساختن کشتی و خط آهن، افراد دور افتاده کره زمین را به هم نزدیک کرد و امکان نقل و انتقال، دست‌کم در برخی از مناطق دنیا، بسیار آسان شد. طول خطوط راه‌آهن در سال‌های بعد از پیدایش آن پیوسته رو به افزایش بود؛ به‌گونه‌ای که در سال ۱۸۷۰ م/ ۱۲۸۷ ق طول خطوط راه‌آهن دنیا، که تقریبا همه آن متعلق به اروپا و آمریکا بود، به حدود ۲۲۰ هزار کیلومتر رسید (نچکینا، ج ۲، ص ۴۴۳). در این قرن آموزش علوم جدید رشدی چشمگیر یافت. برنال می‌گوید: «دومین گام بزرگ در این قرن ایجاد آموزش جدید علمی بود که از رنسانس بدین‌سو اولین دگرگونی واقعی در امر آموزش به‌شمار می‌رفت. انقلابیون، به‌رغم مخالفت دانشگاه‌های قدیمی، بر پایه‌هایی که قبلا در فرهنگستان‌های انشعابی انگلستان و در مدارس نظامی فرانسه پی افکنده شده بود، بنای منظم آموزش جدید را پی‌ریزی کردند.»

تاسیس دانشسرای عالی پاریس، دانشکده پزشکی و از همه مهم‌تر دانشکده پلی‌تکنیک، سرمشق تمام مراکز آموزش علمی و تحقیقاتی آینده شد. این مراکز به افراد مستعد تمام طبقات فرصت می‌داد که در کسب دانش بکوشند و در علم پایگاهی برای خود کسب کنند. تسلط علمی فرانسه بر دنیا تا پایان قرن نوزدهم/ سیزدهم، پیش از آنکه آلمان و انگلستان از آموزش علمی آن سرمشق بگیرند و به جایش بنشینند، به سبب وجود همین مراکز بود (برنال، ۱۳۵۴/ کانل، ۱۳۶۸). بی‌جهت نبود که در روزگار قاجار و سال‌ها پس از آن نیز آموزش و پرورش ایران سخت متاثر از تعلیم و تربیت فرانسه بود و بیشترین محصل در دوره قاجار به این کشور فرستاده می‌شدند. اروپا در قرن نوزدهم/ سیزدهم صاحب نزدیک به یکصد دانشگاه بود که حدود ۳۰ دانشگاه فقط در قرن نوزدهم ایجاد شده بود. تعداد دانشگاه‌ها، به‌ویژه مدارس تربیت معلم، در ربع آخر قرن نوزدهم/ سیزدهم در همه کشورهای پیشرفته چندبرابر شد. در این دانشگاه‌ها و دیگر مراکز آموزش عالی و همچنین آزمایشگاه‌های مستقل شاخه‌های مختلف علوم و بخش‌های فرعی آن تدریس و آزمایش می‌شد. فیزیک و شیمی ازجمله این علوم بودند که بی‌نهایت گسترش یافتند.

برنال نوشته است که شیمی، علم خاص قرن نوزدهم/ سیزدهم بود و علت آن را نیز لزوما باید در این جست که بیش از هر علم دیگر یاریگر صنایع نساجی بود که مهم‌ترین صنعت سرتاسر قرن نوزدهم/ سیزدهم به‌شمار می‌رفت... و همین علم شیمی بود که در نیمه دوم قرن نوزدهم/ سیزدهم سبب پیدایش کارخانه‌های عظیم کود شیمیایی شد که به‌دنبال آن بهره‌دهی خاک را موجب شد و منابع تامین مواد غذایی را به‌طرز چشمگیری گسترش داد (برنال، ص ۴۷۱). صنعت برق در این قرن به‌صورت تام و تمام پا به صحنه نهاد و در سال‌های بعد تولید فولاد مرغوب و ارزان عصری را پایه‌گذاری کرد که به عصر امپریالیسم معروف است (برنال، ص ۴۳۰). زیست‌شناسی با کشف منشأ میکروبی بسیاری از بیماری‌ها، تاثیری حیاتی در تاریخ تمدن بشری به‌جا نهاد. کشف امواج الکترومغناطیس، که اختراع بی‌سیم و رادیو را در پی داشت، کشف جدول تناوبی عناصر یا جدول مندلیف، که اتم را به‌دنبال آورد، کشف قانون بقای انرژی، که ترمودینامیک را موجب شد، اختراع تلگراف و بعد از آن تلفن و صدها اختراع و کشف دیگر پیشرفت‌های عظیمی بود که از اوایل قرن نوزدهم/ سیزدهم تا اواخر این قرن ادامه داشت (برنال، ص ۳۹۹، ۴۰۸، ۴۶۸).

آموزش‌های عمومی و گسترش مدارس در قرن نوزدهم

در این قرن آموزش و پرورش عمومی نسبت به گذشته گسترش عظیم یافت. بسیاری از اعضای طبقه حاکم اروپایی، همچنان‌که در قرن هجدهم/ دوازدهم نیز ملاحظه شد، با گسترش آموزش عمومی مخالفت داشتند و آن را موجب گستاخی و جسارت عامه مردم و تضعیف موقعیت کلیسا و مذهب می‌دانستند، اما به‌رغم این مخالفت‌ها، دبستان‌ها و مدارس ابتدایی در همه جا گشایش یافت و آموزش عمومی گسترش پیدا کرد.

منبع: مدارس جدید در دوره قاجار، اقبال قاسمی، مرکز نشر دانشگاهی، 1377

دگرگونی‌های غرب در قرن نوزدهم