نگاهی به کتاب «ﺣﻘﻮﻕ ﺑﮕﯿﺮﺍﻥ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ»
دولتمردان فاسد قاجار
فریماه فلاحی
ایران قرن نوزدهم همواره در معرض زدوبندها و بازیهای پنهان و آشکار دو دولت روس و انگلیس بود و بین این دو ابرقدرت همواره رقابت بسیاری برای کسب منافع بیشتر از این سرزمین وجود داشت. علاوه بر این تلاش این دو دولت در نادیده گرفتن حق حاکمیت ایران به حدی بود که گاه خود را ملزم به رعایت هیچگونه قانون و حقوق مدنی، بینالمللی و اخلاقی نمیدانستند و برای کسب منافع بیشتر بر هم پیشی میگرفتند، مگر مواقعی که منافع مشترک پیدا میکردند و چارهای جز سازش و حرکت همراستا نداشتند.
فریماه فلاحی
ایران قرن نوزدهم همواره در معرض زدوبندها و بازیهای پنهان و آشکار دو دولت روس و انگلیس بود و بین این دو ابرقدرت همواره رقابت بسیاری برای کسب منافع بیشتر از این سرزمین وجود داشت. علاوه بر این تلاش این دو دولت در نادیده گرفتن حق حاکمیت ایران به حدی بود که گاه خود را ملزم به رعایت هیچگونه قانون و حقوق مدنی، بینالمللی و اخلاقی نمیدانستند و برای کسب منافع بیشتر بر هم پیشی میگرفتند، مگر مواقعی که منافع مشترک پیدا میکردند و چارهای جز سازش و حرکت همراستا نداشتند. حال آنچه در این میان اهمیت پیدا میکند عملکرد و واکنشهای سیاستمداران و حاکمان وقت بود که در بیشتر موارد کارنامه روشنی ندارند و چون مردان سیاست عمل نکردهاند. اسماعیل رائین در کتاب «ﺣﻘﻮﻕ ﺑﮕﯿﺮﺍﻥ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍن» به شرح و بسط این موضوع پرداخته است.
وی با استناد به اسناد و مدارک بایگانی شده در ادارات دولتی و اسناد موجود در دست افراد صاحبنام و مرتبط با حکومت، تصویری قابل توجه از مقامات و دستاندرکاران حکومتی دوره قاجار ارائه میدهد. نتایج این بررسی نشان میدهد که افرادی همچون عباس میرزا، میرزا بزرگ قائم مقام، میرزا ابوالقاسم قائم مقام و میرزا تقیخان امیرکبیر از معدود ایرانیهای زمامدار حکومت یا دستاندرکار سیاست بودند که برای دفاع از حقوق ملی و حاکمیت ایران همواره تلاش کردند و در مقابل خواستههای استعمارگران ایستادگی کردند. حال در مقابل گروه یاد شده دو دسته افراد دیگر بودند؛ نخست آنان که فساد و تباهیشان تاثیرات غیرقابل جبران و مخربی نداشت؛ چون اصولا آنچنان صاحب نام و آوازهای نبودند که تصمیمساز و متصدی امور کلیدی و مهم باشند، اما دسته دوم افرادی بودند که خود مستقیم و بیواسطه آلت دست بیگانگان بودند و با دریافت مستمریهای کلان و با پشتیبانی آنها به مناصب عالی مملکتی نیز میرسیدند و در ازای آن حقوق ملت ایران را در مقابل منفعت آنان نادیده میگرفتند.
از جمله این افراد میتوان میرزا ابوالحسنخان شیرازی و خواهر زادهاش میرزا محمد علی شیرازی، میرزا آقاخان نوری و برادرش میرزا ابوالفضلالله وزیر نظام، اللهیارخان آصفالدوله، میرزا مسعود گرمرودی، محمد حسین خان صدر اصفهانی و پسرش عبدالله خان امینالدوله و... را نام برد. اسماعیل رائین درباره این افراد مینویسد که اینان در برابر بیگانگان زبونی و پستی را به حد کمال رسانیدند و تنها چیزی که در ذهنشان نمیگذشت منافع مملکت و حقوق ملت ایران بود و گاه کار به جایی میرسید که مثلا وقتی ابوالحسنخان ایلچی حقوق بگیر انگلیس و حکومت هندوستان از دنیا رفت، مقامات خارجی در صدد تعیین جانشین برای او آمدند و از اینکه شخصی به جای وی انتخاب شود که حقوق بگیر آنها نباشد به وحشت افتادند.
ترقی خواهان و روشنفکران بازنده
اسماعیل رائین مینویسد در میان رجال و مزدوران این دوره، کسانی چون میرزا حسینخان سپهسالار نیز وجود داشتند و بهعنوان نمونه میتوان قرارداد و امتیاز ننگین «رویتر» را نام برد که حتی موجب اعتراض نمایندگان پارلمان انگلیس شد و به قول لردکرزن «یک چنین امتیاز اعظم و بیسابقهای به منزله بخشش نامهای بود که از طرف کشور ایران به یک انگلیسی داده میشد و باید اعتراف کرد که اگر بریتانیا توانسته بود این بازی را به آخر برساند، نه تنها شاه ایران مات شده بود، بلکه تزار روسیه هم درجای خود میخکوب میشد.» علاوه بر این وقتی مفاد این قرارداد در مجلس عوام انگلیس مورد بحث قرار گرفت کلمات «فوقالعاده» و «خطرناک» درباره آن به کار رفت و رابرت لاو، وزیر دارایی انگلیس نتوانست از این «بخششنامه» دفاع کند و در جواب اعتراضات نمایندگان گفت «ما در آن هیچ نفعی نداریم» و حتی «لردگرانویل» وزیر خارجه وقت انگلستان در مجلس اعیان کشور در جواب همین سوال که آیا این امتیاز به نفع ایران و سیاست انگلستان است، اظهار کرد: «چنین امتیازنامهای موجود است، ولی نمیتوانیم پیش از این درباره آن توضیحی بدهیم.»
این در حالی بود که این قرارداد تنها با پرداخت چند هزار لیره رشوه و هدایا و پیشکشی از طرف بارون رویتر به شاه قاجار و میرزا حسینخان سپهسالار صورت گرفت که نه تنها مردم ایران را بهتزده کرد، بلکه به قول سرهنری راولینسون: «وقتی که این امتیاز به طبع رسید و خبر آن در دنیا منتشر شد و روشن شد که دارای چهمزایای بیشماری است و تمام ثروت، صنعت و فلاحت کل یک مملکت چگونه به دست انگلیسیها افتاده است، هیچکس قادر نبود این موضوع را پیشبینی کند که روزی چنین امتیاز مهمی به دست یکی از اتباع دولت انگلیس بیفتد.» علاوه بر تمام خطوط راهآهن ایران و تراموای که انحصار آن تا ۷۰ سال به بارون رویتر واگذار شده بود، همه معادن ایران بهاستثنای معادن طلا و نقره و سنگهای قیمتی در اختیار صاحب امتیاز قرار میگرفت. بهعلاوه گمرکات و آبیاری اراضی و احداث قنوات و کانالها به رویتر واگذار شده بود. هرچند این موضوع و واکنشهای بعدی ناصرالدین شاه را ناگزیر به عزل میرزا حسینخان کرد، اما این اتفاق در هرکجای دنیا رخ میداد بیشک دستنسل خاندان افراد خیانت پیشه از هرگونه مسوولیت و تصمیمگیری عمومی کوتاه میشد، چیزی که در ایران سابقه تاریخی ندارد و گاه نسل چنین خاندانی تا مدتها در مصدر کار میمانند و دستشان در امور مملکتی کاملا باز است.
این تنها نمونهای از خیانتهای قشر کارگزار و مشغول در مناصب دولتی و حکومتی بود. تا زمانی که ما در دل یک رخداد یا جریان فکری، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هستیم، شاید نتوانیم قضاوت یا تحلیل درست و منسجمی از موضوع داشته باشیم، اما تاریخ به گونهای دیگر است و با گذشت زمان حقایق بسیار را آرام آرام آشکار و حقیقت ماجراها را برملا میکند. طبعا بسیاری از افرادی که نامشان در کتاب «حقوقبگیران انگلیس» آمده است اگر میدانستند روزی مدارک خدمتشان به حکومتها و دستگاههای استعماری در بایگانیهای راکد دولتها جمع شده و به دست مراجعین میافتد و انتشار خواهد یافت،شاید راه و رسم دیگری در پیش میگرفتند و اکنون تاریخ به بدنامی از آنان یاد نمیکرد.
پیش قراولان رشوهخواری
اسماعیل رائین گزارشاش را با دوره فتحعلیشاه قاجار شروع میکند و میرزا ابوالحسن خان ایلچی را بهعنوان نخستین وزیر ایرانی که از دولت انگلستان و حکومت هندوستان حقوق و مقرری میگرفت معرفی میکند. «میرزا ابوالحسنخان شیرازی ایلچی معروف به (خان ایلچی) بود. وی دومین وزیر امور خارجه ایران بود. مدت سی و پنج سال، ماهی یکهزار روپیه از دولت انگلستان و حکومت هندوستان حقوق دریافت میکرد...» رائین نام وی را در زمره یکی از خائنان و رشوهگیران قهار و پیشاهنگ و مروج فساد و رشوهخواری در دستگاههای حکومتی ایران دوره قاجار میآورد و با شرح وظایف و ارائه کارنامه او، عملکرد دوران وزارت و حتی شجره نامهاش را با ارائه نامهها و اسناد تاریخی بهصورت مفصل شرح میدهد.
تعیین مقرری و حقوق ماهانه
«وقتی میرزا ابوالحسنخان از هر حیث آماده خدمتگزاری به انگلستان شد، او را روانه ایران کردند. در دوران سفارت «جونز» قرار شده بود دولت انگلستان سالانه ۱۲۰ هزار تومان بهعنوان کمک جنگی ایران و روسیه «وام بلاعوض» به ایران بدهد. ولی اوزلی و ایلچی یک حواله سالی ۲۰۰ هزارتومان برای کمک به شاه ایران و سازمان جنگی ایران به همراه داشتند. دولت انگلیس به فرمانفرمای هندوستان توصیه کرده بود تا برای خود ایلچی نیز مبلغی مقرری تعیین کنند و بهطوری که خواهد آمد این مقرری برای او تعیین شد. دولت انگلیس برای اینکه ایلچی را به شاه نزدیک کند و در راس قدرت قرار دهد به سرگور اوزلی دستور داد تا از هیچگونه همراهی با میرزا ابوالحسن خودداری نکند... آمدن اوزلی به ایران که فرمان تاسیس لژماسونیک در ایران را به همراه داشت موفقیت شایانی نصیب دولت انگلیس کرد تا آنجا که بر سرنوشت این کشور مسلط شدند.
به این ترتیب که در فراماسون گراند لژانگلند (اوزلی-ایلچی) عهدنامهای در ۱۲ ماده با یکدیگر امضا کردند و طبق این معاهده شوم ایران متعهد شد برضدافغانهای یاغی که علیه قشون انگلیس طغیان و سرکشی کرده بودند وارد کارزار شود تا جاده حکومت مستعمراتی انگلستان در هندوستان تسطیح شده و امید آزادیخواهان هندی از ایران قطع شود. سرگور اوزلی پس از امضای این قرارداد چون یقین حاصل کرد که میرزا ابوالحسنخان در خدمت به انگلستان صادق و وفادار است برای اینکه او را همیشه در اختیار دولت متبوع خود قرار دهد بار دیگر مساله پرداخت مقرری ماهانه را درباره او عنوان کرد و نامههایی در باره حقوقش به وزارت هندوستان، وزارت خارجه انگلیس و کمیته محرمانه امور سیاسی هند که گویا در آن زمان نام سازمان جاسوسی انگلستان در مستعمرات بوده، نوشته است.
نخستین نامهای که در این باره نوشته شده است مربوط به تاریخ روز هفتم ژوئیه ۱۸۱۰ از طرف کمیته محرمانه اداره امور سیاسی حکومت بمبئی و خطاب به فرمانفرمای هندوستان است: «به قرار اطلاع واصله محمدنبی خان، سفیر فوقالعاده ایران در کلکته که از طرف کمپانی هند شرقی یک هزار روپیه مقرری میگرفته حق نعمت را نشناخته و نفوذ خو د را به نفع فرانسویها در ایران به کار انداخته است. اگر این مطلب حقیقتا صحت داشته باشد. البته مقرر خواهد کرد که مقرری مزبور در حق وی قطع شود. بر اثر خدمتی که از جناب میرزا ابوالحسن خان درخصوص توسعه اتحاد بین ایران و انگلیس نسبت به کمپانی به ظهور رسید به سرگور اوزلی اختیار داده شده است که وجه مذکور در حق وی مقرر بدارد و این نظر ما را به میرزا ابوالحسن خان ابلاغ کند. ضمنا این مطلب را بدانید یکهزار روپیه مقرری تا وقتی پرداخت میشود که سفیر انگلستان در تهران از رویه میرزا ابوالحسنخان رضایت داشته باشد.»
صدراعظمی که رشوه نگرفت
دومین فردی که در این کتاب از او یاد میشود میرزا ابوالقاسم قائم مقام است با عنوان «صدراعظمی که از انگلیسیها رشوه نگرفت تا سرانجام او را کشتند». تاریخ زمین باروری است که در آن هیچ تخمی از مرغوب یا نامرغوب به هدر نمیرود «وزرای مختار بریتانیا در تهران به مدت سی و پنج سالی که میرزا ابوالحسنخان ایلچی وزیر خارجه بود، با پرداخت ماهانه یکهزار روپیه مقرری به او، آنچه را که میخواستند انجام دادند، اما همین که نوبت صدارت به میرزا ابوالقاسم رسید، ناگهان در مقابل مردی قرار گرفتند که نتوانستند با پول و زور او را بخرند و مطیع و منقاد خود سازند.» رائین مینویسد؛ از روزگاری که قائم مقام در تبریز پیشکار عباس میرزا ولیعهد بود انگلیسیها سعی داشتند او را با پرداخت پول و هدایای گوناگون مطیع خود کنند، ولی قائم مقام هیچگاه حاضر به قبول رشوه و هدیه انگلیسیها نشد. نخستین گزارش درباره امتناع میرزا ابوالقاسم قائم مقام از دریافت رشوه به قلم جیمز موریه نوشته شده است. او در گزارش به وزیر خارجه انگلیس از قائم مقام به نفرت و عصبانیت یاد میکند و به دلیل اینکه هدایای امپراتوری بریتانیا را نپذیرفته است او را مردی خودخواه و دشمن انگلیس معرفی میکند.
اسماعیل رائین نه تنها ریز این گزارش را آورده است، بلکه تمامی اسناد حکومتی و نامههایی که در آن برحق بودن این دولتمرد ایرانی را اثبات میکند شرح و بسط داده و معتقد است آنچه از مجموع خاطرات، یادداشتها و مکاتبات و گزارشهای وزیر مختار وقت انگلیس استنباط میشود مایه تاثر و تاسف است و نشان میدهد که انحطاط مطلق و تنزل اخلاقی طبقات عالیه مملکت در دوران سلطنت محمد شاه بهطور وحشتآوری وجود داشته است. از امام جمعه شهر گرفته تا شاهزاده درباری و مستوفی و داروغه و بنا به اقرار کمبل حتی ریش سفیدان شهر همه حقوقبگیر او بودهاند و حتی برای دستبوسی و عرض تبریک دستگیری و قتل قائم مقام به سفارت انگلیس میرفتند. اینان که همه جیره خوار و حقوق بگیر انگلیس در ایران بودند به بیگانهپرستی افتخار میکردند و این شیوه ناپسند و شوم در آن دوره به طرز عجیبی در طبقه بالای مملکت رواج داشت. قائم مقام شخصیتی بسیار قوی داشت و در بحث و استدلال سیاسی و نکته سنجی فوقالعاده توانا بود. دفاع از منافع و حقوق ملت ایران سیمای مرد وطن پرستی را نشان میدهد که در برابر زد و بندهای سیاسی همسایگان سخت ایستادگی و مبارزه میکرد.
اسماعیل رائین مینویسد؛ مخالفت بسیار جدی قائم مقام در تاسیس قنسولگری روس و انگلیس از این جهت بود که آن را وسیله گسترش نفوذ آن دو کشور در ایران میدانست و از روی بینش فهمیده بود که آزادی تجارت برای مملکتی چون ایران زیانآور است. وی معتقد بود: «تجارت وسیله نابودی تدریجی این مملکت فقیر ناتوان میشود و عاقبتش این است که بین دو شیر قوی پنجه که چنگال خود را در کالبد آن فرو بردهاند تقسیم خواهد شد... ایران بهعنوان ملت واحدی در زیر دندان یک شیر جان سالم به در نمیبرد چه رسد به اینکه دو شیر در میان باشند. ایران تاب آنها را نخواهد آورد و تردید نیست که تحت استیلای قدرت آن دو از پا در میآید و جان خواهد داد.» کمبل مینویسد: «هیچ استدلالی نبود که برای قانع کردن محمد شاه و وزیرش در اثبات منافع قرارداد بازرگانی به کار نرفته باشد اما تمام براهین در قائم مقام بیاثر مانده جواب ما را هم نمیدهد.» دکتر پلاک درباره امیرکبیر مینویسد: «میرزا تقیخان مظهر وطنپرستی بود. یعنی همان اصلی که در ایران مجهول است. آنچه میدادند و او نمیگرفت خرج معدوم کردن وی شد...»
مواجهه با پیشنهادهای وسوسهبرانگیز
میرزا محمدعلی خان شیرازی، وزیر امور خارجه و ایلچی کبیر از دیگر حقوقبگیران انگلیس است که از او بهعنوان رسواترین وزیر محمد شاه نام میبرند که در گرفتن رشوه و حقوق و مستمری از خارجیان پیشقدم دیگران بود. میرزا محمدعلیخان شیرازی، خواهرزاده میرزا ابوالحسن خان ایلچی است. او که در پایتخت زیر نظر ابوالحسنخان تربیت یافته بود در گرفتن مستمری و حقوق و رشوه از خارجیان از دایی گرامیاش میرزا ابوالحسن نیز پیشی گرفت. در تمام مدتی که میرزا ابوالحسنخان از سفارت انگلیس ماهانه یک هزار روپیه حقوق دریافت میکرد، او نیز مبلغی از بودجه حکومت هند مستمری میگرفت. به موجب اسناد وزارت خارجه انگلیس در تمام دوران سفارت «جورجم.مکدونالد» سفیر وقت انگلستان در ایران برای میرزا محمدعلی سالانه ۵۰ تومان مقرری معین و پرداخت شده است. علاوه بر این مقرری وی هرگاه خبر مهمی کسب میکرد و آن را به وزیر مختار انگلستان میداد مبلغی بهعنوان (خبرمهم) از بودجه محرمانه سفارت به او تعلق میگرفت.
رجال بیمه شده توسط انگلیس
حاجی محمدحسین صدر اصفهانی ملقب به نظام الدوله، عباس میرزا ملک آرا، اللهیارخان آصفالدوله، پسران فرمانفرما، میرزا مسعود گرمرودی انصاری، عبداللهخان امینالدوله، سرهنگ بارتلمی، میرزا آقاخان نوری (اعتمادالدوله)، میرزا هاشمخان نوری اسفندیاری، وکیلالدولههای انگلیس در فارس، کرمانشاهان و بنادر جنوب، آقاخان محلاتی، فرهاد میرزا معتمدالدوله، تحتالحمایهها و مدعیان تابعیت انگلستان و خانواده شوشتری دیگر افرادی هستند که اسماعیل رائین با ارائه اسناد و مدارک تاریخی از آنها نام میبرد و به تشریح کارنامه و فعالیتشان میپردازد. انتقاد محیط طباطبایی بر انتقاداز حقوقبگیران، تکمله و ضمیمه کتاب است که در آن برهه با عنوان «در میان حق و باطل» در روزنامه پارس(بهمن ۱۳۴۵) منتشر شده است.
ارسال نظر